در دنیای امروزی مردم بیشتر دنبال عقلیات میگردند و تا حرفی میزنند یا استدلالی میگیرند، میگویند: این با عقل تطابق ندارد، عقل این را نمیپذیرد یا با عقل در تضاد است و... .
در حالی که نمیدانیم بسیاری از موضوعات مهم دینی نه تنها به عقل هیچ ربطی ندارد که بیشتر به قلب مربوط میشود.
داشتن عقل درست، خیلی خوب و پسندیده است؛ اما وقتی قلب انسان فاسد بود و مسیر حق را گم کرده باشد، دیگر عقل هم نمیتواند حق را از باطل و درست را از غلط را تشخیص دهد و به مسیر درستی راهیاب گردد.
دکتر ادهم شرقاوی نقل میکند که حضرت عمر بن خطاب رضیاللهعنه قبل از اینکه اسلام آورد، از خرما بت میساخت و اول صبح آن را عبادت میکرد؛ اما آخر شب که گرسنه میشد، آن را میخورد!
وی در دورۀ خلافتش میفرمود:
«عقلم کجا بود آنگاه که خدای خودم را از خرما میساختم و آن را عبادت میکردم و وقتی گرسنه میشدم، آن را میخوردم؟!».
عقلی که عمر رضیاللهعنه در جاهلیت داشت، همان عقلی بود که در اسلام داشت؛ اما قلبش آن قلبی نبود که پس از گرویدن به اسلام داشت.
وقتی الله متعال به قلب او نگاه کرد و دید که او در جستوجوی حق است، او را هدایت کرد و سرانجام همان نابغۀ قهرمانی شد که امروزه دنیا را متحیر و انگشت به دهان کرده است!
اینکه انسان چقدر زبر و زرنگ، باهوش و از عقل والایی برخوردار باشد، خیلی خوب است؛ اما باید دانست که تمام رازها به قلب انسان برمیگردد و صلاح و فساد انسان از آنجا سرچشمه میگیرد.
✍ خلیل الرحمن خباب
🌺📝
@Zanan_danishwarislam12