Forward from: دختـــHamsaroonehــرونه
- آمادگیش و ندارم.
- یک ماه گذشته، وقت داشتی آماده بشی.دیگه چکار کنم، تا دلت نرم بشه؟!
- تا وقتی با من هستی، دلم نمیخواد با نسترن رابطه داشته باشی، از تصورش حالم بهم میخوره.
معلوم بود بیتاب شده که بیمحابا قول میداد:
- هرچی تو بگی، اصلا بگو فردا طلاقش بده. همون کار و میکنم.
با بغض گفتم:
- عادلخان یهکاری نکن که بعدا نتونی تو روی من و دیگران نگاه کنی!
نفسهای گرمش و کنار گوشم میشنیدم:
-شاید فردا از کارم پشیمون بشم، اما الان، مطمئنم که درستترین کار زندگیم همینه!
صداش میلرزید:
- دنیا رو به پات میریزم.
https://t.me/+_B35l6oZw2U3OTk0
- یک ماه گذشته، وقت داشتی آماده بشی.دیگه چکار کنم، تا دلت نرم بشه؟!
- تا وقتی با من هستی، دلم نمیخواد با نسترن رابطه داشته باشی، از تصورش حالم بهم میخوره.
معلوم بود بیتاب شده که بیمحابا قول میداد:
- هرچی تو بگی، اصلا بگو فردا طلاقش بده. همون کار و میکنم.
با بغض گفتم:
- عادلخان یهکاری نکن که بعدا نتونی تو روی من و دیگران نگاه کنی!
نفسهای گرمش و کنار گوشم میشنیدم:
-شاید فردا از کارم پشیمون بشم، اما الان، مطمئنم که درستترین کار زندگیم همینه!
صداش میلرزید:
- دنیا رو به پات میریزم.
https://t.me/+_B35l6oZw2U3OTk0