#nabat
با مادرجون توی خیابون بودیم پاچه های شلوارم رو تا زده بودم که عصبی غرید: - #بکش_پایین.
با تعجب نگاهش کردم و سوالی گفتم: -چیو؟
نگاهی به سر تا پام کرد و با اخم گفت: - #شلوارت رو!
با تعجب بهش نگاه کردم و با استرس گفتم:
- #زشته آخه وسط #خیابون کی #شلوارش رو #درمیاره؟
پوکر نگاهم کرد و گفت:
-پاچه های #شلوارت رو میگم #بی_حیا!
- -
استغفرالله خدا همتونو به راه راست هدایت کنه😐😂
https://t.me/joinchat/AAAAAEagE3BgyqZMcWiutQ