ستاره ای بودم
زمان مرگم فرا رسیده بود
آن قدر در خود فرو رفتم
که از آنسو بیرون زد بودنم
آن سو که نیستیست
ستاره ای بودم،نامم ستاره بود
اکنون
هیچ ام ،که سیاهچاله نامیدندم
یک هیچِ بزرگ.
زمان مرگم فرا رسیده بود
آن قدر در خود فرو رفتم
که از آنسو بیرون زد بودنم
آن سو که نیستیست
ستاره ای بودم،نامم ستاره بود
اکنون
هیچ ام ،که سیاهچاله نامیدندم
یک هیچِ بزرگ.