⏮ɯnsᎥᏟ ᏞᎾᏉᎬ⏩

اجازه دادم سقوط کنه ، قلبم
و وقتی در حال سقوط بود ، برخاستی تا بدستش بیاوری
تاریک بودو من به آخر خط رسیده بودم
تا اینکه لبو بوسیدی و منو نجات دادی
دست های من قوی هستن
اما زانوهایم خیلی ضعیف بودن
برای بودن در آغوشت
بدون اینکه به پات نیفتم
اما یه بُعدی در تو هست که هیچوقت نمیدونستم ، هیچوقت نمیدونستم
تمام چیزایی که میگفتی هرگز راست نبود ، هرگز راست نبود
و تو بازی هایی که راه مینداختی ، همیشه برنده بودی ، همیشه برنده بودی
اما من بارونو به آتش کشیدم
و باریدنش رو تماشا کردم وقتیکه صورتتو نوازش میکرد
بذار گُر بگیره وقتی من گریه میکنم
چون شنیدم (باران) داشت اسم تورو فریاد میزد ، اسم تو
وقتی با تو خوابیده بودم
میتونستم همونجا بمونمو چشامو ببندم
همینجا احساست کنم ، تا ابد
تو و من با هم ، هیچی از این بهتر نیست
‘اما یه بُعدی در تو هست که هیچوقت نمیدونستم ، هیچوقت نمیدونستم
تمام چیزایی که میگفتی هرگز راست نبود ، هرگز راست نبود
و تو بازی هایی که راه مینداختی ، همیشه برنده بودی ، همیشه برنده بودی
اما من بارونو به آتش کشیدم
و باریدنش رو تماشا کردم وقتیکه صورتتو نوازش میکرد
بذار گُر بگیره وقتی من گریه میکنم
چون شنیدم (باران) داشت اسم تورو فریاد میزد ، اسم تو
من بارونو به آتش کشیدم
و خودمونو به قلب شعله های آتش انداختم
اونجا بود که حس کردم چیزی مرده ، چون اینو میدونستم
آخرین بار بود ، آخرین بار
گاهی کنار در که از خواب بیدار میشم (یعنی کنار در خوابش برده)
حالا که رفتی ، باید منتظرت باشم
حتی حالا که (این رابطه) تموم شده
من نمی توانم به خودم کمک کنم تا تو را جستجو نکنم
من بارونو به آتش کشیدم
و باریدنش رو تماشا کردم وقتیکه صورتتو نوازش میکرد
بذار گُر بگیره وقتی من گریه میکنم
چون شنیدم (باران) داشت اسم تورو فریاد میزد ، اسم تو
من بارونو به آتش کشیدم
و خودمونو به قلب شعله های آتش انداختم
اونجا بود که حس کردم چیزی مرده ، چون اینو میدونستم
آخرین بار بود ، آخرین بار
اوه نه
بزار بسوزه
بسوزه
بسوزه