🔘روایتی پستمدرن از کتابخوانی
🔘چطور دربارۀ کتابهایی که نخواندهایم حرف بزنیم؟
🔘 How to talk about books you haven't read.
🖊 Pierrr Bayard
📚 Bloomsbury Publishing USA
📆2007
1⃣
➖➖➖➖➖
فرهیختگی یعنی نخواندن هیچ کتاب خاص و تواناییِ یافتن نظام ارتباطات بینِ کتاب ها
▫️این نوشته، بخشی از کتاب بایار است. او در این بخش توضیح میدهد چگونه دربارۀ کتابهایی حرف بزنید که اسمشان را شنیدهاید، اما هیچوقت ذرهای از آنها را نخواندهاید. او با مثالزدنِ شخصیت یک کتابدار در رمانی از موزیل، بحث خود را ادامه میدهد و میگوید: وقتی میتوان دیدگاهی کلی دربارۀ کتابها داشت، خواندن کتاب خاصی فقط اتلاف وقت است.
▫️ نخواندن روشهای مختلفی دارد و رادیکالترینشان این است که لای کتابی را هم باز نکنی. هر خوانندۀ مفروضی، هرقدر هم که خودش را وقف خواندن کند، ناچار از بخش زیادی از آنچه چاپ میشود، غافل میماند؛ پس این نوع از نخواندن، در واقع روشی اولیۀ ما در رابطه با کتابهاست. نباید فراموش کنیم که حیرتآورترین خوانندگان هم فقط به بخش ناچیزی از کتابهای موجود دسترسی دارند. در نتیجه، اگر فرد نخواهد از گفتوگو و نوشتن کلاً خودداری کند، همیشه مجبور خواهد بود دربارۀ کتابهایی اظهار نظر کند که هرگز نخوانده است.
اگر این گرایش را به حد نهایی خود برسانیم، به نخوانندهای مطلق میرسیم که هرگز لای هیچ کتابی را باز نمیکند، اما کتابها را میشناسد و با اعتماد به نفس از آنها صحبت میکند. مثل آن کتابدار در رمانِ مرد بیخاصیت که شخصیتی مکمل در رمان موزیل محسوب میشود، اما کسی است که به خاطرِ موضعِ رادیکال و دفاعِ جسورانهاش از این موضع، برای بحثِ ما اهمیت دارد.
▫️رمان موزیل در اوایل قرن گذشته و در کشوری به نام کاکانیا اتفاق میافتد. کاکانیا استعارۀ طنزآمیزی از امپراتوری اتریش-مجارستان است. در این کشور، جنبشی میهنپرستانه به نام «اقدام موازی» به راه افتاده است تا برای سالگرد تاجگذاریِ امپراتور جشنی پرشکوه برگزار کند. هدف از این جشن ارائۀ نمونهای رهاییبخش به دیگر جهانیان است. بنابراین رهبران اقدام موازی که موزیل آنان را همچون خیلِ آدمهای احمقی تصویر میکند که مثلِ عروسک خیمهشببازیاند، کلاً بهدنبال «ایدههایی رهاییبخش» هستند و مدام از آن حرف میزنند، اما در عباراتی بسیار گنگ؛ چون در واقع، کوچکترین تصوری ندارند که اینچنین ایدهای چیست و چطور میتواند نقش رهاییبخش خود را فراتر از مرزهای کشورشان ایفا کند.
یکی از مضحکترین رهبران جنبش ژنرال استام است (این نام در آلمانی به معنی «لال» است). استام مصمم است پیش از دیگران این ایدۀ رهاییبخش را کشف و بهعنوان پیشکش به معشوقهاش دیوتیما تقدیم کند. دیوتیما هم یکی از افراد برجستۀ اقدام موازی است. استام میگوید «یادت میاد، مگه نه؟ فکرهام رو کردم و اون ایدۀ آزادیبخش خفنی رو که دیوتیما میخواست، پیدا میکنم و به پاش میریزم. از قرار معلوم، ایدههای فوقالعاده زیادن، اما فقط یکیشون میتونه فوقالعادهترین باشه -منطقیه، مگه نه؟ - پس موضوع اینه که باید این عقاید رو به ترتیبِ فوقالعادگیشون اولویتبندی کنیم.»
📡 ترجمان علوم انسانی
🔘@Jouissance_me
🔘چطور دربارۀ کتابهایی که نخواندهایم حرف بزنیم؟
🔘 How to talk about books you haven't read.
🖊 Pierrr Bayard
📚 Bloomsbury Publishing USA
📆2007
1⃣
➖➖➖➖➖
فرهیختگی یعنی نخواندن هیچ کتاب خاص و تواناییِ یافتن نظام ارتباطات بینِ کتاب ها
▫️این نوشته، بخشی از کتاب بایار است. او در این بخش توضیح میدهد چگونه دربارۀ کتابهایی حرف بزنید که اسمشان را شنیدهاید، اما هیچوقت ذرهای از آنها را نخواندهاید. او با مثالزدنِ شخصیت یک کتابدار در رمانی از موزیل، بحث خود را ادامه میدهد و میگوید: وقتی میتوان دیدگاهی کلی دربارۀ کتابها داشت، خواندن کتاب خاصی فقط اتلاف وقت است.
▫️ نخواندن روشهای مختلفی دارد و رادیکالترینشان این است که لای کتابی را هم باز نکنی. هر خوانندۀ مفروضی، هرقدر هم که خودش را وقف خواندن کند، ناچار از بخش زیادی از آنچه چاپ میشود، غافل میماند؛ پس این نوع از نخواندن، در واقع روشی اولیۀ ما در رابطه با کتابهاست. نباید فراموش کنیم که حیرتآورترین خوانندگان هم فقط به بخش ناچیزی از کتابهای موجود دسترسی دارند. در نتیجه، اگر فرد نخواهد از گفتوگو و نوشتن کلاً خودداری کند، همیشه مجبور خواهد بود دربارۀ کتابهایی اظهار نظر کند که هرگز نخوانده است.
اگر این گرایش را به حد نهایی خود برسانیم، به نخوانندهای مطلق میرسیم که هرگز لای هیچ کتابی را باز نمیکند، اما کتابها را میشناسد و با اعتماد به نفس از آنها صحبت میکند. مثل آن کتابدار در رمانِ مرد بیخاصیت که شخصیتی مکمل در رمان موزیل محسوب میشود، اما کسی است که به خاطرِ موضعِ رادیکال و دفاعِ جسورانهاش از این موضع، برای بحثِ ما اهمیت دارد.
▫️رمان موزیل در اوایل قرن گذشته و در کشوری به نام کاکانیا اتفاق میافتد. کاکانیا استعارۀ طنزآمیزی از امپراتوری اتریش-مجارستان است. در این کشور، جنبشی میهنپرستانه به نام «اقدام موازی» به راه افتاده است تا برای سالگرد تاجگذاریِ امپراتور جشنی پرشکوه برگزار کند. هدف از این جشن ارائۀ نمونهای رهاییبخش به دیگر جهانیان است. بنابراین رهبران اقدام موازی که موزیل آنان را همچون خیلِ آدمهای احمقی تصویر میکند که مثلِ عروسک خیمهشببازیاند، کلاً بهدنبال «ایدههایی رهاییبخش» هستند و مدام از آن حرف میزنند، اما در عباراتی بسیار گنگ؛ چون در واقع، کوچکترین تصوری ندارند که اینچنین ایدهای چیست و چطور میتواند نقش رهاییبخش خود را فراتر از مرزهای کشورشان ایفا کند.
یکی از مضحکترین رهبران جنبش ژنرال استام است (این نام در آلمانی به معنی «لال» است). استام مصمم است پیش از دیگران این ایدۀ رهاییبخش را کشف و بهعنوان پیشکش به معشوقهاش دیوتیما تقدیم کند. دیوتیما هم یکی از افراد برجستۀ اقدام موازی است. استام میگوید «یادت میاد، مگه نه؟ فکرهام رو کردم و اون ایدۀ آزادیبخش خفنی رو که دیوتیما میخواست، پیدا میکنم و به پاش میریزم. از قرار معلوم، ایدههای فوقالعاده زیادن، اما فقط یکیشون میتونه فوقالعادهترین باشه -منطقیه، مگه نه؟ - پس موضوع اینه که باید این عقاید رو به ترتیبِ فوقالعادگیشون اولویتبندی کنیم.»
📡 ترجمان علوم انسانی
🔘@Jouissance_me