سیمرغ
🌱《قسمت دوم - پادشاه》🌱
🟣همانطور که در قسمت قبل گفته شد، مرغان که دغدغه یافتن پادشاه برای خود را دارند گرد هم میآیند و هر یک سخنی میگوید تا اینکه هدهد که نقش راهبر و راهنما را دارد، سایر پرندگان را برای جست و جوی سیمرغ تشویق میکند و از سختیهای راه و نیاز به عزم راسخ مرغان میگوید.
🔺گزیده ای از ابیات مربوط به این بخش در زیر آورده شده است:
🔹مجمعی کردند مرغان جهان
آنچه بودند آشکارا و نهان
🔸جمله گفتند این زمان در دور کار
نیست خالی هیچ شهر از شهریار
🔹چون بود کاقلیم ما را شاه نیست
بیش از این بی شاه بودن راه نیست
🔸یک دگر را شاید ار یاری کنیم
پادشاهی را طلب کاری کنیم
🔹هدهد آشفته دل پرانتظار
در میان جمع آمد بیقرار
🔸سالها در بحر و بر میگشتهام
پای اندر ره به سر میگشتهام
🔹پادشاه خویش را دانستهام
چون روم تنها چو نتوانستهام
🔸لیک با من گر شما همره شوید
محرم آن شاه و آن درگه شوید
🔹وارهید از ننگ خودبینی خویش
تا کی از تشویر بیدینی خویش
🔸هرک در وی باخت جان از خود برست
در ره جانان ز نیک و بد برست
🔹هست ما را پادشاهی بی خلاف
در پس کوهی که هست آن کوه قاف
🔸نام او سیمرغ سلطان طیور
او به ما نزدیک و ما زو دور دور
🔹دائما او پادشاه مطلق است
در کمال عز خود مستغرق است
🔸نه بدو ره،نه شکیبایی از او
صد هزاران خلق سودایی از او
🔹بس که خشکی بس که دریا بر ره است
تا نپنداری که راهی کوته است
🔸شیرمردی باید این ره را شگرف
زانک ره دور است و دریا ژرف ژرف
🔹گر نشان یابیم از او کاری بود
ور نه بی او زیستن عاری بود
🔸مرد میباید تمام این راه را
جان فشاندن باید این درگاه را
🔹گر تو جانی برفشانی مردوار
بس که جانان جان کند بر تو نثار
°•ادامه دارد...•°
⬇️ دسترسی به سایر قسمت ها: ⬇️
قسمت اول - زبان مرغان💭 #روزیروزگاری 💭
#عطار
#منطقالطیر
~Join
@Ametthyst