دریچه های شعور

مالیخولیای رمانتیک

این وضعیت بر مبنای تصوری از ارتباط خود با دیگری شکل می گیرد که مبتنی بر واقعیت نبوده و بر مبنای نوعی توهم است.مثلا فرد با خود دایما این تصور را می پروراند که کسی مرا دوست دارد و به جای تکیه بر تجربه رئالیستیک که آیا واقعا چنین چیزی هست؛ بر اساس گمان خود توقعات و انتظاراتی را در خود می پروراند.بعد زمانیکه آن توقعات متحقق نمی شود، شخص دچار قبض و اندوهی می گردد که از آن به مالیخولیای رمانتیک تعبیر می شود. برای مقابله با چنین وضعیت روانی مهمترین راهکار آنست که فرد اصل پیش فرض خود را به محک تجربه گذارد و بداند که آیا فلان کس واقعا مرا دوست دارد یا نه.در ادبیات رمانتیک مثالهایی از این دست زیاد است. چنانچه مثلا عاشق نامه های بلند و زیادی به معشوق نوشته ولی معشوق حتی نام او را هم به خاطر نمی آورد.نیچه می گوید شما به مانند آن دهاتی هایی نباشید که وقتی وارد شهر می شوند با لبخند یک روسپی گمان می کنند آن روسپی یک دل نه و بلکه صد دل عاشقشان شده است.آن فرد شغلش این است.و فردی اگر به خطا فکر می کند چنین شخصی از روی عشق به او لبخند زده دچار مالیخولیای رمانتیک شده است. به نظر می رسد ما ایرانیها در اغلب موارد دچار چنین توهمی هستیم و در دنیای رومانتیک خودمان به سر می بریم و به نوعی زندگی دوگانه (زندگی در واقعیت و توهم) را دوست داریم و بر همین اساس در روابط و دوستی هایمان دچار توقعات و انتظارات غیرمعقولی از اطرافیان خود می گردیم. که تنها راه خروج از آن تکیه بر محک تجربه و پذیرش واقعیت است.
@darichehaa

"تجربه مایی"

ربط عاطفي بين دو نفر به اين شكل اتفاق می افتد كه من به حال تو نزديك ميشوم و تجربه و حس تو را تجربه و درك ميكنم و اين درك را به روشن ترين وجه ممكن به تو نشان ميدهم و اين انعكاس رنج و درد را در تو كاهش ميدهد.سپس پيوند افزايش يافته و رضايتمندي از تو به من برميگردد و يك نوع تبادل صورت ميگيرد. اين تبادلات محبت اميز هر روز ماست كه عشق برترین شکل آن است. چنین تبادلاتی را می توان نوعی "تجربه مایی" نامید. واژه تجربه مایی” و یا Experience of Usnes توسط گروه روانشناسی دانشگاه بوستون ابداع شده است. “تجربه مایی” یعنی شما به چنان فهم و درکی از من میرسی که من شما را در وجود خودم می بینم. و یا من به چنان درک و فهمی از شما میرسم که شما خودت را در من می بینی. گویی من و تو یکی هستیم وهر چه هست ماییم.
طبق انديشه هندو و بعد از آن در نگاه بودا دنيا مايا و خيالي بيش نيست و  همه ما به نوعي درگير خيالات هستيم و دنياي ما حقيقتي ندارد. ازينجهت در فهم تجربه مايي مي توان گفت اگر دنيا وهم و خيالي بيش نيست چرا درك خيال طرف مقابل بايد مشكل باشد. همين درك، تجربه مايي را مي سازد و روابط انسانی را در سطح بالاتری از درک متقابل و عاطفه قرار می دهد.اين درك متقابل در سطح عشق در ادبیات ما به وحدت عاشق و معشقوق همان تجربه مايي  و  وحدت يابي  عاشق و معشوق است.
به تعبیر مولانا
نی تو هم گویی به گوش خویشتن
نی "من" و نی "غیر من" ای " هم تو من"
نقش من از چشم تو آواز داد
که منم تو، تو منی در اتحاد
@darichehaa

بهترین رابطه ها زمانی شکل می گیرند که طرفین رابطه نسبت به هم خالی الذهن باشند. پیشداوری رنگ ملالت و تکرار به رابطه می زند و از انسان ها تصاویر ذهنی فیکس شده ای می سازد که با حقیقت سیال و دائما متغیر آنها متفاوت است.ما به این دلیل از یکدیگر خسته می شویم که به چشم گذشته و خاطره و عادت به یکدیگر می نگریم.
قطعا یکی از لذت های زندگی این است که کسی را داشته باشی که بدون برنامه قبلی و صرفا بر اساس تداعیات فی البداهه از هر دری و هر چیزی با او سخن بگویی و نفس گفتگو هدف باشد. در واقع توان گفت و گو، بر عمق انسان بودن ما می افزاید.
فيلم پيش از طلوع كه قسمتهاي دوم و سوم آن نيز بعدها ساخته شد صحنه هايي از اين ارتباط سيال و ديالوگهاي بدون پيش فرض دو انسان را به زيبايي ترسيم مي كند. ساختار این سه گانه، مبتنی بر دیالوگ و در ستایش گفتن و شنیدن است. اما نوع خاصی از دیالوگ. دیالوگ صمیمانه که عنصر اصلی آن، فی البداهگی و صمیمیت است. دو نفر که به لحاظ غریبه بودن و به لحاظ عدم الزام با هم بودن، طوری با هم حرف می زنند که گویی هر یک با خودش دارد بلند، بلند فکر می کند. امکان برقراری چنین رابطه ای، نعمتی بی نظیر در جهت خودشناسی است. اگر هر یک از ما کسانی را برای چنین نوعی از گفتگو داشته باشیم، قدم به قدم به شناخت بیشتر خودمان نزدیک می شویم. این نوع دیالوگ حتی بر بلند بلند فکر کردن، مزیتی خاص دارد و آن این که ما از همفکری یک دوست صمیمی که انگیزه ای برای سانسور و لاپوشانی ندارد، هم برخوردار می شویم. هیچ نعمتی بالاتر از داشتن چنین دوستانی وجود ندارد. سلین و جسی با فراغ بال و آرامش، راجع به همه مسائل فکری و شخصی و احساسات و اندیشه هایشان صحبت می کنند و گفتگوهای بی نظیری را شکل می دهند.گفتگوهايي از جنس ارتباط سيال من و ديگري.
@darichehaa