✔🖋
◾تقدیم به دختری دیگر از این سرزمین بییاور:
#ژینا_مهسا_امینی
#مهسا_امینی
میرفت دخترِ نشان شده در شهر،
و میخواند با خودش:
«شب شده است؛
بوی گند ریشِ معلق
زیر چادر مشکی
کپک زده، مانده.
راه درازی ست تا شعائر نور...»
و گام بلند دخترکِ ایران
از خستگی مکرر
تا شده بود.
«... در این لجنزار چفیهخواب
کو کوی هیچ جغدی
نیست
که برمانَد ابلقِ معجزه را؟
و هیچ نقابای امشب،
بر دیوار، تاب نخواهد خورد
تا صبحِ روشنی؟»
نه!
این شب تلخ
یادگار رویاکُشِ دغلکاری ست
که به نام آفتاب،
مردانهگی مان را
اسیرِ دریچههای سیاهچال
قبض کرده است.
باید دهانها را شست
که طعمِ چرکِ بادهای بیپیر
دیگر هوسِ مرثیههای رو سیاه
نکند
و هیچ عجوزهای
جرات نکند
پا به جادههای روشنِ آزادی
بگذارد.
«... آی چادر سیاه!
مانده در گلِ هفتاد من،
چرکِ چفیه خوار!
با تو ام!
این بار یا تو
یا زندگی».
🖋 #عیسیاسدیمیم
بیست و پنجم شهریورماه هزار و چهارصد و یک
👁🗨
@CHAAVOUSH