وی گفت: اما با این وجود نکته دردآور این است که مردمان خسته ای هستیم و ناراضی، چرا ما با وجود اینکه این همه کار در دنیا میکنیم، حساب منطقه و غرب را رسیدهایم و رادیکالیسم را در منطقه نابود کرده ایم اما چرا خسته و ناراحتیم؟ چرا اینقدر نق میزنیم؟ آماده اتفاق هستیم؟ چرا از خودمان قدردان نیستیم؟ این سوال سیاسی نیست . جامعه شناسانه است و ماجرا ماجرای فرهنگ و علم است. این مقوله فرهنگی است که علت های اجتماعی دارد هر چند ممکن است دلیل سیاسی داشته باشد.
این جامعهشناس تصریح کرد: معتقدم ایران کشوری طبقاتی است و به لحاظ تاریخی هم طبقاتی بوده است، و ایران باستان ما طبقات قدرتمندی داشتیم و وقتی طبقه بالای جامعه دچار بیماری ، فرسودگی، خطا، ناروایی و بحران میشود سقوط میکند، نمونهی آن ساسانیان است قبل از اینکه اسلام بیاید رفته بود.در ایران تلاش ها برای ساختن طبقه بالا بود، همه تحولات برای زدن طبقه بالا بود در انقلاب مشروطه اصل حرف این است که طبقه بالا فاسد و مستبد است و در نهایت شاهکشی اتفاق میافتد.
تفاوت نمایندگان دوره مشروطه و انقلاب اسلامی
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در مشروطه نمایندگان طبقه متمول نمایندگان کشور میشوند یعنی برگزیدگان طبقات فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی به مجلس اول راه پیدا می کنند، فقط طبقات پایین نیستند. اما در انقلاب اسلامی در مجلس اول انقلابیون در سطح پایین هستند و بعد شهره میشوند، در دولت های اول وزرا از بین نمایندگان انتخاب شدند و مرتب در این سه چهار دوره اول انتخابات میان دوره ای داشتیم، چون نمایندگان وزیر میشدند.
این جامعهشناس گفت: ما دولتی داریم که سرشان همیشه زده میشود، و جامعه بیسر نمیتواند بماند و سر ساخته میشود و تلاش ما در جمهوری اسلامی برای ساختن این سر بوده است. اما ساختن این سر نیازمند اقتصاد و سیاست و ظرفیت های فرهنگی است؛ یعنی باید هم فرهنگی باشند و هم دارای ظرفیت سیاسی و اجتماعی باشند.
آزاد ارمکی تصریح کرد: ما با این مشکل پیدا کردهایم، که مثلا چرا مسئولان پرادو سوار میشوند؟ چرا وضعیت اقتصادیشان این طور است؟ جواب این است که جزء طبقه بالاست، سوال های ما هم درست و هم ناروا است. درست است چون بر اساس منطق انقلاب مسئول ما باید مثل دوران قبل از داشتن مسئولیت باشد، غلط است چون این افراد جای طبقه بالا را گرفته اند و باید اقتضائات طبقه بالا را داشته باشد تا بتواند جامعه را از نظر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی رهبری کند.
هجوم سیاسیون به دانشگاهها
وی ادامه داد: ولی کسانی که آمدهاند از حوزه اقتصاد نیامده اند از حوزه دین و سیاست آمدهاند و دو ضعف وجود دارد پولدار نیستند باید بشوند و عالم نیستند باید دانشمند شوند و در نتیجه حوزه علم محل هجوم همه کسانی میشود که بالا آمدهاند اما مدرک ندارند در نتیجه به دانشگاه آزاد و پیامنور مملو از چنین افرادی میشود و همه دارای مدارک تند به دست آمده میشوند.
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران تصریح کرد: از آن طرف رانت ها درست میشود و اختلاس ها در می آید، این اتفاق نادر نیست در ایران، قبلا اتفاق افتاده چون باید این طبقه فروریخته باید دوباره برپا شود ولی برپاییاش منطق اقتصاد بازار ندارد اقتصاد سیاسی دارد و منطق سیاسی و ایدئولوژیک پیدا می کند تا منطق اجتماعی و فرهنگی.
ماجرای معلمان چیست؟ / اساتید دانشگاه عجیب و غریب شدهاند
وی با تاکید بر اینکه جامعه ای که طبقاتی بوده میخواهد طبقاتی بشود، اینجاست که درگیریهای دورن طبقاتی و بین طبقاتی پیدا میشود، ما جرای مردم – حاکمیت، طبقه بالا – طبقه پایین، ادامه داد: در اینجا مسئله طبقه متوسط پیش میآید، میگوید یا باید فروبریزم یا بالا بروم و طبقه خودم را توسعه دهم، و در این طبقه منازعات جدی بوجود میآید و طبقه متوسط ایرانی میشود طبقهای که در چالش بالارفتن و افتادن است. مدیران، روشنفکران، دانشگاهیان ، نویسندگان و هنرمندان گرفتارند و خود و دیگران را ویران میکنند . ماجرای معلمین انتقال از طبقه متوسط به پایین است، به دلیل مشکلات اقتصادی پایین میآید و میرا میشود و فرزندش را نمیگذارد که دیگر معلم شود.و معلمی ابتر میشود، روزنامهنگاران هم این وضعیت را پیدا میکنند و اساتید دانشگاه به پدیدهای عجیب و غریب تبدیل میشوند، وحشتناک ، خیلی ها دنبال مقاله نوشتن میروند تا پول دربیاورند و نان و نام پیدا کنند. آنهایی که میخواهند بمانند پایین میافتند.
چالشهای طبقه متوسط و پایین
این جامعهشناس تصریح کرد: معتقدم ایران کشوری طبقاتی است و به لحاظ تاریخی هم طبقاتی بوده است، و ایران باستان ما طبقات قدرتمندی داشتیم و وقتی طبقه بالای جامعه دچار بیماری ، فرسودگی، خطا، ناروایی و بحران میشود سقوط میکند، نمونهی آن ساسانیان است قبل از اینکه اسلام بیاید رفته بود.در ایران تلاش ها برای ساختن طبقه بالا بود، همه تحولات برای زدن طبقه بالا بود در انقلاب مشروطه اصل حرف این است که طبقه بالا فاسد و مستبد است و در نهایت شاهکشی اتفاق میافتد.
تفاوت نمایندگان دوره مشروطه و انقلاب اسلامی
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در مشروطه نمایندگان طبقه متمول نمایندگان کشور میشوند یعنی برگزیدگان طبقات فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی به مجلس اول راه پیدا می کنند، فقط طبقات پایین نیستند. اما در انقلاب اسلامی در مجلس اول انقلابیون در سطح پایین هستند و بعد شهره میشوند، در دولت های اول وزرا از بین نمایندگان انتخاب شدند و مرتب در این سه چهار دوره اول انتخابات میان دوره ای داشتیم، چون نمایندگان وزیر میشدند.
این جامعهشناس گفت: ما دولتی داریم که سرشان همیشه زده میشود، و جامعه بیسر نمیتواند بماند و سر ساخته میشود و تلاش ما در جمهوری اسلامی برای ساختن این سر بوده است. اما ساختن این سر نیازمند اقتصاد و سیاست و ظرفیت های فرهنگی است؛ یعنی باید هم فرهنگی باشند و هم دارای ظرفیت سیاسی و اجتماعی باشند.
آزاد ارمکی تصریح کرد: ما با این مشکل پیدا کردهایم، که مثلا چرا مسئولان پرادو سوار میشوند؟ چرا وضعیت اقتصادیشان این طور است؟ جواب این است که جزء طبقه بالاست، سوال های ما هم درست و هم ناروا است. درست است چون بر اساس منطق انقلاب مسئول ما باید مثل دوران قبل از داشتن مسئولیت باشد، غلط است چون این افراد جای طبقه بالا را گرفته اند و باید اقتضائات طبقه بالا را داشته باشد تا بتواند جامعه را از نظر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی رهبری کند.
هجوم سیاسیون به دانشگاهها
وی ادامه داد: ولی کسانی که آمدهاند از حوزه اقتصاد نیامده اند از حوزه دین و سیاست آمدهاند و دو ضعف وجود دارد پولدار نیستند باید بشوند و عالم نیستند باید دانشمند شوند و در نتیجه حوزه علم محل هجوم همه کسانی میشود که بالا آمدهاند اما مدرک ندارند در نتیجه به دانشگاه آزاد و پیامنور مملو از چنین افرادی میشود و همه دارای مدارک تند به دست آمده میشوند.
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران تصریح کرد: از آن طرف رانت ها درست میشود و اختلاس ها در می آید، این اتفاق نادر نیست در ایران، قبلا اتفاق افتاده چون باید این طبقه فروریخته باید دوباره برپا شود ولی برپاییاش منطق اقتصاد بازار ندارد اقتصاد سیاسی دارد و منطق سیاسی و ایدئولوژیک پیدا می کند تا منطق اجتماعی و فرهنگی.
ماجرای معلمان چیست؟ / اساتید دانشگاه عجیب و غریب شدهاند
وی با تاکید بر اینکه جامعه ای که طبقاتی بوده میخواهد طبقاتی بشود، اینجاست که درگیریهای دورن طبقاتی و بین طبقاتی پیدا میشود، ما جرای مردم – حاکمیت، طبقه بالا – طبقه پایین، ادامه داد: در اینجا مسئله طبقه متوسط پیش میآید، میگوید یا باید فروبریزم یا بالا بروم و طبقه خودم را توسعه دهم، و در این طبقه منازعات جدی بوجود میآید و طبقه متوسط ایرانی میشود طبقهای که در چالش بالارفتن و افتادن است. مدیران، روشنفکران، دانشگاهیان ، نویسندگان و هنرمندان گرفتارند و خود و دیگران را ویران میکنند . ماجرای معلمین انتقال از طبقه متوسط به پایین است، به دلیل مشکلات اقتصادی پایین میآید و میرا میشود و فرزندش را نمیگذارد که دیگر معلم شود.و معلمی ابتر میشود، روزنامهنگاران هم این وضعیت را پیدا میکنند و اساتید دانشگاه به پدیدهای عجیب و غریب تبدیل میشوند، وحشتناک ، خیلی ها دنبال مقاله نوشتن میروند تا پول دربیاورند و نان و نام پیدا کنند. آنهایی که میخواهند بمانند پایین میافتند.
چالشهای طبقه متوسط و پایین