عباس دوران كو؟
سىام تیر ١٣٦١ بود؛
قرار بود کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد عراق برگزار شود كه اگر میشد صدام به مدت ۸ سال ریاست آن را به عهده میگرفت. صدام به امنیت بغداد افتخار میکرد و گفته بود: خلبانان ایرانی جرات ندارند این اطراف آفتابی شوند.
حالا نوبت عباس دوران و نیروی هوایی ارتش بود، با اين نقشه: سه فروند فانتوم مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز میکنند و به مرز كه رسيدند یکی از هواپیماها برگردد و دو تای دیگر با ارتفاع کم وارد خاک عراق شوند تا حالت ایذایی ایجاد شود و رادارهای عراق نشان بدهند هواپيماها برگشتند. خلبانان مأموریت داشتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آنها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود.
پس از جلسه طرحریزی نهایی، عباس دوران با کابین عقب خود صحبت میکند و به او میگوید: «حواست به هواپیماهای دشمن باشد که به ما حمله نکنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص شد و نتوانستیم به پروازمان ادامه دهیم، اجکت کن من به ماموریتم ادامه میدهم» بارها به همرزمانش گفته بود که اگر شرایط سخت شود تن به اسارت نمیدهم و هواپیمایم را تبدیل به بمبی میکنم و به قلب دشمن یورش میبرم. آن روز در سی تیر ١٣٦١ وقتِ آزمودن حرفها بود.
عباس در تیررس رادارها قرار گرفت اما تا آسمان بغداد با مانوری پیچیده، شجاعانه و خلاقانه پرواز کرد و بمبها را در اهداف مورد نظر تخلیه کرد. زمان برگشت، هواپیما در حال سوختن و انفجار است. کابین عقب که در این عملیات اسیر شد روایت میکند: «در هوا بیهوش شده بودم، چشم که باز کردم در وزارت دفاع عراق بودم و یکی داشت لبم را بخيه میکرد؛ فقط یک جمله گفتم: عباسِ دوران کو؟»
عباس دستگیره خروج کابین عقب را میکشد و خودش هواپیمای مشتعل را به سمت میدان اصلی شهر هدایت میکند و همراه با هواپیما در مرکز شهر بغداد منفجر میشود و به شهادت میرسد. صدام، میزبانی کنفرانس سران غیر متعهد را از دست میدهد و عباس پای حرفش میایستد.
...
عباس دوران در طول ٢٢ماه حضور در جنگ ١٢٠ پرواز عملیاتی داشت. این تعداد پرواز عملیاتی با مانورهای جسورانه موفق، در تاریخ نیروی هوایی ایران کمنظیر است.
سال ٨١ بيست سال بعد از شهادت عباس، تكههايى از استخوانهاش در تابوتى پيچيده به پرچم ايران به وطن بازگشت.
[متن بالا، موخره يادداشتِ مفصلى است كه در رثاى شهيد عباس دوران؛ در شماره اخير مجله «آنگاه» به انتشار رسيد]
https://telegram.me/jangneveshte
سىام تیر ١٣٦١ بود؛
قرار بود کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد عراق برگزار شود كه اگر میشد صدام به مدت ۸ سال ریاست آن را به عهده میگرفت. صدام به امنیت بغداد افتخار میکرد و گفته بود: خلبانان ایرانی جرات ندارند این اطراف آفتابی شوند.
حالا نوبت عباس دوران و نیروی هوایی ارتش بود، با اين نقشه: سه فروند فانتوم مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز میکنند و به مرز كه رسيدند یکی از هواپیماها برگردد و دو تای دیگر با ارتفاع کم وارد خاک عراق شوند تا حالت ایذایی ایجاد شود و رادارهای عراق نشان بدهند هواپيماها برگشتند. خلبانان مأموریت داشتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آنها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود.
پس از جلسه طرحریزی نهایی، عباس دوران با کابین عقب خود صحبت میکند و به او میگوید: «حواست به هواپیماهای دشمن باشد که به ما حمله نکنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص شد و نتوانستیم به پروازمان ادامه دهیم، اجکت کن من به ماموریتم ادامه میدهم» بارها به همرزمانش گفته بود که اگر شرایط سخت شود تن به اسارت نمیدهم و هواپیمایم را تبدیل به بمبی میکنم و به قلب دشمن یورش میبرم. آن روز در سی تیر ١٣٦١ وقتِ آزمودن حرفها بود.
عباس در تیررس رادارها قرار گرفت اما تا آسمان بغداد با مانوری پیچیده، شجاعانه و خلاقانه پرواز کرد و بمبها را در اهداف مورد نظر تخلیه کرد. زمان برگشت، هواپیما در حال سوختن و انفجار است. کابین عقب که در این عملیات اسیر شد روایت میکند: «در هوا بیهوش شده بودم، چشم که باز کردم در وزارت دفاع عراق بودم و یکی داشت لبم را بخيه میکرد؛ فقط یک جمله گفتم: عباسِ دوران کو؟»
عباس دستگیره خروج کابین عقب را میکشد و خودش هواپیمای مشتعل را به سمت میدان اصلی شهر هدایت میکند و همراه با هواپیما در مرکز شهر بغداد منفجر میشود و به شهادت میرسد. صدام، میزبانی کنفرانس سران غیر متعهد را از دست میدهد و عباس پای حرفش میایستد.
...
عباس دوران در طول ٢٢ماه حضور در جنگ ١٢٠ پرواز عملیاتی داشت. این تعداد پرواز عملیاتی با مانورهای جسورانه موفق، در تاریخ نیروی هوایی ایران کمنظیر است.
سال ٨١ بيست سال بعد از شهادت عباس، تكههايى از استخوانهاش در تابوتى پيچيده به پرچم ايران به وطن بازگشت.
[متن بالا، موخره يادداشتِ مفصلى است كه در رثاى شهيد عباس دوران؛ در شماره اخير مجله «آنگاه» به انتشار رسيد]
https://telegram.me/jangneveshte