Репост из: فرنوشت
«متغیری به نام غیرت»
تنسی ویلیامز در نمایشنامه معروفش «اتوبوسی به نام هوس» مردانی را نمایش می دهد که پاکی و نجابت را فقط در زنان و مشخصا در همسران و مادرانشان جستجو می کنند، حال آن که چنین خصوصیتی را برای خود ضروری که نمی دانند هیچ، به محض این که با زنی که نجیب نمی دانندش مواجه می شوند حق سواستفاده از او را برای خود محفوظ می دانند.
این معیار دوگانه بسیار آشناست و در فرهنگ ما که واژه غیرت واژه پربسامد و قدرتمندی است، چه بسا آشکارتر هم به چشم می خورد. مفهوم رایج غیرت در جامعه ما ودراکثر فرهنگهای خاورمیانه ، دقیقا عصاره همین معیار دوگانه است: چون از آنجا که از دید جامعه پاکدامنی مردان ضرورتی در حد پاکدامنی زنان ندارد، میل تجاوز به «نوامیس دیگران» بسیار محتمل و حتی محتوم به نظر می رسد. پس مردان به حکم «غیرت» بر خود فرض می دانند که از «ناموس» خود، یعنی پاکدامنی و شرافت همسر و مادر و دختر و خواهرشان در برابر دست درازی «مردان دیگر» دفاع کنند.
اما معنی واقعی غیرت این نیست. غیرت یعنی « دیگری» را دور نگه داشتن چه از خود و چه از آن چه دوستش می داری. دقیقا طبق همین معناست که حضرت علی می فرماید:«مرد غیرتمند به زنان دیگر دست درازی نمی کند». مرد غیرتمند کسی است که بین خود و «دیگری» یا همان «غیر» حد و مرزی قائل است و در نتیجه اجازه نزدیک شدن به زنان «دیگر» را به خود نمی دهد. اگر این مفهوم غیرت در ساختار کهنسال فرهنگ ما جاافتاده بود قطعا امروز جامعه ای سالمتر و امنتر می داشتیم.
متاسفانه نه فقط غیرت به معنای اولش در فرهنگ ما غلبه پیدا کرده، بلکه همان معنای اول هم بسیار گزینشی و با یک معیار دوگانه مجدد استفاده می شود.
راستش بعد از این موج عرب ستیزی مثلا «غیرتمندانه» در مشهد، دایم نمایشنامه تنسی ویلیامز در ذهنم تداعی می شود. ، در غیرتی که این جماعت خشمگین را به بهانه حفظ «ناموس ایرانی» به دشمنی با عرب ها وا می دارد،همان دورویی و معیار دوگانه ای را می بینم که در رفتار میچ و استنلیِ «اتوبوسی به نام هوس» دیده می شود. از منابع رسمی و دولتی که انتظاری نداریم اما کاش محقق جامعه شناسی پای ثبت مشاهدات و تجربیات تورلیدرهای ایرانی می نشست تا شرح مفصلی از بی بند و باری توریست های ایرانی در خارج از مرزهایمان به دست می آمد، رفتارهایی که در همان ممالک آزاد هم خلاف عرف محسوب می شود واغلب پای پلیس را به میان می کشد! با این حال فرض می کنیم که در میان این خیل خشمگین اصلا ازآن دسته مردها نبوده اند و سابقه همه شان از دم ،چه در داخل مرزها و چه در خارج آن، پاک پاک است. قبول!
ولی حرف من این است که این غیرت توفنده ، این رگ گردن های بیرون زده و فریاد های خشمگین چرا فقط علیه توریست های عراقی بسیج شده اند؟ چرا این رگ گردن ها در اعتراض به وضعیت نا بسامان و رقت بار حاشیه شهر و ستمی که به زنان آسیب دیده و آسیب پذیر می شود بیرون نمی زنند؟ همان جایی که هیچ عراقی و عربی پایش را نمی گذارد اما تن فروشی و همسر فروشی و فرزندفروشی واقعیات تکراری روزمره اند؟ آنها «ناموس مملکت» حساب نمی شوند یا مبادا جذابیت جنسی و رسانه ای لازم برای «ناموس» قلمداد شدن را ندارند؟ یا شاید واقعا بدون این توریستها مشهد همان شهر «مقدسی» است که قرار است ممنوعیت کنسرت ها مثلا پاسدار قداست و معنویتش باشد؟ همه می دانیم که حال حاشیه نشینان مشهد، (آن هم درست در مجاورت با موقوفات وسیع تحت تملک آستان قدس) خوب نیست و با چسباندن یک صفت «مقدس» به مشهد، این حال خوب که نمی شود هیچ، خرابتر هم می شود. آسیب اجتماعی همه جا هست، اما در مشهد به دلایلی زنده تر و البته زننده تر هم هست و این ربطی به ملیت و قومیت هیچ مسافری هم ندارد.
اما این که تورم گزینشی رگ گردن ما متغیری باشد تابع جغرافیا و نژاد «دیگری» اعم از زن و مرد، پدیده شگفت انگیزی است که محتاج بررسی های جدی فرهنگی و جامعه شناختی است، بماند که این شائبه را هم ایجاد می کند که شاید زن لزوما باید جذابیت های خاصی داشته باشد که «ناموس ملت» قلمداد شود، جذابیتی که دختران ناشناسی که پول خارجی برایشان پرداخت می شود از آن برخوردارند و دختران بیغوله های حاشیه شهر با درآمد بخور و نمیرشان نه!
راستش به گمانم باز هم پای وویریسم voyeurism در میان است که کلا با مفهوم غیرت ناسازگار است و بیشتر تابع جذابیت ها و ارضای امیال سرخورده است...
فاطمه حسینی ۹۷/۶/۱۸
https://t.me/joinchat/AAAAAEE8evl4J1pscGQ2xA
تنسی ویلیامز در نمایشنامه معروفش «اتوبوسی به نام هوس» مردانی را نمایش می دهد که پاکی و نجابت را فقط در زنان و مشخصا در همسران و مادرانشان جستجو می کنند، حال آن که چنین خصوصیتی را برای خود ضروری که نمی دانند هیچ، به محض این که با زنی که نجیب نمی دانندش مواجه می شوند حق سواستفاده از او را برای خود محفوظ می دانند.
این معیار دوگانه بسیار آشناست و در فرهنگ ما که واژه غیرت واژه پربسامد و قدرتمندی است، چه بسا آشکارتر هم به چشم می خورد. مفهوم رایج غیرت در جامعه ما ودراکثر فرهنگهای خاورمیانه ، دقیقا عصاره همین معیار دوگانه است: چون از آنجا که از دید جامعه پاکدامنی مردان ضرورتی در حد پاکدامنی زنان ندارد، میل تجاوز به «نوامیس دیگران» بسیار محتمل و حتی محتوم به نظر می رسد. پس مردان به حکم «غیرت» بر خود فرض می دانند که از «ناموس» خود، یعنی پاکدامنی و شرافت همسر و مادر و دختر و خواهرشان در برابر دست درازی «مردان دیگر» دفاع کنند.
اما معنی واقعی غیرت این نیست. غیرت یعنی « دیگری» را دور نگه داشتن چه از خود و چه از آن چه دوستش می داری. دقیقا طبق همین معناست که حضرت علی می فرماید:«مرد غیرتمند به زنان دیگر دست درازی نمی کند». مرد غیرتمند کسی است که بین خود و «دیگری» یا همان «غیر» حد و مرزی قائل است و در نتیجه اجازه نزدیک شدن به زنان «دیگر» را به خود نمی دهد. اگر این مفهوم غیرت در ساختار کهنسال فرهنگ ما جاافتاده بود قطعا امروز جامعه ای سالمتر و امنتر می داشتیم.
متاسفانه نه فقط غیرت به معنای اولش در فرهنگ ما غلبه پیدا کرده، بلکه همان معنای اول هم بسیار گزینشی و با یک معیار دوگانه مجدد استفاده می شود.
راستش بعد از این موج عرب ستیزی مثلا «غیرتمندانه» در مشهد، دایم نمایشنامه تنسی ویلیامز در ذهنم تداعی می شود. ، در غیرتی که این جماعت خشمگین را به بهانه حفظ «ناموس ایرانی» به دشمنی با عرب ها وا می دارد،همان دورویی و معیار دوگانه ای را می بینم که در رفتار میچ و استنلیِ «اتوبوسی به نام هوس» دیده می شود. از منابع رسمی و دولتی که انتظاری نداریم اما کاش محقق جامعه شناسی پای ثبت مشاهدات و تجربیات تورلیدرهای ایرانی می نشست تا شرح مفصلی از بی بند و باری توریست های ایرانی در خارج از مرزهایمان به دست می آمد، رفتارهایی که در همان ممالک آزاد هم خلاف عرف محسوب می شود واغلب پای پلیس را به میان می کشد! با این حال فرض می کنیم که در میان این خیل خشمگین اصلا ازآن دسته مردها نبوده اند و سابقه همه شان از دم ،چه در داخل مرزها و چه در خارج آن، پاک پاک است. قبول!
ولی حرف من این است که این غیرت توفنده ، این رگ گردن های بیرون زده و فریاد های خشمگین چرا فقط علیه توریست های عراقی بسیج شده اند؟ چرا این رگ گردن ها در اعتراض به وضعیت نا بسامان و رقت بار حاشیه شهر و ستمی که به زنان آسیب دیده و آسیب پذیر می شود بیرون نمی زنند؟ همان جایی که هیچ عراقی و عربی پایش را نمی گذارد اما تن فروشی و همسر فروشی و فرزندفروشی واقعیات تکراری روزمره اند؟ آنها «ناموس مملکت» حساب نمی شوند یا مبادا جذابیت جنسی و رسانه ای لازم برای «ناموس» قلمداد شدن را ندارند؟ یا شاید واقعا بدون این توریستها مشهد همان شهر «مقدسی» است که قرار است ممنوعیت کنسرت ها مثلا پاسدار قداست و معنویتش باشد؟ همه می دانیم که حال حاشیه نشینان مشهد، (آن هم درست در مجاورت با موقوفات وسیع تحت تملک آستان قدس) خوب نیست و با چسباندن یک صفت «مقدس» به مشهد، این حال خوب که نمی شود هیچ، خرابتر هم می شود. آسیب اجتماعی همه جا هست، اما در مشهد به دلایلی زنده تر و البته زننده تر هم هست و این ربطی به ملیت و قومیت هیچ مسافری هم ندارد.
اما این که تورم گزینشی رگ گردن ما متغیری باشد تابع جغرافیا و نژاد «دیگری» اعم از زن و مرد، پدیده شگفت انگیزی است که محتاج بررسی های جدی فرهنگی و جامعه شناختی است، بماند که این شائبه را هم ایجاد می کند که شاید زن لزوما باید جذابیت های خاصی داشته باشد که «ناموس ملت» قلمداد شود، جذابیتی که دختران ناشناسی که پول خارجی برایشان پرداخت می شود از آن برخوردارند و دختران بیغوله های حاشیه شهر با درآمد بخور و نمیرشان نه!
راستش به گمانم باز هم پای وویریسم voyeurism در میان است که کلا با مفهوم غیرت ناسازگار است و بیشتر تابع جذابیت ها و ارضای امیال سرخورده است...
فاطمه حسینی ۹۷/۶/۱۸
https://t.me/joinchat/AAAAAEE8evl4J1pscGQ2xA