فلسفه تحلیلی و فلسفه علم


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


مطالب فلسفه تحلیلی و فلسفه علم
برای ارتباط با Admin میتوانید با @mmasiha در ارتباط باشید.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций




🔻تمایز میان احکام تحلیلی و تألیفی

🔻این تمایز از ابداعات كانت است و اسلاف او با آن آشنا نبودند. در این‌جا منظور از احکام همان قضایا «گزاره‌ها» به معنی متداول کنونی در فلسفه است. یعنی به آن‌چه متعلق حکم است دلالت دارد، نه به فعل حکم کردن.

🔻کانت اصطلاحات تحلیلی و تأليفي را وقتی به احکام اطلاق می‌شوند نقیضین می‌داند، یعنی هر حکمی یا تحلیلی است یا تألیفی و هیچ حکمی نمی‌تواند هم تحلیلی باشد و هم تأليفي. تعاریف ارائه شده مفروض می‌گیرند که احکام مورد نظر را می‌توان به قضیه حملی، متشکل از موضوع و محمول، فروکاست، ولی می‌توان اصلاحاتی در آن‌ها انجام داد تا با احکام نسبی جور درآیند.
به نظر كانت احكام تحلیلی جهت توضیح آن‌چه که ما از قبل می‌دانیم مفید است، هر‌چند نمی‌تواند هیچ معرفت جدیدی ارائه دهد. از این رو او آن‌ها را از علم یا فلسفه حذف نمی.کند یا منکر حکم بودن آنها نمی‌شود، بلکه صرفا خاطر نشان می‌کند که ما برای علم نیازمند احکام تألیفی پیشینی نیز هستیم.

🔻حکم تحلیلی حکمی است که طبق تعریف، حدِ موضوعش صادق است، اما نباید آن را با تعریف خلط کنیم که معمولا یک حکم تألیفی و تجربی است و بیانگر روشی است که مردم عملا كلمات را به کار می‌برند، یا نشان دهنده‌ی قصد نویسنده است برای استفاده از کلمه‌ای به نحو خاص، و گاه ترغیبی و پیشنهادی است - [مثلا ] «اجازه دهید این کلمات را به این معنی به کار بریم» - و بنابر این اصلا یک حکم نیست. این نکته با توجه به این واقعیت اثبات می شود که در انکار قضیه تحلیلی، همواره تناقض کلامی وجود دارد، ولی قطعا در بیان این‌که معنای جا افتاده یک کلمه غیر از معنای واقعی آن است، یعنی در انکار یک تعریف، هرگز تناقضی نیست. با فرض اینکه "حیوان ناطق" معنای انسان و« موجود مادی حساس » معنای حیوان است، این قضیه که انسان مادی است، طبق تعریف، یک قضیه تحلیلی صادق است، اما بیان هر یک از این تعريف‌ها برابر با بیان این است که موجودات خاصی (ایرانی‌ها ) معمولا لفظ «انسان» را در مواقع خاصی به کار می برند، که همچون هر امر واقع دیگری می‌تواند ممکن باشد. کانت در این‌جا بر این آموزه هنوز اثبات نشده‌اش پیشدستی نمی‌کند که همه احکام، حتی آن‌هایی که تجربی می‌نامیم، دارای عنصری پیشینی هستند، بلکه در این‌جا طوری سخن می‌گوید که گویی برخی از احکام کاملا تجربی‌اند.

🔻بر کانت ایراد گرفته‌اند که یک حکم واحد ممکن است برای فردی تالیفی و برای فردی که دارای شناخت بیش‌تری است، تحلیلی باشد. ولی این سؤال که آیا صدق حکم به این جهت است که محمول جزیی از معنای حد موضوع است یا جهت و سبب دیگری دارد، یکی از توجیه‌های نهایی حکم است. بنابر‌این اگر ما واقعا با یک حکم در دو موقعیت سر و کار داریم، نه صرفا با شکل یکسانی از کلمات، یک حکم نمی‌تواند در یک وقت تحلیلی باشد و در وقت دیگر تأليفي. همچنین نباید به واسطه تأکید بعدی کانت دچار تشویش شویم که می‌گوید حتی احکام تحلیلی متضمن تأليف‌اند، زیرا «تأليف » در این کاربرد با کلمه « تأليفي » آن گونه که این‌جا به کار رفته است، مترادف نیست.

📚شرحی کوتاه بر نقد عقل محض
🖋#ای_سی_یوئینگ

https://t.me/philosophyofscience


Репост из: علوم شناختی
از پیوندهای دیگر با لایه های غده فوق کلیوی در مطالعات پرده برداشته شده است که در طول تفکر به حالت فعال در می آیند. نواحی دیگری که نشان دهنده تغییراتی در افسردگی خانوادگی دو قطبی هستند، در این میان بی تاثیر نیستند. دکتر استریک می افزاید: « چکیده نتایج گویای آن است که ما توانسته ایم ارتباط استرس و افسردگی را شفاف سازی کنیم.»

در کل، نتایج نشان از این واقعیت دارد که مدارهایی حرکت، شناخت و قوه احساس را به کارکرد لایه های غده فوق کلیوی پیوند می دهند و در کنترل تنش و هیجان نقش دارند. این خاصیت مداری شاید اثرات حالات درونی نظیر استرس مزمن و افسردگی را بر کارکرد اندام ها تعدیل یا کاهش دهد و همچنین زیر لایه عصبی ملموسی برای برخی بیماری های روان تنی فراهم می آورد. اعضای تیم تحقیقاتی به شرح ذیل می باشد: دکتر ریچارد پی دام: محقق ارشد، استاد یار تحقیقات دپارتمان نوروبیولوژی؛ دکتر دیوید جی لوینتال، استادیار دپارتمان پزشکی و دکتر استریک. جزئیات بیشتر این پژوهش در مجله علمی PNAS منتشر شده است.

منبع: سایت بیگ بنگ

#علوم_شناختی
#ذهن
#فلسفه_ذهن

https://t.me/cognitive_science_iran


Репост из: علوم شناختی
کشف ِ نحوۀ تاثیر گذاری ذهن بر بدن

عصب شناسان دانشگاه پیتزبورگ یک سری شبکه های عصبی شناسایی کرده اند که نشان از ارتباط پوسته مغزی با لایه های غده فوق کلیوی دارد. این لایه ها مسئولیت واکنش سریع بدن در مقابل شرایط تنش زا را بر عهده دارند. این یافته ها مؤید مبنای عصبی ارتباط ذهن و بدن می باشند. مهم تر از همه، یافته های مطالعه ی حاضر دیدگاه ها را پیرامون نحوه تغییر اندام های بدن توسط استرس، افسردگی و سایر وضعیت های روانی وارد بعد جدیدی می کند. پس یک مبنای آناتومی واقعی برای بیماری های روان تنی وجود دارد.

به گزارش بیگ بنگ، تحقیقات نشان از وجود زیر لایه عصبی ملموسی دارد که نحوه تاثیر گذاری ژرف اندیشی و ورزش های معینی از قبیل یوگا و پیلاطس را در تعدیل واکنش‌های بدن در برابر تنش های فیزیکی، هیجانی و ذهنی تبیین می کند. دکتر پیتر ال استریک محقق ارشد و توماس دیتر رئیس دپارتمان نوروبیولوژی و مدیر بخش علمی دانشگاه پیتزبورگ می گویند: « نتایج ما بسیار جالب و پیچیده تر از آن چیزی شدند که ما قبل از اقدام به مطالعه تصور می کردیم.» دانشمندان در مطالعات خود به بررسی مدارهای عصبی پرداختند که قسمت های پوسته مغزی را به لایه های غده فوق کلیوی پیوند می دهد( بخش درونی غده فوق کلیوی که در بالای هر کلیه واقع شده است.)

تعداد چشمگیر شبکه های عصبی کشف شده بهت و حیرت دانشمندان را در پی داشت. گمان سایر پژوهشگران بر این بود که یک و یا شاید دو قشر مغزی مسئولیت کنترل لایه های غده فوق کلیوی را بر عهده دارند، اما چنین نبود. تعداد حقیقی و موقعیت قشرهای مغزی نا معلوم بودند. محققان آزمایشگاه استریک از یک روش بررسی منحصر بفرد استفاده کردند که در برگیرنده ی ویروس ِ هاری بود. این روش از توانایی کشف زنجیره های بلند نورون های به هم پیوسته برخوردار است. دکتر استریک و همکارانش با بهره گیری از این روش اثبات نمودند که کنترل لایه غده فوق کلیوی از چند قشر مغزی نشأت می گیرد. بر اساس یافته های جدید، بزرگترین تاثیرها از نواحی متحرک پوسته مغزی و سایر نواحی قشر مغزی دخیل در شناخت و واکنش‌های احساسی ناشی می شوند.

چرا مهم است دریابیم کدام نواحی قشر مغزی بر لایه های فوق کلیوی تاثیر می گذارند؟ واکنش‌های حاد نسبت به تنش، گستره عظیمی از تغییرات را در بر می گیرد که از جمله آنها میتوان به تپش قلب، عرق کردن و مردمک های متسع شده، اشاره کرد. این واکنشها به آماده سازی بدن جهت فعالیت کمک می کنند و غالبا تحت عنوان واکنش‌های ” مبارزه یا پرواز ” شناخته می شوند. در زندگی پیشرفته امروزی نیاز مبرمی به واکنش‌های سنجیده تر احساس می شود تا واکنش‌های ساده ی ” مبارزه یا پرواز “. این مسئله کاملا واضح است که ما از ابزارهای کنترل شناختی برای ارائه واکنش در مواجهه با تنش و استرس برخورداریم.

دکتر استریک خاطر نشان کرد: « ما به دلیل داشتن پوسته مغزی، از کارکرد های خاصی بهره می بریم. اگر شخصی شما را مورد توهین قرار دهد، شما مجبور نیستید با مشتی به وی پاسخ دهید یا فرار کنید. احتمال دارد شما واکنش مختصری نسبت به این مسئله داشته باشید و توهین آن فرد را نادیده بگیرید یا با شوخ طبعی پاسخش را بدهید. همه این موارد نشأت گرفته از پوسته ی مغزی مان می باشد.»

از نتایج حیرت انگیز دیگر این بود که نواحی متحرک موجود در پوسته مغزی که در برنامه ریزی و حرکت به ایفای نقش می پردازند، یک ورودی اصلی برای لایه های غده فوق کلیوی مهیا می سازد. یکی از این نواحی بخشی از قشر خارجی متحرک می باشد که کنترل حرکت محوری بدن و طرز قرار گیری بدن را بر عهده دارد. این ورودی به لایه های غده فوق کلیوی شاید بتواند توضیح دهد چرا ورزش در تعدیل واکنش‌ها نسبت به تنش تاثیر مثبت دارد. فعالیت های آرام بخش از قبیل یوگا، پیلاطس، تای چی و حتی رقص در فضایی کوچک همگی مستلزم هماهنگی، انعطاف پذیری و توازن اسکلتی هستند.

یکی دیگر از یافته های این تحقیق نشان می دهد که نواحی قشر خارجی، زمانی فعال اند که ما تنش یا تعارضی را احساس کنیم یا متوجه شویم مرتکب خطایی شده ایم. از این رو، نواحی قشر خارجی منبع تاثیر گذاری بر لایه های غده فوق کلیوی برشمرده می شوند. دکتر استریک اظهار کرد: « مشاهدات ما این احتمال را افزایش می دهد که فعالیت در این قشرها به سیگنال های نزولی منجر می گردد زمانی که شما مجددا مرتکب خطایی شده، خودتان را به خاطر اشتباه تان سرزنش کرده یا به رویدادی دلخراش فکر کنید. در چنین شرایطی، لایه های غده فوق کلیوی تحت تاثیر قرار می گیرند.» یافته های آناتومی حاضر با روش های درمانی ارتباط دارند که بررسی تنش های بعد از وقوع رویداد تکان دهنده در آنها اولویت اصلی تلقی می شود.


Репост из: فلسفه تحلیلی و فلسفه علم
برای مطالعه مطالب بیشتر پیرامون فلسفه تحلیلی می توانید به وبلاگ روشنفکری نیز مراجعه نمائید.

http://roshanfekri.blog.ir




Репост из: علوم شناختی
هاوکینگ و هوش مصنوعی
✏️ مهدی خلیلی

🔸 #استیون_هاوکینگ فیزیکدان انگلیسی چند روزی است که دیگر در قید حیات نیست. این روزها درباره افکار علمی و فلسفی این دانشمند بحث و گفتگوهایی شکل گرفته است ولی وجهی از نگرانی ها و دغدغه های او مورد توجه جدی مطبوعات ایرانی قرار نگرفته است. در این یادداشت کوتاه بر آنم که به این وجه، یعنی نگرانی های هاوکینگ نسبت به رشد فناوری های #هوش_مصنوعی و آینده بشریت، بپردازم.

🔸مقدمتا باید یادآور شد که هاوکینگ مشاورِ #موسسه_آینده_زندگی بوده است. این موسسه که در بوستن واقع شده است، در جهت کاهشِ #مخاطره_های_وجودی که بشریت را تهدید می کنند، خصوصا مخاطرات وجودی ناشی از هوش مصنوعی پیشرفته، کارِ پژوهشی و ترویجی انجام می دهد. این موسسه توسط کسانی چون مکس تگمارک (کیهانشناسی دانشگاه ام آی تی) و جان تالین (یکی از بنیانگذاران اسکایپ) در مارس 2014 پایه گذاری شده است، و دارای چهارده مشاور تراز اولی چون استیون هاوکینگ و ایلون ماسک (کارآفرین و طراحِ اسپیس ایکس و تسلا)، استوآرت راسل (دانشمند علوم کامپیوتر)، جورج چرچ (زیست شناس)، فرانک ویلزک (فیزکدان نظری)، و مورگان فریمن (بازیگر و فیلم ساز) است.

🔸از اقدامات این موسسه می توان به کنفرانس «آینده ی هوش مصنوعی: فرصت ها و چالش ها» اشاره کرد که از دوم تا پنجم ژانویه ی سال 2015 برگزار شد و نخبگان هوش مصنوعی جهان و فعالان اقتصادی، حقوقی، و اخلاقی را دور هم جمع کرد تا هدف های منفعت بخش هوش مصنوعی را تعیین کنند. در این کنفرانس متنی زیرعنوان «نامه سرگشوده درباره ایمنی هوش مصنوعی» مطرح شد و به امضای کسانی چون هاوکینگ و ماسک و کارشناسانی از هوش مصنوعی رسید. از دیگر اقدامات این موسسه می توان به فاند 10 میلیون دلاری آن (که توسط ماسک پشتیبانی می شد) اشاره کرد که از پژوهش های حوزه هوش مصنوعی که "امن تر" بوده و برای "جامعه" مفید فایده باشند حمایت می کرد.

🔸از اقدامات هاوکینگ در ارتباط با نگرانی او نسبت به آینده فناوری هوش مصنوعی می توان به مصاحبه ها و یادداشت ها او در رسانه ها نام برد که در آنها او به نگرانی خود در قبال پیشرفت هوش مصنوعی می پردازد. به عقیده ی هاوکینگ از آن جا که سرعت تکاملی رشد انسان بسیار کند، و از سوی دیگر سرعت پیشرفت تکنولوژی هوش مصنوعی می تواند بسیار سریع باشد، این نگرانی وجود دارد که عامل های هوشمند بر انسان مستولی شوند. در یادداشتی که به نام هاوکینگ، تگمارک، راسل، و ویلزک در «هافینگتن پست» نگاشته شده اند با اشاره به فیلم ترنسندنس (2014) بیان می شود که هیچ حدی برای پیشرفت هوش مصنوعی وجود ندارد و این می تواند به مساله ای بینجامد که ورنر وینگ منحصربفردی (Singularity)، و دکتر ویل کستر (شخصیت جانی دپ در فیلم) فراروی (Transcendence) می نامد.

🔸هاوکینگ معتقد است اگرچه محصولات اولیه هوش مصنوعی کاملا مفید بوده اند، آینده ی هوش مصنوعی مخاطره آمیز می نماید، و برای دوری از این مخاطرات باید آموخت که چگونه از آن ها پرهیز کرد تا بجای اینکه هوش مصنوعی در خدمت ساختِ سلاح های هوشمندِ نابودگر باشد در خدمت عموم جامعه قرار گیرد. به عقیده هاوکینگ تاثیر کوتاه مدت هوش مصنوعی به این که چه کسی آن را کنترل می کند وابسته است، و تاثیر طولانی مدت آن به این وابسته است که آیا اصلا می توان آن را کنترل کرد یا نه.
https://goo.gl/xBNaoP


چند منبع در این رابطه:
https://en.wikipedia.org/wiki/Future_of_Life_Institute
https://en.wikipedia.org/wiki/Open_Letter_on_Artificial_Intelligence
https://www.huffingtonpost.com/stephen-hawking/artificial-intelligence_b_5174265.html
https://www.youtube.com/watch?v=fFLVyWBDTfo


🔹پی نوشت: بجز #موسسه_آینده_زندگی (Future of Life Institute) که در این متن به آن اشاره شد موسسه های معتبر دیگری در جهان به مساله مخاطرات وجودی هوش مصنوعی و آینده ی بشریت می پردازند که در این رابطه می توان به موسساتی چون #مرکز_کمبریج_برای_مطالعه_مخاطره_وجودی (Cambridge Centre for the Study of Existential Risk)، #موسسه_آینده_بشریت (Future of Humanity Institute)، و #موسسه_پژوهش_هوش_ماشین (Machine Intelligence Research Institute) نیز اشاره کرد.

https://t.me/cognitive_science_iran


♦️کتاب‌های هاوکینگ را نخوانید.

🔹نویسنده: دکتر رضا منصوری (استاد دانشکدهٔ فیزیک دانشگاه صنعتی شریف)


☑️ متن کامل یادداشت (نقل از روزنامهٔ هفت صبح):
🔹پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶

✅رسانه‌های دنیا امروز پر است از گزارش درگذشت استیون هاوکینگ، کیهان‌شناسیِ او، زندگی شخصی او و تأثیرگذاری‌اش در جامعه. در این سال‌ها همواره دیده‌ام که در مورد هاوکینگ نکته‌هایی مغفول می‌ماند و این غفلت شاید ناشی از ابهت علمی او باشد که اجازه تفکر مستقل درباره رفتار اجتماعی او، کتاب‌های ترویجی‌اش و گزاره‌های هر از گاهیِ او در رسانه‌ها نمی‌دهد.

✅هاوکینگ را اولین بار در سال ۱۹۷۲/۱۳۵۲ در همایشی در مرکز فیزیک نظری عبدالسلام در شهر تریسته ایتالیا دیدم. هنوز می‌توانست صحبت کند، گرچه روی صندلی چرخدار ساده‌ای نشسته بود. پس از آن در سال ۱۹۸۶/۱۳۶۵ در کنفرانسی در ژاپن او را دیدم، سال قبلش اعلام کرده بود کیهان‌شناسی به انتها رسیده و تنها چند پارامتر مانده است که باید دقیق‌تر اندازه‌گیری شود؛ شبیه ادعاهایی که در شروع قرن بیستم در اروپا مطرح شده بود درباره کل فیزیک و دیدیم که بعد از آن چه انقلاب‌هایی در علمِ فیزیک رخ داد. در کیهانشناسی هم همین‌طور است: در سی سال گذشته، بعد از این ادعای هاوکینگ، تازه کیهانشناسی وارد فاز تحولیِ بسیار پرباری شده است. هیچ‌یک از کیهانشناسان برجستهٔ جهان این حرف او را جدی نگرفته بود. این ادعای او به علم مربوط می‌شد اما این رسانه‌های عمومی بودند که آن را جدی گرفتند.

✅گزارهٔ او در مورد خدا و کیهانشناسی، که چند سال پیش منتشر شد، گزاره‌ای بود غیرعلمی و بدیهی بود کسی از اجتماع علمی آن را جدی نگیرد، اما باز رسانه‌ها آن را جدی گرفتند. حالا دیگر هاوکینگ شخصیتی بسیار جهانی شده بود. تعجب ندارد اگر گفته شود این ادعاها را می‌شد سریع به پول تبدیل کرد و اگر علمی نبودند چه باک!

✅کتاب‌های علمیِ همگانی او به چند ده زبان زنده دنیا ترجمه شده و میلیون‌ها نفر آن‌ها را خوانده‌اند، اما نمی‌توان ادعا کرد که این کتاب‌ها تأثیر مثبتی در «باعلم کردن» جوامع بشری داشته باشند؛ آن‌ها بیشتر شبیه مطالب هیجان‌انگیزی بوده‌اند که عمدتاً علاقه‌مندانِ «علم تخیلی» را مجذوب می‌کرده‌اند. ما در ایران بسیار مشکل داشته‌ایم تا انحراف‌هایی را که در نتیجهٔ خواندن این کتاب‌ها در ذهن دانشجویانمان وارد می‌شد بزداییم. البته بخشی از این انحراف‌ها ناشی از ترجمه‌های بد بوده اما نه همه آنها. هنوز هم توصیه من به دانشجویان این است که این کتاب‌ها را نخوانند. هستند کتاب‌های علمی‌ای که فیزیکدانان دیگری برای عموم نوشته‌اند و می‌شود با اطمینانْ خواندنشان را توصیه کرد.

https://t.me/philosophyofscience


📉 آیا وضعیت دانشگاه در ایران مطلوب است؟

📺 زاویه در ۲۳ اسفند۹۶ دکتر مجتبی شریعتی نیاسر و دکتر مهدی گلشنی را دعوت کرده تا درباره "وضعیت دانشگاههای ایران" گفتگو کنند.


🔹برنامه زاویه کاری است از گروه فرهنگ و اندیشه شبکه ۴
🔹چهارشنبه ها ساعت ۳۰: ۲۰


«بزرگترین دشمن آگاهی، بی توجهی نیست. توهم آگاه بودن است»

استیون هاوکینگ در ۷۶ سالگی درگذشت.


Репост из: علوم شناختی
✳️ ذهن یا ذهن؟!

راستش را بخواهید، بعضی ها ذهن را چیزی فرای ماده می دانند. آنها برای ذهن هویتی ماورایی در نظر دارند (dualism).
در مقابل عده ای ذهن را به گونه ای دیگر تعریف می کنند و معتقدند ذهن، همان فعالیت های مغز - سیناپس ها و شبکه ها - است (monism).
درواقع علم موضع دوم را می پذیرد. ذهن ما، همان فعالیت های مغز ما است.

فعالیت های مغز؟! گاهی شگفت آور است. صحنه ای را می بینیم، و با وجد می گوییم: «اوه! من این صحنه رو قبلا دیدم».
یکی از دیدگاه های علمی بیان می کند این یک اختلال در پردازش است. مغز داده ای را به اشتباه دو بار (در فاصله زمانی خیلی کم)، پردازش می کند. درواقع وقتی می گوییم این صحنه آشنا است، واقعا درست می گوییم: همین چند دهم ثانیه پیش این صحنه را پردازش کرده بودیم! یا یک دیدگاه دیگر می گوید ممکن است یک صحنه، صحنه های مشابه دیگر در حافظه ما را فعال کند.
سایر دیدگاه های علمی را با سرچ کردن دژاوو (آشنا پنداری- Déjà vu) می توانید پیدا کنید.

یا یک چیز جالب دیگر! مغز ما هر کجا کم می آورد، از خودش می سازد (یعنی نواقص را برطرف می کند). کافی است یک سری منحنی را دایره وار در کنار هم بگذارید اما بین آنها را خالی بگذارید (تا قطعه قطعه باشند). مغز شما اصرار دارد آن را یک دایره تفسیر کند. مگر نه؟!

البته یادمان باشد هر احساس (sensation) بدون محرک، یک اختلال به حساب می آید (به توهم فکر کنید!).

حالا که صحبت به احساس کشیده شد (!) باید بگویم که هر حس ما، محدوده ای از مغز ما را درگیر خود کرده است. بینایی، شنوایی و... (همینجا بگویم تا به حال نشانه ای از حس ششم دیده نشده! اطلاعات فعلی می گوید ما صرفا بر اساس تجارب گذشته، حدس هایی می زنیم)
البته برای شناخت بهتر عملکرد مغز، باید با دو اصل آشنا شویم:
1. اصل عملکرد کلی: هرچند هر کدام از نواحی مغز ما فعالیت خاصی دارد، اما همه نواحی باهم دارای عملکرد کلی و یکپارچه هستند.
2. اصل همتوانی: بخش های مختلف مغز دارای عملکرد جبرانی هستند. مثلا اگر بینایی از بین رفت، قدرت شنوایی و لامسه افزایش می یابد تا عدم وجود بینایی جبران شود. برای همین نابینایان لامسه ای بهتر از افراد بینا دارند.

خلاصه اینکه مغز ما پر از پیچیدگی های جذاب است. یک شبکه از فعالیت ها که ذهن ما را تشکیل می دهد.

در نهایت یک سوال! ناخودآگاه ما کجاست؟!

علی اکبر گل پیچ - 1396/12/7

منابع:
روانشناسی فیزیولوژیک؛ جیمز کالات، ویراست دوازدهم

https://t.me/cognitive_science_iran


دکتر حامد بیکران‌بهشت از ساعت 13:30 تا 15:30چهارشنبه 23اسفند در دانشگاه شریف به «بستار علی امر طبیعی در طبیعت‌گرایی هستی‌شناختی؛ توجیه یا وصف؟» سخن می‌گوید.


چهارمین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی از 12 تا 26 مرداد 1397 برگزار می‌گردد
http://yon.ir/OMB7u


سمینارهای پژوهشگاه فلسفه تحلیلی، به امید خدا از 20 فروردین ماه 1397 ادامه پیدا خواهد کرد.

https://t.me/philosophyofscience


Репост из: فلسفه تحلیلی و فلسفه علم
برنامه زمستان 96 و بهار 97 پژوهشگاه فلسفه تحلیلی




Репост из: علوم شناختی
مدرسه بهاره دو روزه در مرکز مهندسی مغز پژوهشگاه دانش های بنیادین
۱۵ و ۱۶ فروردین ماه سال ۱۳۹۷، مرکز مهندسی مغز در IPM , میزبان دکتر جیمز بیزلی از دانشگاه UCLA خواهد بود.


🔹گلشنی در ادامه ابراز کرد: اما با «جان لاک» سیر جدا شدن متافیزیک از علوم آغاز شد، جان لاک هم عصر نیوتن بود و نامه نگاری‌هایی هم بر سر ایده خود با نیوتن داشت، او معتقد بود از اساس فقط به معرفتی می‌توان تکیه کرد که ریشه در حس و تجربه داشته باشد، تفکر لاک شروع «حس‌گرایی» و «تجربه گرایی» بود که در نهایت هیوم و بعد کانت به تبع این نگاه اصولی، متافیزیک را از علم جدا کردند.

🔸وی خاطرنشان کرد: جریان سکولاریسم علم با بنا گذاشته شدن «پوزیتویسم» توسط آگوست کنت هویت جدیدی یافت، تحقیقات مارکس و داروین هم بر این سیر شدت بخشید، مثلا ماخ که یک فیزیکدان اتریشی بود و شاگردان زیادی داشت، یک پوزیتویسم تمام عیار بود، «وبر» از این دوره بود و حتی اعتقاد داشت چون اتم دیده نمی‌شود، نمی‌توان آن را قبول کرد.

🔸عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران گفت: در دهه 1920 پوزیتویست‌های منطقی گفتند هر آنچه ریشه در تجربه دارد، معنا ندارد، مثلا وجود خدا معنا ندارد، تفکر فیزیکی هایزنبرگ تاثیر زیادی بر شکل‌گیری این جریان داشت، هایزنبرگ در مقاله ضمیمه نظریه کوانتوم در 1925 گفت، کمیت‌های غیر قابل مشاهده را نباید بیاوریم و به این ترتیب پوزیتویسم منطقی را در فیزیک ادامه داد.

🔹وی افزود: اما در مقابل این جریان، «انیشتین» قرار داشت، البته نگاه انیشتین در آن زمان اثر نکرد و در نیمه اول قرن بیست، تفکر پوزیتویسم حاکم ماند تا این تفکر که علم ریشه در تجربه دارد تثبیت شود و بساط دین از حوزه علوم تا حد زیادی برچیده شود.

🔸گلشنی با بیان اینکه دوره جنگ‌های جهانی تاثیر زیاد و نقش مهمی بر بازگشت دین و غایات دینی به حوزه تحقیقات علمی داشت، گفت: راسل که فقط به علوم تجربی اعتقاد دارد و فقط داده‌های حسی را قبول دارد، در کتابچه کوچکی که در 1924 منتشر کرد، بعد از اینکه دید چندین میلیون نفر به کمک علم جدید کشته شدند، گفت که اگر علم اینطور پیش برود چیزی نمی‌ماند چون در دست ثروتمندان و قدرتمندان افتاده است.

🔹وی خاطرنشان کرد: انیشتین و راسل بعد از بمباران هیروشیما در 1944 علیه بمب هسته‌ای طوماری نوشته و مخالفت کردند، پوپر در 1934 بر علیه پوزتویسم منطقی تحقیقاتش را منتشر کرد و خلاصه آنکه کم کم سر و صدا بلند شد و گفتند که علم با این «جهان بینی» برای آینده بشریت چیزی نمی‌گذارد.

🔸عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار داشت: «ارنست شوماخر» اقتصاددان بزرگ انگلیسی و نویسنده دو کتاب «کوچک زیباست» و «راهنمای حیرت زدگان» حرفش این است که علم قدیم مبتنی بر حکمت بود، علم جدید دنبال ثروت و قدرت و تسلط بر طبیعت است و بسیار حکیمانه، همانند دانشمندی مسلمان از بازگشت به دین می‌گوید.

🔹مؤسس دانشکده فلسفه علم شریف افزود: از سوی دیگر تحقیقاتی که تحت تاثیر مواضع دینی اندیشمندان بود نیز رو به افزایش گذاشت و اهم دعواها در نسبت علم و دین بر سر این اصولی است که دانشمندان به کمک آن‌ها تجربه و آزمایش‌های خود را جمع بندی می‌کنند. انیشتین صریحا می‌گوید که ایمان به فهم طبیعت از ادیان آمده است، برخی فیزیک‌دانان گفته‌اند که نظریه وحدت بخشی نیروها را فیزیک‌دانان مسلمان توحیدی گرفته‌اند.

🔸گلشنی سخنرانی خود را با این نکته به پایان رساند که معنی «علم دینی» کنار گذاشتن تجربه یا نظریه پردازی نیست، تصریح کرد: اینکه دانشمندان، طبیعت را هدف‌دار یا بی‌ هدف، ساده یا غیر ساده، زیبا یا نازیبا، در خدمت ثروت و قدرت و موارد دیگر می‌دانند یا خیر، مسأله‌هایی است که بین علم و دین واسطه می‌شوند و باعث می‌شود که ما بگوییم یک پژوهش، «علمی دینی» هست یا نه؛ بنابراین آن‌ها که منکر علم دینی می‌شوند در علم و قرآن ورودی ندارند.


💠فضاسازی اخیر علیه علم دینی از بد فهمی این مسأله است

💠نیوتن یک موحد تمام عیار بود

💠منکران علم دینی در علم و قرآن ورودی ندارند


📌عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: معنی «علم دینی» کنار گذاشتن تجربه یا نظریه پردازی نیست، اینکه دانشمندان، طبیعت را هدف‌دار یا بی‌ هدف، ساده یا غیر ساده، زیبا یا نازیبا، در خدمت ثروت و قدرت و موارد دیگر می‌دانند یا خیر، مسأله‌هایی است که بین علم و دین واسطه می‌شوند و باعث می‌شود که ما بگوییم یک پژوهش، «علمی دینی» هست یا نه؛ بنابراین آن‌ها که منکر علم دینی می‌شوند در علم و قرآن ورودی ندارند.

🔹به گزارش ستاد خبری «نشست هم‌اندیشی علم دینی»، استاد مهدی گلشنی امروز در افتتاحیه «نشست هم‌اندیشی علم دینی» که در بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در مشهد مقدس برگزار شد، اظهار داشت: مسأله علمی دینی از مسائلی است که بسیار بد فهمیده شده است، این مشکل در داخل است و بیرون هیچ مشکلی نداریم.

🔸عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: من سال‌ها قبل در «انستیتو فارادی کمبریج» یک سخنرانی در این موضوع داشتم که بسیار استقبال شد، وقتی از رئیس این انتستیو خواستم که یک فضای مطالعاتی در حوزه مشترکات علمی ادیان شروع کنیم مورد پذیرش واقع شد اما در ایران حتی به رئیس جمهور وقت هم گفتم، اما هیچ استقبالی نشد.

🔹وی خاطرنشان کرد: یکی از افتخارات کشور چین این است که بین علمای دین آن‌ها همکاری‌های خوبی برقرار است اما اینجا حتی چنین چیزی هم وجود ندارد، اتفاقات چند روز اخیر که فعالان سیاسی به این موضوع پرداختند، نشان می‌دهد که مسأله را اصلا نفهمیده‌اند.

🔸عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران با بیان اینکه «عنوان سخنرانی من این است که چرا علم دینی در زمان ما مطرح شده است؟»، به خوانش سه دوره علمی از ادوار علمی تاریخ بشر یعنی «دوره اسلامی»، «دوره قرون وسطی» و «دوره علم جدید»، پرداخت و سپس نسبت علم و دین در دوره اسلامی را توصیف کرد.

🔹وی افزود: بحث خودم را با دوره تمدن اسلامی شروع می کنم، کار علمی در این دوره عمدتا بر عهده فیلسوفان بوده است که به همه علوم می‌پرداختند، چتر متافیزیکی که بر فکر فیلسوفان این دوره حاکم است دین را از علم جدا نمی‌داند.

🔸مؤسس دانشکده فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه در قرون وسطی اروپا نیز همینطور بوده است، اظهار داشت: در شروع دوران علم جدید هم علما به این نکته تاکید داشتند که کار علمی خود را عبادت می‌دانستند، من در کتاب خود از علم سکولار تا علم دینی به این نکته اشاره کرده‌ام.

🔹وی در ادامه تصریح کرد: نیوتون یک موحد تمام عیار بود، حتی به تثلیث مسیحی هم معتقد نبود، او تاکید داشت که کار علمی او عبادت است و در یکی از نامه‌هایش با اشاره به کتاب «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» خودش می‌گوید، امیدوارم صنع الهی را به دیگران بیاموزم، گفته شده است که بیش از یک میلیون کلمه مباحث الهیاتی از او باقی مانده است، اما نیوتن این اصل را مطرح کرد که من فرضیه نمی‌سازم بلکه فقط با تجربه کار علمی‌ام را پیش می‌برم.

🔸استاد تمام فیزیک دانشگاه صنعتی شریف تأکید کرد: از یک استاد ژاپنی که به ایران آمده بود درباره بدی‌هایی که دیده بود سوال شد و گفت که شما همدیگر را تحمل نمی‌کنید و با هم نمی‌سازید، این مشکلی است که بنده آن را در دانشگاها به وفور می‌بینم و اکر اینطور نبود وضع ما خیلی فرق می‌کرد.

🔹گلشنی گفت: بر تلاش علمی دانشمندان همیشه اصولی حاکم بوده و خواهد بود که مستقیم یا غیر مستقیم موضعی درباره مدعای ادیان دارد، لذا دانشمند در مسیر علمی خود ناگزیر است که در مسیر تلاش علمی خود نسبت به این مسائل موضع بگیرد و یک نگاه را انتخاب کند، دانشمند موحد نیز به تبع ایمان خود نمی‌تواند این موضع را نداشته باشد.

🔸وی خاطرنشان کرد: در این دوره متن کتاب دانشمندان مثل کتب علمی معمول است اما مقدمه نشان می‌دهد که چطور چتر دین بر کل کتاب حاکم است، چرا که فیلسوف در این دوره به متافیزیکی قائل است که در آنجا رابطه او با دین و چگونگی تحقیق علمی‌اش مشخص می‌شده است.

🔹عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: همین روند بر تحقیقات علمی قرون وسطی اروپا نیز حاکم بوده است اما در دوره سوم که دوره شکل گیری علم جدید است، به مرور اندیشه‌هایی رخ نموده است که علمی سکولار از اندیشه‌های دینی شکل گرفته است.

🔸وی ادامه داد: علم جدید با نیوتن و گالیله شروع شد، در روایات اسلامی داریم که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند، تفکر در صنع الهی عبادت مخلصین است، این نوع رابطه بین تحقیقات علمی نیوتن و گالیله حاکم و هنوز هم بر تحقیقات علمی بسیاری از دانشمندان حاکم است و تا جایی که من تحقیق کرده‌ام، حداقل چهار نفر از برندگان جوایز علمی نوبل، به این اعتقاد خود اشاره کرده‌اند.



Показано 20 последних публикаций.

3 571

подписчиков
Статистика канала