توی خیابون راه میری آدمارو میبینی.....
مغازه ها و صاحباشونو میبینی......
جایی ک پاتو روش میزاری رو میبینی....
به ادما نگاه میکنی بعضی اوقات هم اونا به تو نگاه میکنن.....
ی مشت فکر میاد تو سرت.....
تا وقتی ک اینقدر راه بری تا ب مقصدت برسی با اون فکر ها بازی میکنی......
ولی من مثل تو نیستم......
تو ادمارو میبینی ولی من دنبال مشگل تو اونا میگردم تا رو کاغذ بیارمش......
تو مغازه ها و صاحباشونو میبینی ولی من میبینم ناراحتن یا ن
سعی میکنم از صورتشون بفهمم ک امروز پول برا خانوادشون در آوردن یا ن این باعث میشه قلمم راحت تر رو ورقم برقصه....
بعضی اوقات ادما به تو نگاه میکنن و رد میشن این بنظر معمولی میرسه تو هم نگاه میکنی و رد میشی ولی من در لحظه فکر طرف رو میخونم و دلیل نگاه کردنش رو میفهمم...
میدونم نگاهشون برای چیه.....
فکرایی ک تو راه به سر تو میزنه با فکرایی ک تو سرمنه زمین تا آسمون فرق داره......
من حتی به خودم اجازه نمیدم فکرمو هدر بدم
به خودم اجازه نمیدم به چیزی غیر از هدفم فکر کنم
حداقل تا وقتی ک بهش نرسیدم.....
حتما الان میگی ک دارم از خودم تعریف میکنم
ن اینطور نی
یا میگی ک من فکر میکنم مثل بقیه معمولی نیستم.....
این یکی رو درست فکر میکنی....
باید بین من و تو ک ی انسان معمولی هستی فرقی باشه
دید من و تمام کسایی ک دارن راه منو میرن با دید تو فرق داره
این جمله رو همینجا با اطمینان کامل میگم......
فرق من و تمام کسایی ک دارن این راه رو میرن با تو ک یک انسان معمولی هستی رو #رپ مشخص میکنه.....
#RAAD
#FARGH_HAYE_MNO_TO
@RAAD_official