داستان دهقان فداکار تکرار شد!/ زن مرندی وقتی متوجه ریزش پل شد، با فداکاری از بروز حادثه برای خودروهای عبوری جلوگیری کرد
🔹«اعظم ولیپور» از اهالی روستای دیزج قربان، وقتی برای سرکشی به باغش رفته بود، صدای مهیبی شنید. پلی که روی جادهای در حوالی باغ آنها وجود داشت، ریزش کرده بود و چند خودرو بیخبر از اوضاع پل، با سرعت زیاد در این جاده در حرکت بودند.
🔹 زن فداکار مرندی میگوید: «به وسط جاده دویدم اما میدانستم اگر برای راننده دست تکان دهم، شاید توجه نکند. این بود که وسط جاده ایستادم و با دست به سر و صورت میزدم تا اینکه راننده پیکان با دیدن من ترمز کرد. داخل ماشین اعضای یک خانواده بودند و راننده پیاده شد».
🔹«اعظم ولیپور» از اهالی روستای دیزج قربان، وقتی برای سرکشی به باغش رفته بود، صدای مهیبی شنید. پلی که روی جادهای در حوالی باغ آنها وجود داشت، ریزش کرده بود و چند خودرو بیخبر از اوضاع پل، با سرعت زیاد در این جاده در حرکت بودند.
🔹 زن فداکار مرندی میگوید: «به وسط جاده دویدم اما میدانستم اگر برای راننده دست تکان دهم، شاید توجه نکند. این بود که وسط جاده ایستادم و با دست به سر و صورت میزدم تا اینکه راننده پیکان با دیدن من ترمز کرد. داخل ماشین اعضای یک خانواده بودند و راننده پیاده شد».