کاهش شدید دامنه نوسان، نقدشوندگی و ارزش معاملات را به شدت کاهش داده و کارکرد اصلی بازار را با اخلال مواجه کرده است. از دیگر سو نوسانات پیاپی دامنه نوسان، بازار و فعالان آن را نسبت به مهمترین ریزساختار بازار با ابهام مواجه کرده است. زمان افزایش دامنه نوسان و بازگشت به حالت قبلی (۳ یا ۵ درصد) حتی برای خودسیاستگذار نیز مبهم است. این سیاستی است که خروج از آن بسیار دشوارتر از اتخاذ آن است. به نظر میرسد که نه ظرفیت ذهنی سرمایهگذاران و نه آستانه تحمل سیاستمداران، نوسانات شاخص بازار و قیمت سهام را بیش از حد مشخصی برنمیتابند، هم از این رو است که مسئولان بازار سرمایه خود را ناچار به استفاده از روشهایی برای کنترل نوسانات شدید قیمتی میبینند. این چنین است که کاهش دامنه نوسان برای کنترل نوسان و سپس باز کردن محتاطانه آن برای حفظ نقدشوندگی به روندی ناخوشایند در بازار سرمایه ایران بدل شده است. در این بین آیا بهرهگیری از حجم مبنا میتواند به عنوان مجالی برای جلوگیری از کاهش و افزایش مکرر دامنه نوسان در نظر گرفته شود؟ آیا زیان و اثر جانبی نامطلوب حجم مبنا کمتر از دامنه نوسان بسیار محدود نیست؟ آیا تکیه بیشتر بر حجم مبنا و افزایش دامنه نوسان، در کنار کنترل نوسانات قیمت، به بهبود نقدشوندگی بازار کمک نمیکند؟