مرد درحال جان دادن بود که به همسرش گفت:باید چیزی را به تو بگویم
زن:لازم نیست
مرد:اما اگر نگویم نمیتوانم راحت بمیرم و عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد
زن:باشه بگو
مرد:من زن دوم دارم
زن با خونسردی گفت:میدونم همین امروز فهمیدم....
حالا آروم باش تا مرگ موش کارشو بکنه....
زن:لازم نیست
مرد:اما اگر نگویم نمیتوانم راحت بمیرم و عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد
زن:باشه بگو
مرد:من زن دوم دارم
زن با خونسردی گفت:میدونم همین امروز فهمیدم....
حالا آروم باش تا مرگ موش کارشو بکنه....