رمان #سقوط اثری از نویسنده فرانسوی، #آلبر_کامو است که در آن مردی به نام ژان باتیست کلمانس به روایت بخش هایی از زندگی و شخصیت خویش میپردازد. او که وکیلی موفق در پاریس بوده و به قول خودش، زندگی، همه چیز را در حد کمال به وی بخشیده بوده_هم از لحاظ جسمی و هم از جهت روابطش با زنها، دوستان و موکلانش و ..._وقتی یک شب از پلی بر روی رود سن گذر میکرده، زنی را دیده که به لبه پل نزدیک شده است. ژان باتیست اعتنایی به این موضوع نکرده و رد میشود و مدتی بعد صدای افتادن شیئی بر آب را میشنود.وی همچنین از صدای خنده های بلندی میگوید که اغلب به گوشش میرسد و صاحب آن خنده ها را نمی شناسد.ژان باتیست حالا قاضی توبه کار(تائب)است که در مورد مسائل مختلفی که با آنها روبرو بوده نظر خویش را ابراز میکند.مسائلی از قبیل فضایل انسانی،روابطش با انسانها،خودکشی،مرگ،دوستی ها و تنهایی ها،عیاشی،مذهب و و و .
لحن راوی اما طوری است که گاهی باید جملات را بارها میخواندم.گرچه کامو با تقسیم بندی روایت به ۵ بخش و مکث هایی که راوی سعی میکرد در ان با خواننده ارتباط برقرار کند و گاها جابجا شدن راوی به همراه غریبه(مخاطب) باعث شده بود تا داستان را از حالت یکنواخت و تک گویی محض برهاند،اما در کل،سقوط، یک رمان فلسفی می باشد و فهم آن نیاز به دقیق شدن و تمرکز دارد. برای من که اینطور بود.
🦋یادداشت 5 مرداد 99 درباره رمان #سقوط اثر #آلبر_کامو
#زهرا_ا
@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹
لحن راوی اما طوری است که گاهی باید جملات را بارها میخواندم.گرچه کامو با تقسیم بندی روایت به ۵ بخش و مکث هایی که راوی سعی میکرد در ان با خواننده ارتباط برقرار کند و گاها جابجا شدن راوی به همراه غریبه(مخاطب) باعث شده بود تا داستان را از حالت یکنواخت و تک گویی محض برهاند،اما در کل،سقوط، یک رمان فلسفی می باشد و فهم آن نیاز به دقیق شدن و تمرکز دارد. برای من که اینطور بود.
🦋یادداشت 5 مرداد 99 درباره رمان #سقوط اثر #آلبر_کامو
#زهرا_ا
@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹