مروری بر کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه»
فاطمه موسوی ویایه- آبان ۱۴۰۳
مطالعات خاورمیانه بخشی از متون دانشگاهی کشورهای توسعهیافته را به خود اختصاص داده است اما در کشور ما به این مساله چندان پرداخته نشده. ما از همسایگان خود بیخبریم. به زعم من بخشی از این نقصان به ضعف آکادمی در ایران برمیگردد و اینکه انجام چنین مطالعاتی نیازمند فاند دولتی است، دلیل مهم دیگر به ملاحظات سیاسی/امنیتی برمیگردد، محقق نمیتواند درباره هرچه میخواهد تحقیق و نتایج آن را به راحتی و بدون دخالت مافوق سیاسی/امنیتی منتشر کند، در نتیجه محافظهکاری پیشه میکند و به چنین موضوعاتی نمیپردازد.
این در حالیاست که در مسیر توسعه نیازمندیم تجربه کشورهای همسایه که دارای پیشینه تاریخی/فرهنگی مشترک هستیم را بشناسیم، در مساله زنان اهمیت مطالعات خاورمیانه دوچندان میشود زیرا کشورهای مسلمان منطقه مانند ما به انحای مختلف گرفتار نابرابری جنسیتی هستند و تجربه آنها در کاهش شکاف جنسیتی در حوزههای مختلف چون اشتغال و مشارکت سیاسی میتواند به کار ما بیاید.
کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه» شروع خوبی برای آشنایی با شرایط زنان در کشورهای همسایه ماست. کتاب در چند مقاله به وضعیت زنان در کشورهای لبنان، عراق، عمان، کویت، امارات، ترکیه و سوریه پرداخته است. مقاله وضعیت زنان در لبنان با تاکید بر چند فرقه بودن کشور لبنان و عدم وجود قانون مدنی یکسان، بخش بزرگی از تصویر کلیشهای درباره سبک زندگی اروپایی و آزادی اجتماعی زنان لبنانی را برایم تصحیح کرد. یکی دیگر از مقالات مجموعه به وضعیت زنان در سوریه درگیر جنگ داخلی پرداخته بود و شرایط زنان درگیر در مناطق جنگزده و زنان مهاجر را در ابعاد مختلف و مفصل بیان میکند و حتی به تاثیر کرونا بر افزایش مشکلات زنان سوری میپردازد.
در مقاله مشارکت سیاسی در عراق به این موضوع میپردازد که با وجود تخصیص ۲۵ درصد از کرسیهای پارلمان به زنان، قوانین حمایتی از زنان به تصویب نرسیدند و البته دلایل آن از جمله ضعف جامعه مدنی و آشوبهای سیاسی/امنیتی در این کشور از جمله نگرش داعش را توصیف میکند. مقاله دیگری که برایم آموزنده بود، به کنشهای اجتماعی-رسانهای پرداخته بود و توضیح میداد به دلیل سرکوب سیاسی در بیشتر کشورهای خاورمیانه که بخشی از آن معطوف به سرکوب فعالان حقوق زنان است، نوعی جنبش اجتماعی جدید شکل گرفته است که در شبکههای اجتماعی مجازی مطالبات خود برای تغییر نگرش را پی میگیرد.
این کتاب به عنوان اولین قدم در این حوزه، خالی از اشکال نیست، از سویی جای چند کشور مهم خالی است: عربستان، مصر و تونس که خانم دکتر شفیعی توضیح دادند نتوانستند نویسندهای برای این بخشها بیابند. ایراد دیگری که در تعدادی از مقالات کتاب مشترک است، بهروز نبودن آمارهاست که حداکثر تا ۲۰۲۰ را شامل میشود. مثلا در مقاله مقایسه بین ایران و ترکیه که مقاله تحلیلی خوبی است، در بخش اشتغال آمارهای ۲۰۲۰ آورده شده و در بخش آموزش عالی ۲۰۱۲. در مورد خشونت علیه زنان نیز به مقالهای در ۲۰۰۳ رفرنس داده شده. یا در مقاله کویت آمارهای شکاف جنسیتی به ۲۰۱۵ برمیگردد. تردیدی نیست در ویراست بعدی کتاب آمارها بهروز و مقالات تکمیل میشوند. این کتاب قدم اول در این راه است و امید که قدمهای بعدی پُربارتر باشند.
@womensocialproblemsofIran
فاطمه موسوی ویایه- آبان ۱۴۰۳
مطالعات خاورمیانه بخشی از متون دانشگاهی کشورهای توسعهیافته را به خود اختصاص داده است اما در کشور ما به این مساله چندان پرداخته نشده. ما از همسایگان خود بیخبریم. به زعم من بخشی از این نقصان به ضعف آکادمی در ایران برمیگردد و اینکه انجام چنین مطالعاتی نیازمند فاند دولتی است، دلیل مهم دیگر به ملاحظات سیاسی/امنیتی برمیگردد، محقق نمیتواند درباره هرچه میخواهد تحقیق و نتایج آن را به راحتی و بدون دخالت مافوق سیاسی/امنیتی منتشر کند، در نتیجه محافظهکاری پیشه میکند و به چنین موضوعاتی نمیپردازد.
این در حالیاست که در مسیر توسعه نیازمندیم تجربه کشورهای همسایه که دارای پیشینه تاریخی/فرهنگی مشترک هستیم را بشناسیم، در مساله زنان اهمیت مطالعات خاورمیانه دوچندان میشود زیرا کشورهای مسلمان منطقه مانند ما به انحای مختلف گرفتار نابرابری جنسیتی هستند و تجربه آنها در کاهش شکاف جنسیتی در حوزههای مختلف چون اشتغال و مشارکت سیاسی میتواند به کار ما بیاید.
کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه» شروع خوبی برای آشنایی با شرایط زنان در کشورهای همسایه ماست. کتاب در چند مقاله به وضعیت زنان در کشورهای لبنان، عراق، عمان، کویت، امارات، ترکیه و سوریه پرداخته است. مقاله وضعیت زنان در لبنان با تاکید بر چند فرقه بودن کشور لبنان و عدم وجود قانون مدنی یکسان، بخش بزرگی از تصویر کلیشهای درباره سبک زندگی اروپایی و آزادی اجتماعی زنان لبنانی را برایم تصحیح کرد. یکی دیگر از مقالات مجموعه به وضعیت زنان در سوریه درگیر جنگ داخلی پرداخته بود و شرایط زنان درگیر در مناطق جنگزده و زنان مهاجر را در ابعاد مختلف و مفصل بیان میکند و حتی به تاثیر کرونا بر افزایش مشکلات زنان سوری میپردازد.
در مقاله مشارکت سیاسی در عراق به این موضوع میپردازد که با وجود تخصیص ۲۵ درصد از کرسیهای پارلمان به زنان، قوانین حمایتی از زنان به تصویب نرسیدند و البته دلایل آن از جمله ضعف جامعه مدنی و آشوبهای سیاسی/امنیتی در این کشور از جمله نگرش داعش را توصیف میکند. مقاله دیگری که برایم آموزنده بود، به کنشهای اجتماعی-رسانهای پرداخته بود و توضیح میداد به دلیل سرکوب سیاسی در بیشتر کشورهای خاورمیانه که بخشی از آن معطوف به سرکوب فعالان حقوق زنان است، نوعی جنبش اجتماعی جدید شکل گرفته است که در شبکههای اجتماعی مجازی مطالبات خود برای تغییر نگرش را پی میگیرد.
این کتاب به عنوان اولین قدم در این حوزه، خالی از اشکال نیست، از سویی جای چند کشور مهم خالی است: عربستان، مصر و تونس که خانم دکتر شفیعی توضیح دادند نتوانستند نویسندهای برای این بخشها بیابند. ایراد دیگری که در تعدادی از مقالات کتاب مشترک است، بهروز نبودن آمارهاست که حداکثر تا ۲۰۲۰ را شامل میشود. مثلا در مقاله مقایسه بین ایران و ترکیه که مقاله تحلیلی خوبی است، در بخش اشتغال آمارهای ۲۰۲۰ آورده شده و در بخش آموزش عالی ۲۰۱۲. در مورد خشونت علیه زنان نیز به مقالهای در ۲۰۰۳ رفرنس داده شده. یا در مقاله کویت آمارهای شکاف جنسیتی به ۲۰۱۵ برمیگردد. تردیدی نیست در ویراست بعدی کتاب آمارها بهروز و مقالات تکمیل میشوند. این کتاب قدم اول در این راه است و امید که قدمهای بعدی پُربارتر باشند.
@womensocialproblemsofIran