Beyond The Music


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


@yuseff86
@X8HaDiS
رویکردی متفاوت به هنر و مکنونات آن،
#موسیقی
#مطالعات_فرهنگی
#فلسفه_و_پژوهش_هنر
#سینما
#تجربیاتی_از_نوازندگی_گیتار_بیس
#کانال_دوم‌_ما_تخصصی_موزیک_ویدئو
@Dissolvefilmstudio
.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


#پیشنهاد_فیلم
#موسیقی_متن
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
Origin: Hungary
#رسانه_ورای_موسیقی

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


#پیشنهاد_فیلم
#موسیقی_متن
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
Origin: Hungary
#رسانه_ورای_موسیقی

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


#پیشنهاد_فیلم
#موسیقی_متن
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
Origin: Hungary
#رسانه_ورای_موسیقی

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


#پیشنهاد_فیلم
#موسیقی_متن
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
Origin: Hungary
#رسانه_ورای_موسیقی

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


#پیشنهاد_فیلم
#موسیقی_متن
#تم_اصلی
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
#Main_Theme
Origin: Hungary
#رسانه_ورای_موسیقی

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


#پیشنهاد_فیلم
#موسیقی_متن
#تم_اصلی
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
#Main_Theme
Origin: Hungary
#رسانه_ورای_موسیقی
https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


🔗 #پیشنهاد_فیلم

🔗 #موسیقی_متن
🎥 #Bele_Tarr
🎞 #Werckmeister_Harmonies(2000)
Music: #Mihaly_Vig
Origin:#Hunagry
.............................................................
دوستانی که در طی تعطیلات دوست دارند، فیلم تماشا کنند. در این چند روز سعی می کنیم چند فیلم را همراه با موسیقی متن آن معرفی نماییم. اولین پیشنهاد فیلم #هارمونی_های_ورکمایستر اثر #بلاتار است. این فیلم برگرفته از رمانی به همین نام از #لاسلو_کراسناهورکایی است که پیش از این با رمان #تانگوی_ شیطان در سال ۱۹۸۵ که برای او شهرت جهانی را به همراه آورد. همین رمان هم بعدها توسط بلاتار به فیلم تبدیل شد فیلمی هشت ساعته که اثری سترگ است. اما هارمونی های ورکمایستر فضای عجیبی دارد، که تابع ذهن نویسنده آن است که فضاهای عجیب و غریب را در یک فضای محصور مثل شهرکوچک (در این فیلم) خلق می کند. کلیت داستان حول زندگی جوانی به نام #یانوش ساخته شده است، اما شهر و مردمان شهر تاثیر ویژه ای در دغدغه های یانوش دارند. اما این پایان کار نیست، شهر غم زده و به پوچی رسیده، با ورود به سیرک دچار تحول میشود، این سیرک مردم را جمع می کند و اعلان می کند که برای نمایش یک نهنگ عظیم الجثه که شکار شده است به این شهر آمده اند و مردم منتظر دیدن نهنگ هستند، اما نهنگ استعاره از چیست؟ .... و دیدن آن؟
موسیقی فیلم اثر #میهای_ویگ است. آهنگ سازی که به خوبی فضای کار را درک کرده است. و موسیقی آن مکمل فضای فیلم است، (تجربه های متناوب با بلاتار باعث شده تا موسیقی فیلم های وی هم راستا با تم و مفهوم فیلم قرار گیرد.) علی الخصوص در پلان نهایی که موسیقی به اوج کارکرد خودش می رسد.

http://www.uupload.ir/files/e7fe_img_20180321_205521_129.jpg

☯ #رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


Репост из: @attachbot
سال نو رو با این موزیک ویدئوی تازه از گروه Muse شروع می‌کنیم، گروه این ویدئو رو ماه پیش همزمان با پخش ترک سینگل Thought Contagion ارائه داد، کارگردان این موزیک ویدئو Lance Drake هست که پیش از این موزیک ویدئوی سینگل قبلی Muse رو هم ساخته بود، حتی میتوان این ویدئو را ادامه‌ای بر قبلی(Dig Down) به حساب آورد.
موزیک ویدئوی Thought Contagion را می‌توان یک عاشقانۀ نئونی نامید، در همین زمینه رنگ، نور و فضای ویدئو به فیلم شیطان نئونی ساختۀ نیکلاس ویندینگ رفن (و البته سه فیلم کوتاهی که تیم سازندۀ بلیدرانر 2049 قبل از اکران فیلم اصلی در اینترنت منتشر کرد) نزدیک است. همنشینی نورهای گرم و سرد در فضایی شبه نوآر (تمام جزئیات صحنه در سایه روشن قرار گرفته) به همراه ویژوآل افکت (شبیه به بازی‌های کامپیوتری) این موزیک ویدئو را واجد کیفیتی سینمایی کرده به این معنی که کار را فراتر از صرفا تجمیع تصاویری در خدمت موزیک برده است و تمامی عناصر تصویر در خدمت درام درونی صحنه است.🎬🎞🎥
در اغلب صحنه‌ها نوری وجود دارد که مستقیما به لنز می‌تابد و Lens flare ایجاد می‌کند، تاثیری در تصویر که موجب ایجاد حسی از عدم تسلط کامل به تمامیت تصویر می‌شود، به این اضافه کنیم نورپردازی low key و دیستورت‌هایی که توسط افکت در تصاویر ایجاد شده‌اند، همۀ اینها در خدمت نمایش موقعیت پسر است که عدم تسلط او به واقعیت و رویا را نمایش می‌دهد، وضعیتی که منجر به game over شدن او می‌شود!📴
Thought contagion
(نام قطعه به "مسمومیت فکر" میتونه ترجمه بشه)
Artist: #Muse
Released: 2018
Genre: Alternative/Indie
@dissolvefilmstudio


دوستان و علاقمندان کانال دوم ما را حمایت کنید ، خیلی محتوای منسجم و کاربردی کار شده که حتمن جالب خواهد بود براتون تو حوزه تصویر.
ارادت.


🔗#پست_ویژه
🔗 #آخرین_پست_سال
🔗 #با_احترام_به_تمام_مخاطبان
.............................................................
@Beyondthemusic


.............................................................
#رسانه_ورای_موسیقی از بدو فعالیت که قریب به ۲۰ ماه از آن می گذرد همیشه به مخاطب ارج نهاده است و سعی کرده در حد توان محتوا در خور با شأن مخاطب را ارائه نماید. بر خلاف رسانه های دگر که موفقیت را در افزایش افراطی اعضا می بینند ولو به صورت جعلی. در ماههای اخیر خیلی از دوستان در خواست داشتند که کانال به کارهای بصری از قبیل: #موزیک_ویدئو، #ویدئو_آرت، و کارهایی که با جنس تصویر آمیخته شده است بپردازد.
در مورد این فعالیت به خواسته مخاطبان احترام گذاشتیم،اما قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم یک نکته ضروری به نظر می رسد؛

رسانه ورای موسیقی از ابتدا بیشتر بر فعالیت های تالیفی طبق برنامه مدون عمل کرده است؛ که شامل؛ تحلیل، نقد، معرفی هنرمندان، گزینه گویش، موزیکلوژی، و تمام موضوعاتی که در سر فصل فعالیت کانال همیشه ثابت است.

🔴 برای پوشش کار های بصری به نظر رسید که رسانه ای جداگانه می بایست به طور خاص و متمرکز و تخصصی چنین حوزه ای را پوشش دهد.
🔴از اینرو در کنار کانال ورای موسیقی، رسانه ای دگر آغاز به کار کرده است که توسط یکی از #فیلم_سازان_کوتاه و مستقل، این بخش به طور حرفه ای پوشش داده خواهد شد. کانال #دوم ما «#استدیو_فیلم‌_دیزالو» بر همین اساس به صورت متمرکز به کار های بصری می پردازد تا این خلا محتوایی به بهترین شکل ممکن پوشش داده شود. چرا که حوزه تصویر به رغم ساده انگاری های واهمالی که در مورد آن وجود دارد بسیار جدی و به تخصص خاص خود نیاز است که نمی شود صرفا با چند موزیک ویدیو و کارهای دیگر حق مطلب در مورد آن ادا شود.
همراهان گرامی کانال می توانند برای دسترسی به این حوزه و دیدن محتوای تصویری به صورت تخصصی و آکادمیک به کانال دوم ما بپیوندند. بی شک همان‌قدر انرژی که برای کانال ورای موسیقی صرف می شود چه بسا بیشتر در نظر داریم برای این کانال بگذاریم. تا هر دو رسانه در کنار هم بتوانند محتوای برازنده و ارزنده در شأن مخاطبان این رسانه تهیه کنند.
ارادتمند تمام دوستان.

@dissolvefilmstudio

https://t.me/joinchat/AAAAAEN81f33Uulvwu0Xvw

http://www.uupload.ir/files/uxh_img_20180319_212448_597.jpg


📷 Michael Kenna
@Beyondthemusic


📷 Michael Kenna
@Beyondthemusic


📷 Michael Kenna
@Beyondthemusic


📷 Michael Kenna
@Beyondthemusic


📷 Michael Kenna
@Beyondthemusic


Репост из: @attachbot
#معرفی_هنرمند
#Michael_Kenna

مايكل كنا (-١٩٥٣)، عكاس معاصر انگلیسی است. شهرت وی، مرهون عکس های سیاه و سفیدیست که از مناظر طبیعی و صنعتی به ثبت رسانده است. او از تکنیک نوردهی طولانی (long exposure) بهره می گیرد که گاه تا ده ساعت هم به طول می انجامد.
آنچه که در عکس هایش جالب توجه است، نه مکان و سوژه ای منحصر به فرد و محیر العقول است و نه اتفاقی نادر. بلکه او مکان ها و سوژه های آشنا و مأنوس را به گونه ای به ثبت می رساند که با نظاره کردن به آن ها، گویی به سرزمینی ناشناخته و رازآلود پرتاب می شویم که مستلزم آن است که تا مدت ها قوه ی کنجکاوی و مکاشفه مان را بکار بگیریم تا این سرزمین مرموز را بشناسیم. فضای عکس های او سکون و سردی خاصی دارد که ما را وادار می کند که خود را در آن تنها و چه بسا گمشده تخیل کنیم.
@Beyondthemusic


🔵ادامه
جالب است که آهنگ های آلبوم، یعنی اصل مطلب، چندان از نظر من آزاردهنده نبود. البته که الگوهای تکراری متالِ این تیپی را داشت، در حد معقولی تمیز و حرفه ای کار شده بود، اما آلبومی هم نبود که من نوعی را وادار به دوباره شنیدنش کند، چیزی که بیشتر آزارم داد، فضای "عمویی" حول آن بود ...این که چرا کوچکترین نظر منفی با چنین واکنش های عجیب روبرو می شود، از انگِ "اتهام زنی" تا "تخریب" و "دشمنی"....تا فراموش نکردم: حتماً می پرسید "عمویی" که در عنوان هم آمده یعنی چه؟ به طور خلاصه، منظور از فضا یا مافیایی عمویی، نگاه طنزآمیز به شرایطی است که همه به جای رفتار طبیعی و اظهار نظر واقعی یکدیگر را #عمو خطاب می کنند.

مخلص و نوکر و خاک پای هم باشند و در باطن احتمالاً فقط بر سر منافع با یکدیگر بمانند. "عموها" هنرمندانِ عمدتاً (همه نرنجند!) مدعی، اهل ریا و فخر فروشی هستند که در ظاهر متمدن و قرن بیست و یکُمی جلوه می کنند اما در باطن به شدت صاحب رفتارهای گشتاپویی/فاشیستی در مقابل "اقلیت" و کُنش محافظه کار و متواضعانه در مقابل "اکثریت" هستند. فضای عمویی، همان تبلیغات مصنوعی و از سر تعارف و رفاقت کاذب است که کاری به خوب و بد بودنِ اثر ندارد، صرفاً ماندن و مطرح شدن برایش مهم است. متاسفانه به نظرم پتانسیل اثرگذاری آلبوم مرگ خاموش، خواسته یا ناخواسته در چنین فضایی تلف شده است،

قسمت دردناک ماجرا ویدئوکلیپِ "ساز کهنه" است که برای یکی از قطعات این آلبوم منتشر شد؛ کلیپ ظاهراً به تقلید از کلیپ های دسته جمعی پاپ/راک/متال که اغلب برای مقاصد خیریه ساخته شده بودند، طراحی شده؛ کلیپهایی با حضور هنرمندان مطرح دنیای موسیقی، به طور مثال به منظور جمع کردن کمک برای کشورهای محروم. می توان به مواردی چون
We Are the World
Do They Know it´s Christmas?
و
We're Stars

اشاره کرد. کلیپ ساز کهنه نیز چنین ساختاری دارد؛ گروه فرشید اعرابی آهنگ را می زنند، و همزمان تعداد زیادی از فعالان راک و متال کشور را می بینیم که مشغول تکرار زدن همان ریف ها یا لب خوانی روی شعر آهنگ هستند. اما یک تفاوت میان این کلیپ و مثال های بالا وجود دارد؛ در اینجا به ظاهر نه امر خیری مطرح است، نه قصدی برای رساندن پیامی لزوماً مهم (که برای رساندنش به چنین جمعیتی نیاز باشد). صرفاً به نظر می آید عده ای خواسته اند اظهار وجود کنند؛ بگویند "ببینید ما چقدر متحدیم و رفیق! قدرت ما در حضور صمیمانه ی ماست! یکی برای همه، همه برای ...." تعجبی هم ندارد که کار با هشتگ های #اتحاد و #رفاقت در فضای مجازی منتشر شد. نتیجه ی کار بیشتر چیزی شبیه کلیپهای مناسبتی شبکه ی تپش (امیرقاسمی) است که در آن کارکنان شبکه می رقصند و همخوانی می کنند (مثل کلیپ "من قربونش"). البته آن کلیپها به مراتب منطقی تر از ساز کهنه است؛ در خوشبینانه ترین حالت به قصد شادی و تفریح ساخته شده و در بدبینانه ترین حالت به قصد تبلیغ برای شبکه؛ ادعای اضافه بر این ندارد. شخصاً به عنوان یک مخاطب عام از حضور برخی بچه های خوب موزیک آن هم بصورت حاشیه ی قضیه در کلیپ ناراحت شدم؛ برای مثال سهیل زرین کلک (که همیشه او را از با اخلاق ترین و محترم ترین بچه های این عرصه می شناختم... و این اواخر راستش کمی از او نا امید شده ام...) یا پدرام نیک نفس که حداقل بدون شناخت حضوری، خواننده ی بسیار خوبی است، یا حتی هادی کیانی، که با وجود انزجار شخصی ام از رفتار و منش عمویی او،  می توان از توانایی او در آهنگسازی، نوازندگی و خوانندگی دفاع کرد.

 چه بسا قصد نهایی گروه اعرابی فراهم آوردن فضا برای بسیاری از فعالان موسیقی بوده، که به خودی خود امر خوبی می تواند تلقی شود...اما "هنرمندانی" که حتی در شروع کار بسیار مدعی و باد به غبغب انداز جلوه می کنند، حالا با حضور در کنار "استاد" شان چه غوغایی به پا خواهند کرد! نتیجه ی این فضای عمویی همین تنگ تر شدن عرصه برای صدای مخالف است. سانسور "دیگری" به حدی است که به دوست انگ دشمن می خورد، به علاقمند و پیگیر انگ حسود، و گفتگوی منطقی هرچند در موضع ضد، به توصیفات توهین آمیز کشیده می شود؛ بله، خودم هم متاسفانه به این دام افتادم، شاید برخی دوستان را با الفاظ "توهین آمیز" خطاب کرده ام... و شاید این دوستان چندان هم معصوم نبودند....اما اغلب بحث ابتدا از در منطق و حمایت شروع شده و با "خفه" شدن صدا، به توهین کشیده شده. چه بسا اعتراض به هر سیستمی ابتدا مسالمت آمیز شروع شده و بعدها با بی توجهی و سانسور، به جای باریک کشیده شود.
پایان .

http://www.uupload.ir/files/2xne_img_20180318_114933_634.jpg

☯ #رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


🔗 #درباره_فضای_مافیایی_عمویی
🔗 #حول آلبوم "#مرگ_خاموش" #فرشید_اعرابی
.............................................................

آیا کلاً منتی هست؟ آیا صرف اینکه برای تولید اثر هنری وقت گذاشته ایم، پول خرج کرده ایم، در شرایط قرون وسطایی و بدون وجود بازار درست و حسابی منتشرش کرده ایم، باید منتی سر مردم بگذاریم؟ ساده تر بگویم؛ مگر نه اینکه تامی ویسو ی امروز به واقع معروف برای ساختن (به عقیده ی بسیاری) بدترین - و در عین حال مفرح ترین - فیلم سینما، یعنی "اتاق"، خون دلها خورد؟ آیا رنجِ یک هنرمند، به قول مسعود فراستی لزوماً "می دهد" یک اثر ارزشمند؟
فرشید اعرابی را به لطف یکی از دوستان خوب، در یکی از کنسرت های برج میلادش شناختم. اجرای نسبتاً تمیزی بود، حداقل از طرف نوازنده ها، هرچند از نوع خواندن اعرابی خوشم نیامد، آهنگ ها به شدت یادآور برخی کارهای آیرن میدن بود و شعر فارسی حداقل به نظر شخصی ام با این مدل موسیقی جور در نمی آید. از آن سال (فکر کنم 90) چندان پیگیر کارهایش نبودم، تا این اواخر که تبلیغات عجیب حول آلبوم جدیدش، "مرگ خاموش"، در فضای مجازی توجهم را جلب کرد...راستش را بگویم، همیشه این حس را داشتم که فضای ظاهراً دوستانه ی موسیقی نیمه-زیرزمینی داخل مثل جاهای دیگر ایران احتمالآً پر از تعارف باشد، و از بد یا خوش حادثه این مورد تئوری توطئه ام را تصدیق می کرد!

تبلیغات عجیب بود، بدین گونه که ناگهان با بی شمار پُست گذاری های تکراری از عکس روی جلد آلبوم مرگ خاموش، وعده ی رونمایی آن، تشکرها و قدردانی ها و البته مجیزگویی های بی شمار و وحشتناک خطاب به خود فرشید اعرابی و اعضای گروهش مواجه می شدیم. آن هم توسط افرادی که به وضوح پیشتر کلاً طرفدار کارهای اعرابی نبودند یا چه بسا خودش را دست می انداختند. طوری تعاریفی چون "استاد" و "بزرگ" و "عالیجناب" در این پُست های تبلیغاتی موج میزد که هر بنی بشری را ناخودآگاه به یاد فضای مافیایی کامیک بوکها و فیلم های ساخته شده بر محور دوران سلطه ی مافیای آل کاپون ها بر آمریکا می انداخت!
چیزی که بیشتر برایم تعجب داشت این بود که اغلب این دوستانِ پا در رکابِ استاد، که از قشر فیلم بین و موزیک شناس نیز هستند، متوجه شباهت انکار ناپذیر جلد آلبوم مرگ خاموش با پوستر فیلم آمریکایی 
#Knowing 
با بازی نیکلاس کیج و رز برن *، محصول 2009، نشده بودند؛ اصلآً شباهت چرا؛ جلد آلبوم رسماً همان پوستر این فیلم بود با کمی تغییرات (قضاوت را به شما می سپارم، یک سرچ ساده کافیست). لذا خیلی معمولی، البته با متلکی شاید تلخ، به کپی بودنِ جلد آلبوم در صفحه ی اینستاگرامم اشاره کردم، نه برای اینکه لزوماً کسی متوجه آن شود، بلکه بیشتر محض خنده در کنار دوستان! کنجکاو شدم، خود آلبوم را از شهر کتاب ابن سینا تهیه کردم تا با عوامل کار بیشتر آشنا شوم.
 از قضا همان روز طراح جلد آلبوم، احسان کاویانی برایم پیام خصوصی فرستاد، که با عبارت ترسناکِ مافیایی طور، شبیه به "منتظرتان بودم آقای فلانی" شروع می شد...خلاصه تلفنی صحبت کردیم، کاویانی به نظرم آدم معقول و راستگویی رسید. توضیح کلی در مورد جلد آلبوم این بود که کاویانی، بر اساس ایده ی مفهومی اعرابی، به دنبال طرحی از کره ی زمین می گشته و اتفاقاً نسخه ی خامِ عکس کره ی زمینِ در حال سوختن که روی جلد مرگ خاموش و فیلم نیکلاس کیج مشاهده می کنیم، در جستجوی گوگل آمده است. طراح نیز از اینکه این طرح قبلاً در پوستر فیلمی هم استفاده شده خبر نداشته و خلاصه نتیجه بسیار شبیه از کار در آمده. توضیحات کاویانی را در صفحه ی خودم منعکس کردم،اما بازهم به نظرم مشکل سر جایش بود؛ این که به هر حال نتیجه ی کار کپی است، حال خوشبختانه سهوی. همان زمان از برخی دوستانم شنیدم که گویا این ادعا در مورد جلب آلبوم ممکن است موجب آسیب وارد آمدن به شخص فرشید اعرابی شود، و بهتر این است که کارش حمایت شود، چرا که بازار محدودی داریم و البته ناراحت کننده برایم این بود که حمایت در واقع صورت گرفته بود؛ یعنی خرید آلبوم و حداقل بحث در مورد آن (حتی منفی).
، دوستان حاضر در این فضای مافیاگونه و عمویی، البته نه بدین معنا که لزومآً این دوستان بر شرایط مسلط هستند، نه، بلکه مافیا به معنای انحصاری و "خودمانی" کردن دایره ی مخاطبین، متوجه نیستند که هرچه بیشتر به این مجیزگویی ها و تبلیغات کاذب دامن بزنند، اشکالات جدی کارشان از چشمشان پوشیده ترخواهد ماند و گاف هایی مانند شباهت سهوی جلد آلبوم یا انتشار کلیپهای بی مورد، در آینده به شکل مضحک تر و تاسف بار تری تکرار خواهد شد. در نهایت اثر خوب، فارغ از صاحب اش خوب است، و همینطور اثر بد؛ایکاش بیشتر به نظرات گوش کنیم و کمتر اثری را مصنوعی بزرگ کنیم
.🔴ادامه دارد...

http://www.uupload.ir/files/2xne_img_20180318_114933_634.jpg

☯ #رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


 🔗 #در_باب_کلیپ_ساز_کهنه

🔗 #برای_فرشید_اعرابی
.............................................................
چندی پیش با ویدیو کلیپ «ساز کهنه» از فرشید اعرابی مواجه شدم که با توجه بهط تبلیغات صورت گرفته برای ساخت این کلیپ٬ مجاب شدم تا قبل از شروع نقدها این ویدیو را مورد بررسی قرار بدهم.
ابتدا در مورد فرشید اعرابی باید بگویم که سال ۸۲ بود که برای اولین بار با نام ایشان آشنا شدم. اولین آلبوم هوی متال با مجوز در شرایط آن دوران که انصافا آلبوم پر بار و خوبی بود. از همان موقع حس خوبی نسبت به کارهای ایشان داشتم و وقتی آلبوم «سکوت راوی» در سال ۸۷ روانه بازار شد به سرعت آنرا تهیه کرده و حتی برای امضای آلبوم نزد آقای اعرابی رفتم. آلبوم دوم هم علیرغم صدابرداری افتضاحش از لحاظ ساختار هدفمند می نمود و ملودی های زیبایی در آن به چشم میخورد؛ می شود گفت آلبومی بود دارای «دغدغه».
طی همان سال یکی دو باری با آقای اعرابی برخورد داشتم که تحت تاثیر اخلاق خوبشان قرار گرفتم و ارادتم به ایشان چند برابر شد. از همان موقع هر جا بحثی می شد از اخلاق خوب ایشان نقل میکردم و کارهایشان را تبلیغ میکردم بر خلاف عده ای که آن زمان از اصطلاح «داریوش متال» برای توصیف آثار ایشان استفاده میکردند!! بگذریم ...
طی این چند سال آلبوم های سوم و چهارم ایشان را شنیدم و بخصوص با شنیدن آلبوم چهارم به کلی نا امید شدم. دغدغه های موسیقایی آلبومهای اول جای خود را به ریفهای «پر زرق و برق» ولی پفکی٬ بی دلیل، ملودیهای سطحی و سولوهای گاهاً بی فکر داده بود. حتی طی یک مسج خصوصی به استاد نظرم را به ایشان ابلاغ کردم که متاسفانه یا خوشبختانه اصلا ندیدند!! نمیدانم که اخلاق استاد چقدر تغییر کرده، اما طی این سالها بخصوص یکی دو سال اخیر متوجه شدم همان گروهی که قبلاً نظرات جالبی در مورد موسیقی فرشید اعرابی داشتند با توجه به گشایش حاصل شده در فضای موسیقی (ولو انحصاری بودن آن که در حوصله ی مطلب نیست) دور ایشان جمع شدند و آثار به مراتب ضعیفتر این روزهای او را تبلیغ کردند. اینکه چگونه نظراتشان اینقدر با گذشته متفاوت است یقیناً به خاطر سود و منفعت شخصی نباید باشد !!!!!!!!!
اما در مورد کلیپ میتوانم آنرا در یک کلمه خلاصه کنم: بد !! اصلا دلیل کلیپ معلوم نیست که چیست و چه ارتباطی به اسم آهنگ دارد ! کلیپ صرفاً میخواهد به ما بگوید: ما عده ای متال باز هستیم که بسیار خفن هستیم و همه با هم خوب هستیم !! لطفا با مغلطه سعی نکنید که از زیر نظر مخالف فرار کنید دوستان عزیز. اگر مدعی خلق اثر هنری هستید٬ باید بدانید که هر اثری که خلق میشود هم موافق دارد و هم مخالف. همیشه همه چیز به به و چه چه و چاکرم مخلصم های مسخره ی مرسوم این روزها نیست. در همین کلیپ همان بحث انحصار که بالاتر اشاره کوچکی به آن شد به شدت توی ذوق میزند!! یعنی به غیر از منفعت طلبی و فرصت طلبی چیز دیگری در جمع شدن این عده دخیل است؟؟ اجازه بدهید بعنوان یک «انسان» که دارای حق انتخاب و تفکر هست٬ ایده ی سازنده و جمع حاضر در کلیپ را باور نکنم و قضاوت را به خوانندگان این مطلب واگذار کنم. باشد که یاد بگیریم هر نظر مخالف را تعبیر به «دشمنی» نکنیم تا عده ای که در جریان ریز مسائل نیستند را با مغلطه تحت تاثیر قرار دهیم...

http://www.uupload.ir/files/gefw_img_20180318_113637_671.jpg

☯ #رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ


🔵 ادامه

🔗 #در_باب_خاکی_نمایی_عمویی
.............................................................

آن روز که دست نخستین عمو به ام-پی-تری میدان انقلابی گلچین کارهای راک رسید، دیگر خدا را بنده نبود. عموها که تا دیروز با اندی و سوزان روشن سرمست می شدند - با عذرخواهی از این دو عزیز که در چنین روزگاری صد برابر به چنین اساتیدی شرف دارند - ناگهان ام-پی-تری گلچین را داخل کامپیوترشان گذاشتند و صدای گیتارِ اجرای دست به دست شده ی هتل کالیفرنیا و زوزه ی برایان آدامز چنان مشعوفشان کرد که راهنمایی-پاس-نکرده رفتند و اولین گیتارشان رو خریدند. برای عموی نخست مهمترین چیز، ژست و ادای گیتار بود، نه لزوماً - و احیاناً - زیبایی اثر. همانطور که عموها پیشتر با لمپنی های ناظم مدرسه شان سر صف صبحگاهی حال می کردند، حالا دیگر می توانستند راک استار هم بشوند و تا ابد برای اطرافیان روضه بخوانند. راک استار تحمیلی و اشتباهی البته. از بد حادثه عموها از همان ب بسم الله همه فن حریف شدند و دیگر نگاه نکردند که احیاناً فلان آهنگ لارا برانیگان و دوران دوران که تنگِ سی دیِ گلچین راکشان زده شده لزوماً راکی که می نمایانند نیست. به هر ترتیب عموها دست به کار شدند. درس و مدرسه را رها کرده، از فک و فامیل رو گرفتند تا به آرمان خویش رسند.
تغییر ظاهر که جای خود، حرف زدنِ این مخلوقات نیز عوض شد. موضعشان از بالا شد و منطقشان منصف. اگر تا دیروز دم ورودی دبیرستان های دخترانه متلک بار ملت می کردند، حالا در نوشتارشان مدافع حقوق زنان و طرفدار بحث آزاد شده بودند. غلط اندازی عمویی شد همان آیینِ تزویرشان. لاتبازی های جوانی شان که سر آمد، ژست متمدن گرفتند و شروع کردند به قربان صدقه ی این و آن رفتن. چون از زندگیِ راک استاریِ واقعیِ (مثلاً) لد زپلینی چیزی نصیبشان نشد، سعی کردند از راه خشوعِ مصنوعی و احترامِ کاذب دل طرفداران را بدست آورند. خاکی نمایاندند و خلاصه نان خوردند به نرخ روز، به شدت. تا نیروانا مد شد، همه ژاکت پاره تن کردند، کمی جلوتر صنعتی باز و رامشتاین پسند شدند، رفته رفته دی وی دی های مفتیِ گروه های "متال" تر به دستشان رسید و رفتند سمت ریش و پشم: ترش متالر شدند. ترش که افت داشت برایشان البته، همه از دم "میّت متالر" شدند. کمی احیاناً پشت صحنه و مصاحبه از این هنرمند و آن دیدند، با درک مطلب و غلط اندیشی مثال زدنی شان تصوری ابلهانه از بت هایشان ساختند. بدبختانه یک ذره شعور و تواضع واقعی هم از راکر های واقعی آنطرف یاد نگرفتند؛ در عوض متکبرهایشان را الگو قرار دادند. لذا همیشه پشت نقابِ جنتلمن-منش شان می توان رگه های ابتذال فکری و خودنمایی را یافت.

کفگیر که ته دیگ خورد رجوع کردند به چیزی که ادایی تر بود؛ ادا و اطوار تخصصِ این دوستانِ ظاهراً حرفه ایست. بله، رسیدیم به مسلکِ پراگ بازی و این که چطور می توان هم سرعتی زد، هم آرتیست بازی در آورد...و احیاناً لا به لای خفن-نمایی ها از سیستمِ حاکم هم دلبری کرد.

http://www.uupload.ir/files/sygx_img_20180318_112427_891.jpg

☯ #رسانه_ورای_موسیقی

@Beyondthemusic

https://t.me/joinchat/AAAAAD_IfxatW0Y6NFcitQ

Показано 20 последних публикаций.

2 095

подписчиков
Статистика канала