==فارغ از رخدادها و بحثهای سیاسی==
از ارومیه و زنجان تا زاهدان و چابهار و از اهواز و سنندج تا اردبیل، به "زبان فارسی" شعار داده میشود: «جانم فدای ایران» و شعار داده میشود: «ما آریایی هستیم»
این یعنی دشمنان ایران، تجزیهطلبان، هویتطلبان(عنوان جدیدی برای تجزیهطلبان)، فدرالیستها و البته تئوریسینهایی که بیشتر عمرشان را در انگلیس و آمریکا بودهاند و پژوهشگرانی که ایران را بیشتر از روی منابع خارجی مطالعه کردهاند تا از روی منابع بومی، باید گوش خود را در این روزها باز کنند.
@HistoriographyOfIran
کار سخت و دشواری نیست. کافیست به گوش خود اجازه بدهید که بشنود. خودتان را به کری نزنید.
اینجا ایران است. اینجا سوریه و عراق و لبنان نیست. اینجا روح ملی، احساس ملی، همبستگی ملی، در عین اختلاف سیاسی-اعتقادی وجود دارد. اختلاف سیاسی-اعتقادی نه تنها بد نیست که اصلا شاخصی برای تعیین رشد توسعهیافتگی یک ملت است. هرچه یک ملت توسعهیافتهتر، تفاوتهای سیاسی-اعتقادیاش بارزتر. ولی ندیدن و نشنیدن این حس ملی واقعا دشوار است! روح و حسِ ملی که نه فقط امروز، که سال 57، دوره ملی شدن نفت، دوره مبارزات برای سرنگونی قاجار، مقاومت در جنگ جهانی اول، دوره انقلاب مشروطه، جنبش تنباکو، دوره جنگ با روسیه و پیش از آن همیشه بوده است. و کسی که آنرا ندیده و نشنیده و امروز نمیبیند و نمیشنود، نابینا و ناشنوا نیست، بلکه خود را به نابینایی و ناشنوایی زده!
مسائل در ایران همیشه به صورت "ملی"، حل شده و در آینده هم به صورت "ملی" حل خواهد شد. فرایند جعلی و مصنوعیِ تجزیه ملت ایران به اقوام با اینکه با خرج سرمایههای هنگفت تبلیغاتی دشمنان، در این دههها بسیار روبه جلو بوده، ولی هنوز فرایندی ناتمام است و امیدواریم که ناتمام بماند. مردم همچنان احساس ملی خود را داشته و دارند. این وسط ما پژوهشگران و نویسندگان باید تلاش کنیم با 4 کتاب و مقاله انگلیسی که نام آکسفورد و کمبریج رویش خورده، مرعوب نشویم. در همین کانال دیدیم(ویدئو مربوط به رضا ضیاءابراهیمی) که استاد تاریخ دانشگاههای انگلیس اشتباهاتی فاحش کرد که دانشجویان ایران توانستند آنرا دریابند.
پاسخ علمی به این شبهات نوشته شده و در صف انتشار است. شبهاتی چون «اشاره به آریایی یعنی نژادپرستی»! و «هویت ملی در ایران یک پدیده جعلی و مدرن ساخته پهلوی است»! و «ایران هم یک کشور دیگر مانند دیگر کشورهای منطقه است که محصول اتفاقات سیاسی چند قرن اخیر است»!(برای خواندن مشروح این جعلیات آخرین شماره مجله "اندیشه پویا" را بخوانید)
@HistoriographyOfIran
اما اکنون میخواهم پرسشی دیگر در سطحی مردمیتر مطرح کنم! گیریم که ما آریایی نیستیم(که هستیم) و گیریم که هویت ملی ایرانی محصول دوره جدید است(که نیست و هزاران سال سابقه دارد)، آیا قدرت و عظمت و شکوه و ژرفا و گستره آن در یک کشور بزرگ از قلب پایتخت تا دهکورههای مناطق محروم را امروز نمیبینید؟ هرچه بوده، درست یا غلط، آیا اکنون کاملا تثبیت نشده؟ شما چطور به خود اجازه میدهید به نام یک استاد دانشگاه و پژوهشگر، بر علیه چیزی که درست یا غلط، جزو باورهای مردم است، قیام کنید؟ البته که روشنفکر، باورهای مردم را نقد میکند. ولی پژوهشگر تاریخ مگر باید روشنفکرانه رفتار کند؟ آیا جرات دارید همین رویکرد را در مورد باورهای مذهبی مردم بهکار گیرید؟ به وضوح خیر! گردن باورهای ملی ما از مو باریکتر است. و شما با حمله به باورهای ملی، دنکیشوتپنداری میکنید.
و اهورامزدا این کشور را از دشمن، از خشکسالی، از "دروغ" بپاید!
از ارومیه و زنجان تا زاهدان و چابهار و از اهواز و سنندج تا اردبیل، به "زبان فارسی" شعار داده میشود: «جانم فدای ایران» و شعار داده میشود: «ما آریایی هستیم»
این یعنی دشمنان ایران، تجزیهطلبان، هویتطلبان(عنوان جدیدی برای تجزیهطلبان)، فدرالیستها و البته تئوریسینهایی که بیشتر عمرشان را در انگلیس و آمریکا بودهاند و پژوهشگرانی که ایران را بیشتر از روی منابع خارجی مطالعه کردهاند تا از روی منابع بومی، باید گوش خود را در این روزها باز کنند.
@HistoriographyOfIran
کار سخت و دشواری نیست. کافیست به گوش خود اجازه بدهید که بشنود. خودتان را به کری نزنید.
اینجا ایران است. اینجا سوریه و عراق و لبنان نیست. اینجا روح ملی، احساس ملی، همبستگی ملی، در عین اختلاف سیاسی-اعتقادی وجود دارد. اختلاف سیاسی-اعتقادی نه تنها بد نیست که اصلا شاخصی برای تعیین رشد توسعهیافتگی یک ملت است. هرچه یک ملت توسعهیافتهتر، تفاوتهای سیاسی-اعتقادیاش بارزتر. ولی ندیدن و نشنیدن این حس ملی واقعا دشوار است! روح و حسِ ملی که نه فقط امروز، که سال 57، دوره ملی شدن نفت، دوره مبارزات برای سرنگونی قاجار، مقاومت در جنگ جهانی اول، دوره انقلاب مشروطه، جنبش تنباکو، دوره جنگ با روسیه و پیش از آن همیشه بوده است. و کسی که آنرا ندیده و نشنیده و امروز نمیبیند و نمیشنود، نابینا و ناشنوا نیست، بلکه خود را به نابینایی و ناشنوایی زده!
مسائل در ایران همیشه به صورت "ملی"، حل شده و در آینده هم به صورت "ملی" حل خواهد شد. فرایند جعلی و مصنوعیِ تجزیه ملت ایران به اقوام با اینکه با خرج سرمایههای هنگفت تبلیغاتی دشمنان، در این دههها بسیار روبه جلو بوده، ولی هنوز فرایندی ناتمام است و امیدواریم که ناتمام بماند. مردم همچنان احساس ملی خود را داشته و دارند. این وسط ما پژوهشگران و نویسندگان باید تلاش کنیم با 4 کتاب و مقاله انگلیسی که نام آکسفورد و کمبریج رویش خورده، مرعوب نشویم. در همین کانال دیدیم(ویدئو مربوط به رضا ضیاءابراهیمی) که استاد تاریخ دانشگاههای انگلیس اشتباهاتی فاحش کرد که دانشجویان ایران توانستند آنرا دریابند.
پاسخ علمی به این شبهات نوشته شده و در صف انتشار است. شبهاتی چون «اشاره به آریایی یعنی نژادپرستی»! و «هویت ملی در ایران یک پدیده جعلی و مدرن ساخته پهلوی است»! و «ایران هم یک کشور دیگر مانند دیگر کشورهای منطقه است که محصول اتفاقات سیاسی چند قرن اخیر است»!(برای خواندن مشروح این جعلیات آخرین شماره مجله "اندیشه پویا" را بخوانید)
@HistoriographyOfIran
اما اکنون میخواهم پرسشی دیگر در سطحی مردمیتر مطرح کنم! گیریم که ما آریایی نیستیم(که هستیم) و گیریم که هویت ملی ایرانی محصول دوره جدید است(که نیست و هزاران سال سابقه دارد)، آیا قدرت و عظمت و شکوه و ژرفا و گستره آن در یک کشور بزرگ از قلب پایتخت تا دهکورههای مناطق محروم را امروز نمیبینید؟ هرچه بوده، درست یا غلط، آیا اکنون کاملا تثبیت نشده؟ شما چطور به خود اجازه میدهید به نام یک استاد دانشگاه و پژوهشگر، بر علیه چیزی که درست یا غلط، جزو باورهای مردم است، قیام کنید؟ البته که روشنفکر، باورهای مردم را نقد میکند. ولی پژوهشگر تاریخ مگر باید روشنفکرانه رفتار کند؟ آیا جرات دارید همین رویکرد را در مورد باورهای مذهبی مردم بهکار گیرید؟ به وضوح خیر! گردن باورهای ملی ما از مو باریکتر است. و شما با حمله به باورهای ملی، دنکیشوتپنداری میکنید.
و اهورامزدا این کشور را از دشمن، از خشکسالی، از "دروغ" بپاید!