آیا دین افیونِ تودههاست؟
جملهٔ «دین افیون تودههاست» جملهای که خودِ مارکس خدانیامرز هرگز در زندگیاش نگفت _ چراکه شاید در تمام طول زندگیاش هرگز واژهٔ دین به گوشش نخورد که بخواهد راجعبهآن نظری بدهد؛ ازآنجاییکه احتمالاً واژهٔ دین در زبانهای اروپایی چون انگلیسی و آلمانی هیچ معادلی ندارد.
کارل مارکس گفت:
«Die (Religion) ist die Opium des Volkes»
«(مذهب) افیون توده است». (نه دین)
کسی که فرقِ بین دین (یک واژهٔ فارسیِ اصیل و پدیدهای آسیایی) و مذهب یک واژهٔ عربی و پدیدهای خاورمیانهای) را نداند، جملهٔ ساختگی و مندرآوردیِ «مذهب شاخهای از دین است» را تکرارمیکند؛ درحالیکه دین و مذهب هیچ رابطهای با یکدیگر ندارند.
واژهٔ مذهب بروزنِ مَفعَل است و از ریشهٔ ذهب (رفتن)؛ و وزن مفعل در عربی به «مکانِ انجامِ کار» اشارهدارد؛ بنابراین مذهب بهمعنای شیوهٔ انجامِ کارِ «رفتارکردن» است؛ یعنی «چارچوبی که باید براساسِ آن رفتار کنیم»؛ بهزبان ساده: «راه و روشی برای زندگی که ما را به سعادت برساند». این معنای مذهب است.
و امّا دین؛ دین واژهایست پارسی از ریشهٔ اوستاییِ «دَئِنا» بهمعنای «بینش، وجدانِ روشن، خردِ روشنِ دروننگر» و بهمعنای [چراغیست که میتواند به انسان برای تشخیصِ امور یاری برساند].
درواقع دین بهعنوانِ یک بینش و یک خرد، یاریرسانندهٔ اندیشهٔ انسان در تشخیصِ «راستی از ناراستی»ست؛ که انسان هرآیینه تنها و تنها با «خرد و اندیشهٔ خودش» بهایندرکبرسد که چهچیزی درست و چهچیزی نادرست است؛ و دین هیچ ارتباطیبا مذهب که امری کاملاً جبری بوده و خودش — کاملاً مستقلاز خردِ انسان، از بالا — برای انسان تعیینمیکند که چهچیزی درست و چهچیزی نادرست است، ندارد.
در مذهب به شما امرمیشود که یا آنچهرا که به شما گفتهمیشود بپذیرید و مطابقآن عملکنید؛ و یا سرنوشتتان تباه و تیره خواهدبود و در آتش جهنم سوزاندهخواهیدشد. پس چارهای جز اطاعتاز مذهب نداشته و از آزادی برخوردار نمیباشید.
در دین بهشما یاری رساندهمیشود تا راستی را از ناراستی تشخیصدهید؛ و هرآیینه شما در گزینش میانِ راستی و ناراستی کاملاً آزاد اید و هیچ اجباری در گزینشِ راستی وجودندارد و تنها چیزی که دراینمیان مهم است این است که شما «مسؤول» گزینشهای خود هستید؛ چراکه آزادی مسؤولیت بههمراهمیآورد.
این یعنی چنانچه با گزینشهای نادرست و اندیشه و گفتار و کردارِ زشت به خود یا دیگری آسیبی بزنید، پاسخگوی این آسیب، خودتان خواهیدبود. ولی کسی شما را در آتش جهنم نمیسوزاند.
نمونههایی از دینها:
مزدیسنا (زرتشت)، کنفوسیوس، شینتو، تائو، پاگانیسم
پدیدهٔ «مذهب» تقریباً فقط در سرزمینِ افیونی و پرازخرافاتِ خاورمیانه بهوجودآمدهاست و ما تقریباً در هیچکجای دیگر جهان پدیدهٔ مذهب را مشاهدهنمیکنیم.
#بهرام_ورجاوند
#زرتشت
#دین
#مذهب
@IWanoH
جملهٔ «دین افیون تودههاست» جملهای که خودِ مارکس خدانیامرز هرگز در زندگیاش نگفت _ چراکه شاید در تمام طول زندگیاش هرگز واژهٔ دین به گوشش نخورد که بخواهد راجعبهآن نظری بدهد؛ ازآنجاییکه احتمالاً واژهٔ دین در زبانهای اروپایی چون انگلیسی و آلمانی هیچ معادلی ندارد.
کارل مارکس گفت:
«Die (Religion) ist die Opium des Volkes»
«(مذهب) افیون توده است». (نه دین)
کسی که فرقِ بین دین (یک واژهٔ فارسیِ اصیل و پدیدهای آسیایی) و مذهب یک واژهٔ عربی و پدیدهای خاورمیانهای) را نداند، جملهٔ ساختگی و مندرآوردیِ «مذهب شاخهای از دین است» را تکرارمیکند؛ درحالیکه دین و مذهب هیچ رابطهای با یکدیگر ندارند.
واژهٔ مذهب بروزنِ مَفعَل است و از ریشهٔ ذهب (رفتن)؛ و وزن مفعل در عربی به «مکانِ انجامِ کار» اشارهدارد؛ بنابراین مذهب بهمعنای شیوهٔ انجامِ کارِ «رفتارکردن» است؛ یعنی «چارچوبی که باید براساسِ آن رفتار کنیم»؛ بهزبان ساده: «راه و روشی برای زندگی که ما را به سعادت برساند». این معنای مذهب است.
و امّا دین؛ دین واژهایست پارسی از ریشهٔ اوستاییِ «دَئِنا» بهمعنای «بینش، وجدانِ روشن، خردِ روشنِ دروننگر» و بهمعنای [چراغیست که میتواند به انسان برای تشخیصِ امور یاری برساند].
درواقع دین بهعنوانِ یک بینش و یک خرد، یاریرسانندهٔ اندیشهٔ انسان در تشخیصِ «راستی از ناراستی»ست؛ که انسان هرآیینه تنها و تنها با «خرد و اندیشهٔ خودش» بهایندرکبرسد که چهچیزی درست و چهچیزی نادرست است؛ و دین هیچ ارتباطیبا مذهب که امری کاملاً جبری بوده و خودش — کاملاً مستقلاز خردِ انسان، از بالا — برای انسان تعیینمیکند که چهچیزی درست و چهچیزی نادرست است، ندارد.
در مذهب به شما امرمیشود که یا آنچهرا که به شما گفتهمیشود بپذیرید و مطابقآن عملکنید؛ و یا سرنوشتتان تباه و تیره خواهدبود و در آتش جهنم سوزاندهخواهیدشد. پس چارهای جز اطاعتاز مذهب نداشته و از آزادی برخوردار نمیباشید.
در دین بهشما یاری رساندهمیشود تا راستی را از ناراستی تشخیصدهید؛ و هرآیینه شما در گزینش میانِ راستی و ناراستی کاملاً آزاد اید و هیچ اجباری در گزینشِ راستی وجودندارد و تنها چیزی که دراینمیان مهم است این است که شما «مسؤول» گزینشهای خود هستید؛ چراکه آزادی مسؤولیت بههمراهمیآورد.
این یعنی چنانچه با گزینشهای نادرست و اندیشه و گفتار و کردارِ زشت به خود یا دیگری آسیبی بزنید، پاسخگوی این آسیب، خودتان خواهیدبود. ولی کسی شما را در آتش جهنم نمیسوزاند.
نمونههایی از دینها:
مزدیسنا (زرتشت)، کنفوسیوس، شینتو، تائو، پاگانیسم
پدیدهٔ «مذهب» تقریباً فقط در سرزمینِ افیونی و پرازخرافاتِ خاورمیانه بهوجودآمدهاست و ما تقریباً در هیچکجای دیگر جهان پدیدهٔ مذهب را مشاهدهنمیکنیم.
#بهرام_ورجاوند
#زرتشت
#دین
#مذهب
@IWanoH