ها و ها کردنهای روی شیشهها
میان درون گرگرفته و بیرون یخزده
شیشه دیگر گذرگاه نور نیست با این ها
با این ها رنگ میگیرد
روزهای سفید را دیدهای، انگار آفتاب نور نمیدهد دیگر، سفید میپاشد،
همانقدر سفید
صفحهای میشود برای نوشتن اسمی
با نوک انگشت
بر این ها، آتش درون، نوشتن:
تو در میان درون و بیرون چیزی نوشتهای.
شیشه، چون نامرئی است، جایی میشود که نامی را روی نامرئی مرئی کنی
و نامرئیها همیشه با جاودانها همپایهاند.
چیزی که نوشتهای هم از درون خواندنی است و هم از بیرون
منتها از بیرون برعکس خوانده میشود
در خواندن متن نوشتهشده روی ها چه اتفاقی میافتد. کمکم ها از بین میرود و با خودش متن تو را میبرد. ابهام میرود، متن گم میشود در وضوح.
◾️جنین متن
◾️◾️کیوان طهماسبیان
◾️◾️◾️جنگ پردیس، شمارهی ۲ و ۳، تابستان ۱۳۸۶
◼️@Tarikja
میان درون گرگرفته و بیرون یخزده
شیشه دیگر گذرگاه نور نیست با این ها
با این ها رنگ میگیرد
روزهای سفید را دیدهای، انگار آفتاب نور نمیدهد دیگر، سفید میپاشد،
همانقدر سفید
صفحهای میشود برای نوشتن اسمی
با نوک انگشت
بر این ها، آتش درون، نوشتن:
تو در میان درون و بیرون چیزی نوشتهای.
شیشه، چون نامرئی است، جایی میشود که نامی را روی نامرئی مرئی کنی
و نامرئیها همیشه با جاودانها همپایهاند.
چیزی که نوشتهای هم از درون خواندنی است و هم از بیرون
منتها از بیرون برعکس خوانده میشود
در خواندن متن نوشتهشده روی ها چه اتفاقی میافتد. کمکم ها از بین میرود و با خودش متن تو را میبرد. ابهام میرود، متن گم میشود در وضوح.
◾️جنین متن
◾️◾️کیوان طهماسبیان
◾️◾️◾️جنگ پردیس، شمارهی ۲ و ۳، تابستان ۱۳۸۶
◼️@Tarikja