«چند سال باید بگذرد تا برق چشمانت را فراموش کنم؟ بعد رفتنت چگونه باشم که دویست و چند تکه استخوانم هوایت را نکنند؟
سهم من از تو چند نامه برگشتی و خیالیست که گاهی آلوده به اشک میشود.
لیلی؛ ابری در گلوی من است که بیهنگام میبارد.»
—بارانهای تابستانی، بوسههایگرم.
- #آباندخت.
سهم من از تو چند نامه برگشتی و خیالیست که گاهی آلوده به اشک میشود.
لیلی؛ ابری در گلوی من است که بیهنگام میبارد.»
—بارانهای تابستانی، بوسههایگرم.
- #آباندخت.