—قبیله‌ی‌خورشیدنیمه‌شب.


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


– اینجا؟ من و پلی‌لیست شجریان و بوسه‌هایی که مزه‌ی شراب شیراز را می‌دهند.
– کپی؟ نه؛ فوروارد جانم.
— خصوصی‌تر: @abi_aban

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


من بال‌هایت را می‌بوسم، کاش تویی که این چنین خورشید را در خنده‌هایت داشتی؛ طوفانِ غم به پایانت نرساند.


کاش به من بازگردی؛ به تنی که روز و شب نسخ آن شیرین زبانی‌ها بود. به دلی که بعد از تو دیگر رنگ آبی نگرفت، کاش بعد از هرواژه به سمت من بیایی. بگذار تنت رازهایش را با من در میان بگذارد، بگذار از فقط از این حجم عشقی روحم را به بازی گرفته چیزی جز چند خط شعر باقی بماند.
- #آبان‌دخت.




آهنگای امشب>>>>>




«خاکستری چشمان تو، هم‌چون ماه است و این‌بار آرزوی من برای بوسیدن ماه برآورده می‌شود. باز مرا فراموش می‌کنی و من در میان واژه‌ها گم می‌شوم؛ سرانجام از من قافیه‌ای خواهد ماند در کتابِ شعر تو.»
—ماه‌میان‌ترقوه، قهوه‌ی‌عربی.
- #آبان‌دخت.


در اولین نامه برایت نوشتم:« ابرِ سفید آسمانم شو تا در بهار، بیابان را دشتی کنم که با دامن گل‌گلی‌ات در آن قدم بزنی. گل سرخ من شو تا هم‌چون پروانه دورت بگردم.»
- #آبان‌دخت.




معنی اسم این موزیک میشه:« نامه‌هایی که هیچ‌وقت برای هم دیگه ارسال نکردیم.»




« هرگز در یادت نخواهم ماند چون از من زخمی نخورده‌ای و رنجی از من به تو نرسیده است. کاش می‌شد تاکستانِ انگورِ حنجره‌ات را بوسید یا هم‌چون گلی در باغچه کاشت.
کاش می‌شد ببوسمت؛ چون که لب‌های تو ماهِ بلند است و قد من کوتاه.»
—ماه‌بلند، شب‌های‌پرواژه.
- #آبان‌دخت.






« در نبودت بی‌واژگی زخمی دوچندان بود، بی‌واژگی سرطان بود. مگر می‌شد فراموشت کنم؟ تویی که شعرهایم در آغوش تو معنا می‌گرفت، رنگ‌ چشم‌هات آبیِ مایل به زندگی من بود و لبخندت، آه از لبخندی که در دنیای خاکستری من رنگین‌کمانِ بعد از باران بود.»
- #آبان‌دخت.


«و قلب من دلتنگ تو بود. دلتنگ دست‌هایی که از سر انگشتانش نور می‌تابد. ای که شب از راز گیسوانت آگاه است؛ همان عطر ترنجی که پیراهنت می‌داد شروع عاشقی من بود.»
- #آبان‌دخت.


«چند سال باید بگذرد تا برق چشمانت را فراموش کنم؟ بعد رفتنت چگونه باشم که دویست و چند تکه استخوانم هوایت را نکنند؟
سهم من از تو چند نامه برگشتی و خیالی‌ست که گاهی آلوده به اشک می‌شود.
لیلی؛ ابری در گلوی من است که بی‌هنگام می‌بارد.»
—باران‌های تابستانی، بوسه‌های‌گرم.
- #آبان‌دخت.




تو نیز کمیابی؛ مثل باران اواخر تیر، شبیه گلی که هرگز هیچ‌کس آن را نبوییده، هم‌چون سیاره‌ای که کسی در آن قدم نگذاشته.
مثل خنده‌های ماه در چله‌ی پاییز.
—شاخه‌‌گل‌عاشق، مرداد 1393
- #آبان‌دخت.





Показано 20 последних публикаций.

359

подписчиков
Статистика канала