از ترجمههای محمدعلی سپانلو
«پُلِ میرابو»
[از سرودههای گیوم آپولینر؛ ۱۸۸۰ ـ ۱۹۱۸]
زیر پل میرابو، رود سن میگذرد
آیا باید به یاد عشقهایمان بیفتیم
همیشه شادی پس از رنج میآمد
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
دستدردست و چهرهبهچهره بمانیم
چندانکه زیر پل بازوان ما
موجی خسته از نگاههای ابدی
بگذرد
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
عشق چونان آب روان میرود
عشق میرود
چقدر زندگی کُندگذر است
و چقدر امید تندگذر
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
روزها میگذرند و هفتهها میگذرند
نه دورانِ گذشته
نه عشقها برمیگردند
زیر پل میرابو، رود سن میگذرد
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
http://telegram.me/alvandbh
«پُلِ میرابو»
[از سرودههای گیوم آپولینر؛ ۱۸۸۰ ـ ۱۹۱۸]
زیر پل میرابو، رود سن میگذرد
آیا باید به یاد عشقهایمان بیفتیم
همیشه شادی پس از رنج میآمد
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
دستدردست و چهرهبهچهره بمانیم
چندانکه زیر پل بازوان ما
موجی خسته از نگاههای ابدی
بگذرد
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
عشق چونان آب روان میرود
عشق میرود
چقدر زندگی کُندگذر است
و چقدر امید تندگذر
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
روزها میگذرند و هفتهها میگذرند
نه دورانِ گذشته
نه عشقها برمیگردند
زیر پل میرابو، رود سن میگذرد
شب میآید ساعت زنگ میزند
روزها میروند من میمانم
http://telegram.me/alvandbh