مهم نیست تو هوای بارونی کفش و پاچه ی شلوارم چقد گِلی بشه مهم اینه که من کلاه بارونیمو بکشم سرمو بزنم بیرون و راه برم و هر چاله ای که توش آب جمع شده؛ جفت پا بپرم توش.
تو یکی از این روزا که داشتم پیاده روی میکردم و به صدای بارون گوش میدادم؛ تو مسیر روبه رویِ ساختمون نیمه کاره یه پاکت نامه سفید رنگ که خیس و گِلی شده بود دیدم و از رو زمین برداشتمش و بازش کردم که بخونمش:
" نمیدونم وقتی داری این نامه رو میخونی چه حالی داری البته زیاد به حال من فرقی نمیکنه اینم مثل نامه های قبلی بی جواب میمونه فقط تنها فرقی که داره اینه که من دیگه منتظر جواب دادنت نیستم هر موقع از قشنگیای دنیا حرفی شد من گیج بازیاتو مثال میزدم یادته بهم میگفتی حداقل عین فیلما بگو نگاه مهربون و خنده هات جز قشنگی های دنیاست یکم احساسات داشته باش؟ ولی من هیچ وقت نتونستم ادا دربیارم مهربونی و خنده هات به کنار ولی من تو بغل دنیا غش میکردم وقتی که زل میزدی تو چشمام و میگفتی: "ها؟ نفهمیدم." الان دیگه دنیا برام قشنگی نداره چون دیگه تو ازم سوالی نمیپرسی و من چیزی برای توضیح دادن ندارم. دوس ندارم زیاد حرف بزنم فقط لطفا بعد من دیگه ای از کسی سوالاتو نپرس خدانگهدار."
بعد خوندن نامه از تو ساختمون صدایی شنیدم و چندتا سنگ ریزه خورد تو سرم
+بذار سرجاش
-بامنی؟
+گفتم نامه رو بذار سرجاش
وارد ساختمون شدم و طبقه ی چهارم یه پسره تکیه داده بود به یکی از ستونا
+مگه نگفتم نامه رو بذار سرجاش؟برا چی خوندیش؟
- خیلی نامه ت مرخرفه اصلا یه ذره احساس نداره حداقل یجوری مینوشتی که بعد مردنت دلش برات تنگ بشه.
+بعد مرگم دیگه چه فرقی میکنه
- باشه میذارمش سرجاش خود دانی
+ وایستا...چجوری بنویسمش؟
- بعد مرگت چه فرقی میکنه؟
+لوس نشو وقت کمه ممکنه برسه
-کاغذ خودکار داری؟
کوله پشتیشو باز کرد و دفترچشو دراورد و خودکارشو داد بهم
- خیلی خوبه آدم مجهز بمیره ایول
+ عجله کن الان میرسه ها
-باشه هولم نکن ...خودکارت چرا نمینویسه یه ها بکن رو نوک خودکارت
+من یخ زدم. ها کردنم نمیاد خودت ها کن
- قبل مرگت مردی که تو... بده من خودکارتو جنازه...خب شروع میکنیم
"بسم تعالی"
+ بنویس بسمالله الرحمن الحریم تا نتونه نامه رو دور بندازه
- خب میتونه قسمت بسم الله رو جدا کنه بعد بندازه دور
+خب یجوری بنویس که دلش نباد بندازه دور
- انقد دل سنگه؟؟
+حالا
- نگران نباش بسپر به من کاری میکنم بعد مردنت انقد گریه کنه که چشاش از کاسه دربیاد
+نه نمیخوام ... دلم نمیاد چشاش سرخ شه
- باشه پس جوری مینویسم بغض کنه
+نه بغض نه؛ سختش میشه نمیخوام اذیت بشه
- میگم نظرت چیه نمیری؟ چون تو با مردنت اذیتش میکنی حتی اگه دیگه دوسِت نداشته باشه باز عذاب وجدان میگیره
پسره زانوهاشو تا کرد و کوله پشتیشو گذاشت رو پاهاش و یه آه عمیق از رو بلاتکلیفی کشید
موهای زیر کلاه بارونیمو چلوندم و گفتم: باز فکراتو بکن
زد زیر خنده ، از اون خنده های ته دلی
- به چی میخندی؟
+ روزگار مارو باش...
#ادامه_دارد..
تو یکی از این روزا که داشتم پیاده روی میکردم و به صدای بارون گوش میدادم؛ تو مسیر روبه رویِ ساختمون نیمه کاره یه پاکت نامه سفید رنگ که خیس و گِلی شده بود دیدم و از رو زمین برداشتمش و بازش کردم که بخونمش:
" نمیدونم وقتی داری این نامه رو میخونی چه حالی داری البته زیاد به حال من فرقی نمیکنه اینم مثل نامه های قبلی بی جواب میمونه فقط تنها فرقی که داره اینه که من دیگه منتظر جواب دادنت نیستم هر موقع از قشنگیای دنیا حرفی شد من گیج بازیاتو مثال میزدم یادته بهم میگفتی حداقل عین فیلما بگو نگاه مهربون و خنده هات جز قشنگی های دنیاست یکم احساسات داشته باش؟ ولی من هیچ وقت نتونستم ادا دربیارم مهربونی و خنده هات به کنار ولی من تو بغل دنیا غش میکردم وقتی که زل میزدی تو چشمام و میگفتی: "ها؟ نفهمیدم." الان دیگه دنیا برام قشنگی نداره چون دیگه تو ازم سوالی نمیپرسی و من چیزی برای توضیح دادن ندارم. دوس ندارم زیاد حرف بزنم فقط لطفا بعد من دیگه ای از کسی سوالاتو نپرس خدانگهدار."
بعد خوندن نامه از تو ساختمون صدایی شنیدم و چندتا سنگ ریزه خورد تو سرم
+بذار سرجاش
-بامنی؟
+گفتم نامه رو بذار سرجاش
وارد ساختمون شدم و طبقه ی چهارم یه پسره تکیه داده بود به یکی از ستونا
+مگه نگفتم نامه رو بذار سرجاش؟برا چی خوندیش؟
- خیلی نامه ت مرخرفه اصلا یه ذره احساس نداره حداقل یجوری مینوشتی که بعد مردنت دلش برات تنگ بشه.
+بعد مرگم دیگه چه فرقی میکنه
- باشه میذارمش سرجاش خود دانی
+ وایستا...چجوری بنویسمش؟
- بعد مرگت چه فرقی میکنه؟
+لوس نشو وقت کمه ممکنه برسه
-کاغذ خودکار داری؟
کوله پشتیشو باز کرد و دفترچشو دراورد و خودکارشو داد بهم
- خیلی خوبه آدم مجهز بمیره ایول
+ عجله کن الان میرسه ها
-باشه هولم نکن ...خودکارت چرا نمینویسه یه ها بکن رو نوک خودکارت
+من یخ زدم. ها کردنم نمیاد خودت ها کن
- قبل مرگت مردی که تو... بده من خودکارتو جنازه...خب شروع میکنیم
"بسم تعالی"
+ بنویس بسمالله الرحمن الحریم تا نتونه نامه رو دور بندازه
- خب میتونه قسمت بسم الله رو جدا کنه بعد بندازه دور
+خب یجوری بنویس که دلش نباد بندازه دور
- انقد دل سنگه؟؟
+حالا
- نگران نباش بسپر به من کاری میکنم بعد مردنت انقد گریه کنه که چشاش از کاسه دربیاد
+نه نمیخوام ... دلم نمیاد چشاش سرخ شه
- باشه پس جوری مینویسم بغض کنه
+نه بغض نه؛ سختش میشه نمیخوام اذیت بشه
- میگم نظرت چیه نمیری؟ چون تو با مردنت اذیتش میکنی حتی اگه دیگه دوسِت نداشته باشه باز عذاب وجدان میگیره
پسره زانوهاشو تا کرد و کوله پشتیشو گذاشت رو پاهاش و یه آه عمیق از رو بلاتکلیفی کشید
موهای زیر کلاه بارونیمو چلوندم و گفتم: باز فکراتو بکن
زد زیر خنده ، از اون خنده های ته دلی
- به چی میخندی؟
+ روزگار مارو باش...
#ادامه_دارد..