#نسخ_پیوسته_دین_تاریخی
#کمال_تدریجی_دین_تاریخی
#انبیاء_حکمای_زمانه
✅ جعفر نکونام
1️⃣ در گفتمان قرآنی حکمت عبارت از آموزه های اخلاقی است؛ کما این که در گفتمان حدیثی هم به همین معناست و من در یکی از یادداشت های قبلی، حدیثی را در این زمینه نقل کردم. در آن حدیث آمده بود که اگر کسی چهل روز اخلاص بورزد، چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری می شود و مراد از آن این بود که در دلش، نصایح اخلاقی رویش می کند و زان پس همان نصایح اخلاقی بر زبانش جاری می گردد.
من از میان آیات متعدد، فقط به ذکر آیاتی از سوره لقمان بسنده می کنم. طی این آیات آمده است که ما به لقمان حکمت دادیم و آنگاه در ادامه از نصایحی بسیار ساده که هیچ نیازی به تخصص در هیچ دانشی ندارد، سخن به میان آمده است؛ نظیر این که ای فرزندم، شکرگزار خدا باش و به پدر و مادر نیکی کن و نماز بگزار، امر به معروف و نهی از منکر کن. در برابر ناملایمات صبر کن. بر مردم تکبر نورز و با صدای بلند سخن نگو. جالب این است که در این آیات، بیان این آموزه های اخلاقی لقمان به فرزندش، موعظه نامیده شده است؛ بنابراین می توان در گفتمانی قرآنی حکمت را با موعظه مترادف دانست. این آیات را در ذیل ملاحظه کنید:
🔹و لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِکمَةَ أَنِ اشْکرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْکرْ فَإِنَّما يَشْکرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميدٌ * وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظيمٌ * وَ وَصَّيْنَا اْلإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْکرْ لي وَ لِوالِدَيْک إِلَيَّ الْمَصيرُ * وَ إِنْ جاهَداک عَلی أَنْ تُشْرِک بي ما لَيْسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُکمْ فَأُنَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ * يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکنْ في صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي اْلأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ * يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَک إِنَّ ذلِک مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ * وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي اْلأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ * وَ اقْصِدْ في مَشْيِک وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِک إِنَّ أَنْکرَ اْلأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَميرِ (لقمان، 12-19)
🔹و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش - در حالى كه وى او را اندرز مىداد- گفت: «اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.» و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شير باز گرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش كرديم] كه شكرگزارِ من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است. و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى، از آنان فرمان مبر، و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن، و راه كسى را پيروى كن كه توبهكنان به سوى من بازمىگردد؛ و [سرانجام] بازگشت شما به سوى من است، و از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد شما را با خبر خواهم كرد. «اى پسرك من، اگر [عمل تو] هموزن دانه خَردلى و در تختهسنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد، خدا آن را مىآورد، كه خدا بس دقيق و آگاه است. اى پسرك من، نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش. اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است. و از مردم [به نِخوت] رُخ برمتاب، و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمىدارد. و در راهرفتن خود ميانهرو باش، و صدايت را آهستهساز، كه بدترين آوازها بانگ خران است.
2️⃣ در گفتمان قرآنی کتاب و حکمت بر هم عطف شده و این عطف تفسیری به شمار می آید و حاکی از ترادف کتاب و حکمت در گفتمان قرآنی است. کتاب آسمانی به این اعتبار حکمت نامیده شده که در آنها آموزه های اخلاقی و مواعظ دینی آمده است. نظر به این که در روزگار گذشته، مبنای حل دعاوی مردم، همان مواعظ و توصیه های اخلاقی بوده، حکیم به معنای کسی که دعاوی مردم را حل و فصل می کرده، نیز به کار می رفته است. اینک برخی از شواهد این مطلب را در ذیل می آورم:
🔹الف. در قرآن آمده است که ما به داود حکمت و فصل خطاب(یعنی حل دعاوی) دادیم و این حاکی از ترادف حکمت و حل دعاوی در گفتمان قرآنی است. بخشی از این آیات چنین است:
♦️ادامه در یادداشت بعدی👇🏽
https://t.me/dineaqlani
#کمال_تدریجی_دین_تاریخی
#انبیاء_حکمای_زمانه
✅ جعفر نکونام
1️⃣ در گفتمان قرآنی حکمت عبارت از آموزه های اخلاقی است؛ کما این که در گفتمان حدیثی هم به همین معناست و من در یکی از یادداشت های قبلی، حدیثی را در این زمینه نقل کردم. در آن حدیث آمده بود که اگر کسی چهل روز اخلاص بورزد، چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری می شود و مراد از آن این بود که در دلش، نصایح اخلاقی رویش می کند و زان پس همان نصایح اخلاقی بر زبانش جاری می گردد.
من از میان آیات متعدد، فقط به ذکر آیاتی از سوره لقمان بسنده می کنم. طی این آیات آمده است که ما به لقمان حکمت دادیم و آنگاه در ادامه از نصایحی بسیار ساده که هیچ نیازی به تخصص در هیچ دانشی ندارد، سخن به میان آمده است؛ نظیر این که ای فرزندم، شکرگزار خدا باش و به پدر و مادر نیکی کن و نماز بگزار، امر به معروف و نهی از منکر کن. در برابر ناملایمات صبر کن. بر مردم تکبر نورز و با صدای بلند سخن نگو. جالب این است که در این آیات، بیان این آموزه های اخلاقی لقمان به فرزندش، موعظه نامیده شده است؛ بنابراین می توان در گفتمانی قرآنی حکمت را با موعظه مترادف دانست. این آیات را در ذیل ملاحظه کنید:
🔹و لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِکمَةَ أَنِ اشْکرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْکرْ فَإِنَّما يَشْکرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميدٌ * وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظيمٌ * وَ وَصَّيْنَا اْلإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في عامَيْنِ أَنِ اشْکرْ لي وَ لِوالِدَيْک إِلَيَّ الْمَصيرُ * وَ إِنْ جاهَداک عَلی أَنْ تُشْرِک بي ما لَيْسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُکمْ فَأُنَبِّئُکمْ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ * يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکنْ في صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي اْلأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ * يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَک إِنَّ ذلِک مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ * وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي اْلأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ * وَ اقْصِدْ في مَشْيِک وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِک إِنَّ أَنْکرَ اْلأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَميرِ (لقمان، 12-19)
🔹و [ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش - در حالى كه وى او را اندرز مىداد- گفت: «اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.» و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم؛ مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شير باز گرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش كرديم] كه شكرگزارِ من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است. و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى، از آنان فرمان مبر، و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن، و راه كسى را پيروى كن كه توبهكنان به سوى من بازمىگردد؛ و [سرانجام] بازگشت شما به سوى من است، و از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد شما را با خبر خواهم كرد. «اى پسرك من، اگر [عمل تو] هموزن دانه خَردلى و در تختهسنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد، خدا آن را مىآورد، كه خدا بس دقيق و آگاه است. اى پسرك من، نماز را برپا دار و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است شكيبا باش. اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است. و از مردم [به نِخوت] رُخ برمتاب، و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمىدارد. و در راهرفتن خود ميانهرو باش، و صدايت را آهستهساز، كه بدترين آوازها بانگ خران است.
2️⃣ در گفتمان قرآنی کتاب و حکمت بر هم عطف شده و این عطف تفسیری به شمار می آید و حاکی از ترادف کتاب و حکمت در گفتمان قرآنی است. کتاب آسمانی به این اعتبار حکمت نامیده شده که در آنها آموزه های اخلاقی و مواعظ دینی آمده است. نظر به این که در روزگار گذشته، مبنای حل دعاوی مردم، همان مواعظ و توصیه های اخلاقی بوده، حکیم به معنای کسی که دعاوی مردم را حل و فصل می کرده، نیز به کار می رفته است. اینک برخی از شواهد این مطلب را در ذیل می آورم:
🔹الف. در قرآن آمده است که ما به داود حکمت و فصل خطاب(یعنی حل دعاوی) دادیم و این حاکی از ترادف حکمت و حل دعاوی در گفتمان قرآنی است. بخشی از این آیات چنین است:
♦️ادامه در یادداشت بعدی👇🏽
https://t.me/dineaqlani