انتصابات استانی و نقش آفرینی محافل به جای احزاب
✍🏽 جهانگیر حیدری ✍🏽
احزاب نماد تکثرگرایی سیاسی در یک نظام دموکراتیک می باشند و کارویژه یا وظیفه ی اتصال آفرینی بین مردم با حکومت یا دولتها را عهده دار می باشند. به عنوان مثال در کشور عراق طیفی از احزاب پرشمار (سکولار، کمونیست، شیعه محور، سنی محور، قوم محور و...) در انتخابات اخیر نقش آفرینی نمودند. در وهله ی اول، احزاب پرشمار کانالی را به منظور ارتباط مردم با رأس هرم قدرت سیاسی فراهم می نمایند. در این کانال فرایند انتخابات کارساز می باشد و خواست و مطالبه ی طیف ها و ذائقه های فراوان موجود در جامعه را به رأس هرم قدرت سیاسی مخابره می کند. از طرفی ذائقه هایی که از اقبال عمومی بیشتری برخوردار بوده اند، موقعیت و جایگاه تشکیل دولت و تصمیم سازی و تصمیم گیری کلان و خُرد سیاسی را می یابند. اما در ایران چنین نیست. احزاب به راحتی و بدون فشار امنیتی فرصت شکل گیری و نقش آفرینی و مشارکت در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... نمی یابند. به جای اینکه مطالبه ی اول شهروندان تقویت حضور و ظهور احزاب باشد، بسیاری به اشتباه تحزب گرایی را عامل ناکارآمدی سیستم سیاسی ایران می دانند.
البته جریانات سیاسی همچون اصلاح طلب و اصول گرا که نقش احزاب را بازی می کنند، کارنامه ی درخشانی ندارند. ناکارآمدی ها ریشه در محفل گرایی منتسبین به این جریانات دارد. شماری بر گلوگاه های حزبی و جریانی تکیه زده اند که نقش اساسی خود را صرفاً خاص ایام انتخابات و آن هم از طریق هیاهو و هیجانات سیاسی می دانند. لیست ها را تنظیم و ورود به لیست را مشروط به پرداخت های نقدی و رانت و... می نمایند. چه بسیار نخبگان و متخصصینی که فرصت ورود به لیست را از دست می دهند. در روزهای بعد از انتخابات نه در راستای اعتلای آگاهی عمومی، کادرسازی، پشتیبانی و حمایت از نخبگان، جامه ی عمل پوشاندن به شعارهای ایام انتخابات تلاشی می کنند و نه قدردان توده ای هستند که با رأی خود بخت برندگی و پیروزی را به آنها هدیه نموده اند.
تشکیل محافل تنها هنر این حزب گرایان بی خرد است. به صورت محفلی در رابطه با پست ها و مناصب و عزل و نصب ها اعمال نظر می کنند و بر رأی و موج آراء شهروندان سوار می شوند. گاهی چهره شان چنان منفور است که اگر نباشند جریان منتسب به آنها از اقبال عمومی بیشتری برخوردار خواهد بود. هنر دیگر آنها پست فروشی است، به عبارتی عامیانه باید سبیل این موج سواران و انحصارگران آراء جریانی خاص را چرب نمود تا به پست و مقامی رسید.
نه تخصصی سیاسی دارند و نه توان سخنرانی و گفتگوی سیاسی چند دقیقه ای در خود مهیا نموده اند. در کارزار سیاسی سربازانی بی نام و نشان اما در تقسیم غنایم، بر سهمی بس بزرگتر از قد و قواره خود چنگ می اندازند، امتیاز می گیرند، رانت می خورند و رانت می گیرند، و در آخر عزل و نصب یک فرماندار هم، باید با صلاح دید این باند محفلی و غیر سیاسی باشد.
همین است که جریانی دیگر بر سر تحزب گرایی می کوبد و آن را به چماقی علیه خودتان تبدیل کرده است......
✍🏽 جهانگیر حیدری ✍🏽
احزاب نماد تکثرگرایی سیاسی در یک نظام دموکراتیک می باشند و کارویژه یا وظیفه ی اتصال آفرینی بین مردم با حکومت یا دولتها را عهده دار می باشند. به عنوان مثال در کشور عراق طیفی از احزاب پرشمار (سکولار، کمونیست، شیعه محور، سنی محور، قوم محور و...) در انتخابات اخیر نقش آفرینی نمودند. در وهله ی اول، احزاب پرشمار کانالی را به منظور ارتباط مردم با رأس هرم قدرت سیاسی فراهم می نمایند. در این کانال فرایند انتخابات کارساز می باشد و خواست و مطالبه ی طیف ها و ذائقه های فراوان موجود در جامعه را به رأس هرم قدرت سیاسی مخابره می کند. از طرفی ذائقه هایی که از اقبال عمومی بیشتری برخوردار بوده اند، موقعیت و جایگاه تشکیل دولت و تصمیم سازی و تصمیم گیری کلان و خُرد سیاسی را می یابند. اما در ایران چنین نیست. احزاب به راحتی و بدون فشار امنیتی فرصت شکل گیری و نقش آفرینی و مشارکت در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... نمی یابند. به جای اینکه مطالبه ی اول شهروندان تقویت حضور و ظهور احزاب باشد، بسیاری به اشتباه تحزب گرایی را عامل ناکارآمدی سیستم سیاسی ایران می دانند.
البته جریانات سیاسی همچون اصلاح طلب و اصول گرا که نقش احزاب را بازی می کنند، کارنامه ی درخشانی ندارند. ناکارآمدی ها ریشه در محفل گرایی منتسبین به این جریانات دارد. شماری بر گلوگاه های حزبی و جریانی تکیه زده اند که نقش اساسی خود را صرفاً خاص ایام انتخابات و آن هم از طریق هیاهو و هیجانات سیاسی می دانند. لیست ها را تنظیم و ورود به لیست را مشروط به پرداخت های نقدی و رانت و... می نمایند. چه بسیار نخبگان و متخصصینی که فرصت ورود به لیست را از دست می دهند. در روزهای بعد از انتخابات نه در راستای اعتلای آگاهی عمومی، کادرسازی، پشتیبانی و حمایت از نخبگان، جامه ی عمل پوشاندن به شعارهای ایام انتخابات تلاشی می کنند و نه قدردان توده ای هستند که با رأی خود بخت برندگی و پیروزی را به آنها هدیه نموده اند.
تشکیل محافل تنها هنر این حزب گرایان بی خرد است. به صورت محفلی در رابطه با پست ها و مناصب و عزل و نصب ها اعمال نظر می کنند و بر رأی و موج آراء شهروندان سوار می شوند. گاهی چهره شان چنان منفور است که اگر نباشند جریان منتسب به آنها از اقبال عمومی بیشتری برخوردار خواهد بود. هنر دیگر آنها پست فروشی است، به عبارتی عامیانه باید سبیل این موج سواران و انحصارگران آراء جریانی خاص را چرب نمود تا به پست و مقامی رسید.
نه تخصصی سیاسی دارند و نه توان سخنرانی و گفتگوی سیاسی چند دقیقه ای در خود مهیا نموده اند. در کارزار سیاسی سربازانی بی نام و نشان اما در تقسیم غنایم، بر سهمی بس بزرگتر از قد و قواره خود چنگ می اندازند، امتیاز می گیرند، رانت می خورند و رانت می گیرند، و در آخر عزل و نصب یک فرماندار هم، باید با صلاح دید این باند محفلی و غیر سیاسی باشد.
همین است که جریانی دیگر بر سر تحزب گرایی می کوبد و آن را به چماقی علیه خودتان تبدیل کرده است......