بآدوم‌زمینی🪐


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


Start again"
-FIRE&ICE
.
.
.
t.me/HidenChat_bot?start=1954566279

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


کاش ی روز دلیل اینهمه سردردو بفهمم.


Репост из: مَرد سان‌فرانسیسکویی
ولی به‌وقتش می‌فهمید تاکتیک "بخوانید تا اجابت کنم شما را" خدا، بهترین تاکتیک واسه یاددهی چیزی به کسی هست. تا وقتی چیزی ازتون نخواستن بهشون ندید؛ و به جز چیزی که ازتون خواستن، اضافه بر سازمان بهشون نبخشید.


Репост из: ••𝑯𝒂𝑵𝒂🦋••
از تیپیکال مراسم ختم گرفتن ایرانیا جدی جدی متنفرم.


آدم تو این هوا باید یه رفیق بیکار و فارغ ز غوغای جهان داشته باشه که باهاش بره کل خیابونارو بگرده.


از صبح که پاشدم کلی درس خوندم، دو تا فیلم دیدم، تو توییتر و یوتیوب گشتم، با بچه ها حرف زدم و فااااک تازه ساعت سه عه؟
چرا نمیگذره امروز؟


میدونی عزیزم، شاید تو هیچ وقت اینارو نخونی اما نمیدونم چرا دارم برات مینویسم.
برات مینویسم که شاید یکم خودم آروم بگیرم، مینویسم که شاید یه روزی پاشدی دیدی هنوز به یادتم.
اما خب واقعیت اینه که گیانم، تو هیچ وقت بلند نمیشی و خاکای رو بدنتو تکون نمیدی و نمیای دوباره باهم تو همون پارک راه بریم. نمیای که برام از مشکلاتت بگی. نمیای فانتزیامونو باهم زندگی کنیم. نمیای که باهم از رو چاله های کوچیک اب بپریم. نمیای به بهونه های مختلف تا ساعت ۵ صب حرف بزنیم. نمیای سر‌کوتاه کردن موهام باهام بحث کنی. نمیای وقتایی که من خیلی درگیر خودمم به حرفام گوش بدی. نمیای بم بگی درست میشه. نمیای بم بگی که «کاش از غرورت برات مهم تر بودم» و من الان حسرت اینو بخورم که چرا از هیچ وقت احساسمو نسبت بت بروز ندادم. نمیای ولی من هنوزم باور نمیکنم رفتنتو، هنوزم منتظرم بم زنگ بزنیو بگی تموم این مدت یه شوخیِ بزرگ بوده. حتی یه عکسم از خودت به جا نذاشتی برام ولی خاطراتت همیشه باهامه. کاش بشه کاملا فراموشت کنم و سال بعد این موقع به یادت نیارم ولی حتی اگه فراموشت کنم همیشه یه تیکه از قلبم برات مشکی میمونه.
#Aidaye_Ahmad🖤


10.23


بسه دیگه


چرا اینقد گرمه خدایا




یه گهی میخاسم بخورم هرچی فک‌ میکنم یادم نمیاد


مود من، همیشه و در همه مکان ها:


اتفاقا صبح میخواستم از کابوس دیشبم بنویسم ولی یادم رفت💔
حس میکردم یه چندسالی گذشته و همه چی خیلی خیلی زیاد عجیب بود.
توی خابم میخابیدم بیدار میشدم غذا میخوردم اصن پشمام ریخته بقرعون.
اصن دیگ نمت بای.


Репост из: Sing Unburied Sing
شاید هرشب خدا خواب و کابوس دیدن طبیعی نیست و باید یه فکری براش بردارم.


اینقدی که من قربون صدقه خودم میرم بجاش اگه یه کاری می‌گرفتم دستم الان تو این سن میلیاردر بودم.
بای.


اینقدی سرم درد میکنه که اصن نگم💔


بالاخره، بعد یک سال و چندماه.


‏بیش از هر چیز، بابت اینکه مجبورم با هر آنچه رخ می‌دهد خو بگیرم، غمگینم.


یعنی واقعا هیچ وقت عذاب وجدان نگرفتی برا کارات؟


عاا راسی صبم قهوه خوردم(((= اونکه دیگه حساب نمیشه، نه؟😂

Показано 20 последних публикаций.

32

подписчиков
Статистика канала