ایرانزمین، در معنای دقیق آن، "ایرانِبزرگِفرهنگی" است.
ایرانِ جغرافیای "سیاسی" کنونی تنها ناحیههایی از این ایرانزمینِ فرهنگی است که به برخی از ویژگیهای آن اشاره خاهد شد.
ایرانِبزرگِفرهنگی تنها از آنِ "ایرانیان" محدودهی جغرافیای سیاسی امروز ایران نیست، میراث همهی "اقوامی" است که سهمی در آفریدن آن میراث مشترک داشتهاند، اگرچه بسیاری از آن اقوام، به لحاظِ سیاسی، به"ملّتهای"مستقل تبدیل شده و سرنوشت سیاسی جدای خود را رقم زدهاند.!
بهعنوان مثال، ملتهایی که در آسیای مرکزی و نیز در"قفقاز"کشورهایی مستقل ایجاد کردهاند، در معنای سیاسی کلمه، ایرانی نیستند، اما در میراثی که در ایران بزرگ آفریده شده، به درجات متفاوت، سهیم بودهاند و هستند.!
امروزه، این اقوام به زبانهای "ملّی"خود سخن میگویند، اما بخش بزرگی از آنچه در این زبانهای "ملّی"ناحیهای بیان میشود "ایرانی" است. حتی ترکیه، که از سدهها پیش هویت قومی متمایز از هویت قومی ایرانی یا، به تعبیر من، ایرانشهری داشته، اما تا گسستی که بنیادگذار ترکیهی نوین ایجاد کرد، بخش مهمی از ادبِ ترکیِ عثمانی، ایرانی و از شاخههای فرهنگ ایرانی است که به زبان"ترکی عثمانی" بیان شده است.
۳. این حکم، به طریق اولی، در درون مرزهای ایران کنونی نیز مصداق دارد.
ایرانیان، در محدودهی مرزهای سیاسی کنونی، اعمِّ از اینکه به یکی از زبانهای ایرانی یا غیرایرانی سخن بگویند، درونمایههای ادب و فرهنگ ایرانی را بیان میکنند.
از این حیث، ادب کردی به همان اندازه ناحیهای از ادب ایرانی است که ادب ترکی آذری. این زبانهای محلی، اعمّ از ایرانی و غیرایرانی، نهتنها زبانهایی که در درون مرزهای کنونی ایران به آنها سخن گفته میشود، بلکه حتی زبانهایی مانند اردو و ترکی عثمانی، که زبانهای ایرانی نیستند، از طریق زبان"فارسی"و بر اثر جاذبهی "ادب و فرهنگ" ایرانی به زبانهای فرهنگی تبدیل شده اند!!
@iranmaa1400
ایرانِ جغرافیای "سیاسی" کنونی تنها ناحیههایی از این ایرانزمینِ فرهنگی است که به برخی از ویژگیهای آن اشاره خاهد شد.
ایرانِبزرگِفرهنگی تنها از آنِ "ایرانیان" محدودهی جغرافیای سیاسی امروز ایران نیست، میراث همهی "اقوامی" است که سهمی در آفریدن آن میراث مشترک داشتهاند، اگرچه بسیاری از آن اقوام، به لحاظِ سیاسی، به"ملّتهای"مستقل تبدیل شده و سرنوشت سیاسی جدای خود را رقم زدهاند.!
بهعنوان مثال، ملتهایی که در آسیای مرکزی و نیز در"قفقاز"کشورهایی مستقل ایجاد کردهاند، در معنای سیاسی کلمه، ایرانی نیستند، اما در میراثی که در ایران بزرگ آفریده شده، به درجات متفاوت، سهیم بودهاند و هستند.!
امروزه، این اقوام به زبانهای "ملّی"خود سخن میگویند، اما بخش بزرگی از آنچه در این زبانهای "ملّی"ناحیهای بیان میشود "ایرانی" است. حتی ترکیه، که از سدهها پیش هویت قومی متمایز از هویت قومی ایرانی یا، به تعبیر من، ایرانشهری داشته، اما تا گسستی که بنیادگذار ترکیهی نوین ایجاد کرد، بخش مهمی از ادبِ ترکیِ عثمانی، ایرانی و از شاخههای فرهنگ ایرانی است که به زبان"ترکی عثمانی" بیان شده است.
۳. این حکم، به طریق اولی، در درون مرزهای ایران کنونی نیز مصداق دارد.
ایرانیان، در محدودهی مرزهای سیاسی کنونی، اعمِّ از اینکه به یکی از زبانهای ایرانی یا غیرایرانی سخن بگویند، درونمایههای ادب و فرهنگ ایرانی را بیان میکنند.
از این حیث، ادب کردی به همان اندازه ناحیهای از ادب ایرانی است که ادب ترکی آذری. این زبانهای محلی، اعمّ از ایرانی و غیرایرانی، نهتنها زبانهایی که در درون مرزهای کنونی ایران به آنها سخن گفته میشود، بلکه حتی زبانهایی مانند اردو و ترکی عثمانی، که زبانهای ایرانی نیستند، از طریق زبان"فارسی"و بر اثر جاذبهی "ادب و فرهنگ" ایرانی به زبانهای فرهنگی تبدیل شده اند!!
@iranmaa1400