برای چشمانِ بستهات.
رنگهای گمشده
سلام لیلی حالت چطوره؟
شاید با خودت بگی لیلی کیه؟ حتما اشتباهی یه نامه ی دیگه به دستم رسیده ، نه نه ، کاملا نامه ی درسته واسه ی خودته ، میدونم اسمت آگوستِ ولی هر موقع روی کتابات اسم آگوست رو میخوندم اینطوری بودم که شاید همین اسم باعث شده تو بی روح و خسته باشی؟
نمیدونم چطوری بگم من تورو اونطوری که خودت میبینی نمیبینم یا شاید بهتره بگم تو اصلا خودت رو نمیبینی نه؟
چطوری توصیف کنم زیباییتو ، ظرافتت رو چطوری بهت ابراز علاقه کنم که باور کنی؟
اخه مطمئنم پارانویا داری ، البته که حق داری خب ولی یکم به خودت توجه کن ،
شاید اولش متوجهه چیزایی که درونته و داری نشی آخه تو فکر میکنی درونی نداری و خالی از هیچی ولی تو خیلی پُر از همه چیای ، اما عمیقا چشماتو دوختی روی قسمته هیچِت ( همین قسمت هیچِت خودش پره هیچِ )
بیا ازینا بگذریم شاید برات سوال باشه چرا لیلی صدات کردم ، تو برای من یه لباس سفیده پاک و معصومی که تنِ یه بچه چهارسالهس و اون بچه روی لباس غذا ریخته خاکیش کرده موقع بازی و کثیف شده وقتی هم انداختنت تو ماشین لباسشویی هنوز رد روغن و کثیفیا مونده بود ، تو لباس سفیدی و بچه هم تمام مردم و زندگی ، میدونم وقتی این لکه و ردا بمونه چقدر همه چیز تار میشه ، نیست میشه یا برعکس همه چیز چقدر زیاد میشه
اینجاست که...
عا یکم وایسا واقعا گشنمه باید برم یکم غذا بخورم تا نمیرم از گشنگی ( شرمنده ها ، البته میدونم موقع خوندن اینچیزا اصلا مهم نیست ولی لازم دونستم بگم و ادای احترام بکنم به نویسنده موردعلاقم بالاخره ، الان میام ادامشو بهت بگم لیلی ) امدم
خب داشتم میگفتم اینجاست که لازمه فلش و ریست بشی یا که خودتو هرجوری هستی قبول کنی یا مثل من به خودت رنگای جدید اضافه کنی ، من عاشق رنگی رنگی بودنم اینو جدی میگم ، توام چشماتو همه جا بچرخون و سعی کن بیشتر علاقه پیدا کنی برای خودت.
اضافه کنم تو واقعا پرستیدنی ای لطفا عاشق خودت باش همونطوری که من عاشقتم.
و در آخر حرفها و این نامهام به تو
لیلیه عزیزم میخوام بدونی تو تنها نیستی حداقل بعنوان کسی که واقعا دوست داره و میخواد خودتو زندگیتو دوست داشته باشی و همیشه خوشحال باشی ، کنارت میمونم اگه بخوای و بیشتر لبخند بزن این دنیا همچین لبخندی رو برای زیبا تر شدن نیاز داره.
یک شاخه لیلی تقدیم به تو.
رنگهای گمشده
سلام لیلی حالت چطوره؟
شاید با خودت بگی لیلی کیه؟ حتما اشتباهی یه نامه ی دیگه به دستم رسیده ، نه نه ، کاملا نامه ی درسته واسه ی خودته ، میدونم اسمت آگوستِ ولی هر موقع روی کتابات اسم آگوست رو میخوندم اینطوری بودم که شاید همین اسم باعث شده تو بی روح و خسته باشی؟
نمیدونم چطوری بگم من تورو اونطوری که خودت میبینی نمیبینم یا شاید بهتره بگم تو اصلا خودت رو نمیبینی نه؟
چطوری توصیف کنم زیباییتو ، ظرافتت رو چطوری بهت ابراز علاقه کنم که باور کنی؟
اخه مطمئنم پارانویا داری ، البته که حق داری خب ولی یکم به خودت توجه کن ،
شاید اولش متوجهه چیزایی که درونته و داری نشی آخه تو فکر میکنی درونی نداری و خالی از هیچی ولی تو خیلی پُر از همه چیای ، اما عمیقا چشماتو دوختی روی قسمته هیچِت ( همین قسمت هیچِت خودش پره هیچِ )
بیا ازینا بگذریم شاید برات سوال باشه چرا لیلی صدات کردم ، تو برای من یه لباس سفیده پاک و معصومی که تنِ یه بچه چهارسالهس و اون بچه روی لباس غذا ریخته خاکیش کرده موقع بازی و کثیف شده وقتی هم انداختنت تو ماشین لباسشویی هنوز رد روغن و کثیفیا مونده بود ، تو لباس سفیدی و بچه هم تمام مردم و زندگی ، میدونم وقتی این لکه و ردا بمونه چقدر همه چیز تار میشه ، نیست میشه یا برعکس همه چیز چقدر زیاد میشه
اینجاست که...
عا یکم وایسا واقعا گشنمه باید برم یکم غذا بخورم تا نمیرم از گشنگی ( شرمنده ها ، البته میدونم موقع خوندن اینچیزا اصلا مهم نیست ولی لازم دونستم بگم و ادای احترام بکنم به نویسنده موردعلاقم بالاخره ، الان میام ادامشو بهت بگم لیلی ) امدم
خب داشتم میگفتم اینجاست که لازمه فلش و ریست بشی یا که خودتو هرجوری هستی قبول کنی یا مثل من به خودت رنگای جدید اضافه کنی ، من عاشق رنگی رنگی بودنم اینو جدی میگم ، توام چشماتو همه جا بچرخون و سعی کن بیشتر علاقه پیدا کنی برای خودت.
اضافه کنم تو واقعا پرستیدنی ای لطفا عاشق خودت باش همونطوری که من عاشقتم.
و در آخر حرفها و این نامهام به تو
لیلیه عزیزم میخوام بدونی تو تنها نیستی حداقل بعنوان کسی که واقعا دوست داره و میخواد خودتو زندگیتو دوست داشته باشی و همیشه خوشحال باشی ، کنارت میمونم اگه بخوای و بیشتر لبخند بزن این دنیا همچین لبخندی رو برای زیبا تر شدن نیاز داره.
یک شاخه لیلی تقدیم به تو.