🔴 من به روایت من
✍ #هانیه_روزبهانی
به نظر من یکی از موضوعاتی که در وادی خودشناسی گاهی ممکنه در موردش دچار سوءتفاهم بشیم، مفهوم «خود واقعی» هست. این روزها زیاد از دیگران میشنویم که خود واقعیت باش! یا چرا خود واقعیت نیستی؟ در این مورد چند نکته به نظرم میرسه که البته بیشتر در حد طرح سواله. اول اینکه خود واقعی تا چه حد میتونه اصالت داشته باشه؟ وقتی هر انسانی بخش بزرگی از شخصیتش حاصل تربیت و جامعهپذیری و تاثیر محیطه و عملا نمیتونه یک ذهنیت بکر و خارج از چارچوبهای از قبل آموختهشده توسط جهان بیرون داشته باشه، خود واقعی تا چه حد معنا پیدا میکنه؟
نکته دوم اینکه ابراز خود واقعی تا چه اندازهای سالم و سازنده ست؟ قبلها یونگ در بحث نقاب یا پرسونا به این نکته پرداخته بود و گفته بود که ما برای زندگی اجتماعی سالم به خیلی از نقابهای اجتماعیمون احتیاج داریم.
و نکته بعدی که به نظرم از همه مهمتره اینه که آیا اصلا ما یک خود واقعی ثابت داریم؟
این موضوعیه که دکتر آذرخش مکری، روانپزشک، چندین بار در سخنرانیهاشون بهش پرداختند و توضیح دادند که تحقیقات جدید در علوم رفتاری و نوروساینس نشون میده شخصیت انسانها اصلا ماهیت ایستا و ثابتی نداره. حالا چرا ما فکر میکنیم یک شخصیت ثابت داریم؟ چون هر آدمی از خودش یک روایت یا narration داره که فکر میکنه اون حقیقت داره. مثلا روایت من از خودم اینه که من آدم خوشقلبی هستم، سختکوشم، تنبلم، یا بداخلاقم، این روایت فقط بر اساس چند تجربه یا داده محدود شکل گرفته و بعد از اونجا که مغز بسیار آماده ست که کلیشه بسازه این تصویر از خود رو به عنوان یک کلیشه ایجاد میکنه و ما فکر میکنیم این خود واقعی ماست و باورش میکنیم.
علت اینکه در آزمونهای شخصیت هم میبینیم نتایج تستهای یک فرد بعد از چند دهه تغییر چندانی نکرده، به خاطر ثبات شخصیت نیست، به خاطر همون روایت ثابت ما از خودمونه. مثلا من فکر میکنم آدم خجالتیای هستم و در تمام تستها به سوالات مربوط به این موضوع پاسخ مثبت میدم اما ممکنه در واقعیت اینقدر هم خجالتی نباشم. درواقع در طول زمان این صفت در من تغییر کرده اما هنوز روایت من از خودم عوض نشده.
کلا ویژگیهای ما در طول زمان خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم تغییر میکنه. پس وقتی شخصیت ما یک ماهیت ایستا نداره و هر لحظه در حال تغییره، یک برداشت کلیشهای راجع به خودواقعی در خود و دیگران میتونه بسیار دور از واقعیت باشه.
هانیه روزبهانی
پ ن ۱: نکته سوم نقل به مضمون از صحبتهای دکتر مکری در «پادکست جهان شگفتانگیز مغز» و «سخنرانی میراث آیشمن» هست.
پ ن۲: «من به روایت من» نام کتاب ارزشمندی از دکتر نیما قربانی ست.
@mahfelekhodshenasi
✍ #هانیه_روزبهانی
به نظر من یکی از موضوعاتی که در وادی خودشناسی گاهی ممکنه در موردش دچار سوءتفاهم بشیم، مفهوم «خود واقعی» هست. این روزها زیاد از دیگران میشنویم که خود واقعیت باش! یا چرا خود واقعیت نیستی؟ در این مورد چند نکته به نظرم میرسه که البته بیشتر در حد طرح سواله. اول اینکه خود واقعی تا چه حد میتونه اصالت داشته باشه؟ وقتی هر انسانی بخش بزرگی از شخصیتش حاصل تربیت و جامعهپذیری و تاثیر محیطه و عملا نمیتونه یک ذهنیت بکر و خارج از چارچوبهای از قبل آموختهشده توسط جهان بیرون داشته باشه، خود واقعی تا چه حد معنا پیدا میکنه؟
نکته دوم اینکه ابراز خود واقعی تا چه اندازهای سالم و سازنده ست؟ قبلها یونگ در بحث نقاب یا پرسونا به این نکته پرداخته بود و گفته بود که ما برای زندگی اجتماعی سالم به خیلی از نقابهای اجتماعیمون احتیاج داریم.
و نکته بعدی که به نظرم از همه مهمتره اینه که آیا اصلا ما یک خود واقعی ثابت داریم؟
این موضوعیه که دکتر آذرخش مکری، روانپزشک، چندین بار در سخنرانیهاشون بهش پرداختند و توضیح دادند که تحقیقات جدید در علوم رفتاری و نوروساینس نشون میده شخصیت انسانها اصلا ماهیت ایستا و ثابتی نداره. حالا چرا ما فکر میکنیم یک شخصیت ثابت داریم؟ چون هر آدمی از خودش یک روایت یا narration داره که فکر میکنه اون حقیقت داره. مثلا روایت من از خودم اینه که من آدم خوشقلبی هستم، سختکوشم، تنبلم، یا بداخلاقم، این روایت فقط بر اساس چند تجربه یا داده محدود شکل گرفته و بعد از اونجا که مغز بسیار آماده ست که کلیشه بسازه این تصویر از خود رو به عنوان یک کلیشه ایجاد میکنه و ما فکر میکنیم این خود واقعی ماست و باورش میکنیم.
علت اینکه در آزمونهای شخصیت هم میبینیم نتایج تستهای یک فرد بعد از چند دهه تغییر چندانی نکرده، به خاطر ثبات شخصیت نیست، به خاطر همون روایت ثابت ما از خودمونه. مثلا من فکر میکنم آدم خجالتیای هستم و در تمام تستها به سوالات مربوط به این موضوع پاسخ مثبت میدم اما ممکنه در واقعیت اینقدر هم خجالتی نباشم. درواقع در طول زمان این صفت در من تغییر کرده اما هنوز روایت من از خودم عوض نشده.
کلا ویژگیهای ما در طول زمان خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم تغییر میکنه. پس وقتی شخصیت ما یک ماهیت ایستا نداره و هر لحظه در حال تغییره، یک برداشت کلیشهای راجع به خودواقعی در خود و دیگران میتونه بسیار دور از واقعیت باشه.
هانیه روزبهانی
پ ن ۱: نکته سوم نقل به مضمون از صحبتهای دکتر مکری در «پادکست جهان شگفتانگیز مغز» و «سخنرانی میراث آیشمن» هست.
پ ن۲: «من به روایت من» نام کتاب ارزشمندی از دکتر نیما قربانی ست.
@mahfelekhodshenasi