𝐒𝐨𝐦𝐞𝐡𝐨𝐰 𝐢'𝐦 𝐬𝐭𝐢𝐥𝐥 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐝 𝐠𝐮𝐲


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


I hope you'll still love me when I'm gone

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


برای آخرین دستاش رو فشار داد
اینکه خودش میدونست این آخرین دیداره، دردناک تر بود
به وضوح درد رو حس میکرد
تا قبل بومگیو حس زجر آور جدا شدن براش بی معنی بود
وقتی تمام وجودت فریاد میزنه، آروم بودن غیر ممکنه
نیاز داشت بی وقفه فرار کنه
کجا مهم نبود...
جایی بود که بتونه بدون ترس از دست دادنش به چشم هاش خیره شه؟
_بیا فرار کنیم.


-باید بمیره...
چیزیه که خودش خواسته
-اگه توام تمام عمرت رو با درد میگذروندی چیزی جز مرگ میتونستی بخوای؟!
ازم میخوای زندگی کسیو بگیرم که یکبارم زندگیو حس نکرده!
-ما فقط وظیفه گرفتن زندگیشونو داریم
اینکه چه زندگی داشتن به ما مربوط نیست.
مرگ رو حس نمیکرد ولی اون اتاق هر لحظه امکان داشت خفش کنه.
بعد اون همه سال دوباره داشت حس میکرد...عشق، درد، غم...
#spoil


-شاید من همیشه نباشم...
هیچ حرفی نمیتونست به این اندازه بترسونتش
فکر کردن به اینکه تو زندگیش نبود حتی برای یک ثانیه تاریک از کابوساش بود
نمیتونست اجازه بده حرفش رو کامل کنه
-دربارش حرف نزن!
میدونست حرف هاش برای بومگیو عذاب آوره، ولی خیال اینکه بومگیو بدون اون چی میشه عذاب آور تر بود
چجوری میتونست بهش بفهمونه که "دیگه نیست" بدون اینکه عذابش بده!
-میدونی لایق زندگی هستی؟ حتی بدون حضور من
نه انگار یونجون نمیخواست این بحث مزخرف رو تموم کنه
-منظورت زندگی که تا چند وقت پیش داشتم تمومش میکردم؟تا وقتی که تو اومدی؟!
اگه لایقش هستم چرا تا قبل اومدنت لایقش نبودم...
مثل همیشه قطره اشکا مزاحم حرفاش شدن
مهم نبود چه روزی داشته باشه
وقتی بومگیو باشی تو باید زجر بکشی حتی وقتی همه چیز خوبه
#spoil


اگه میگفت قلبش نشکست دروغ میگفت
تلاشش برای نریختن قطره اشک خیلی دردناک بود، ولی تونست
-خوب چیکار کنم؟!
نه این چیزی نبود که باید میگفت
باید تمام غرورشو زیر پاش له میکرد و بغلش میکرد
میگفت که تمام زندگیشه، میگفت که تنها نور زندگیشه، میگفت که یونجون تو زندگیش نیست، اون کل زندگیشه
مهم نبود که باور نمیکرد
باید اونارو میگفت
-چیکار کنی؟!
هیستریک خندید
میتونست قسم بخوره که اون خندش از همه چیز ترسناک تر بود
ولی به ثانیه نکشید که ترس جاش رو به درد وحشتناکی به لبش داد
-آفرین یونجون این چیزیه که من لایقشم-
اون درد براش مسکن بود
دردی که باید میچشید چون لایقش بود
لایق تمام بی توجهی هاش
تمام حس مزخرفی که بهش میداد
-کاش بجای آب، خون لبم رو لبات پاک کنن
متاسفم ولی هنوز دوست دارم
ولی انقدر وجودم کثیفه که نمیخوام به زبون بیارم-


آره تو هیچوقت نگفتی ازم متنفری
ولی باعث شدی روزی هزار بار حالم از خودم بهم بخوره
چیزی نمیخوای بگی؟!
میدونی که حالم از سکوتت بهم میخوره
حالم از لبخندایی که فقط برای دست بسر کردنم میزنی بهم میخوره
حالم از فقط یکم خستم هایی که میگی بهم میخوره
حالم از تمام کارات بهم میخوره
حالم از تو بهم میخوره
تو‌بهم نگفتی ازم متنفری ولی من دارم بهت میگم چوی بومگیو حالم ازت بهم میخوره....

Показано 5 последних публикаций.

3

подписчиков
Статистика канала