Pharmacy in next 50 years


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


این رویداد جالب انگیز رو بر و بچه های دانشکده داروسازی شیراز دارن ترتیب میدن ✌?
امیدواریم با نظرات و پیشنهاداتون ما رو تو این راه تنها نزارید
ihfs.ir
instagram:pharmacy_in_next_50_years

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: @attachbot
⚪️اهداف آینده نگاری

🔵١. ساختن اطلاعاتی که به روند تصمیم گیری کمک کند:

ساختن اطلاعات بر جمع آوری و تحلیل داده هایی در زمینه هایی مانند روندهای جامعه، شرایط آینده، موارد بحرانی و غیره تمرکز دارد. شناسایی فرصت های مختلف و موقعیت های نوظهور که بیشترین سود را به همراه دارند. به علاوه، تعیین خطرات احتمالی و چاره اندیشی برای مقابله با آنها از موارد دیگری هستند که سازمانها و دولت ها به وسیله برنامه های آینده نگاری به دنبال آن هستند تا خود را برای جهان آینده
آماده کنند.
#روشهای_آینده_نگاری_مازیار_عطاری_نشر_رویش_
#3
#آینده_نگری_و_آینده_نگاری
#Foresight_goals
#decision_making
@pharmacyinnext50years
@pssc_sums


Репост из: @attachbot
💎آینده متفاوت از آن چیزی است که به آن خو گرفته ایم.💎

بهترین تعریف:

🔸🔸«آینده نگاری تلاشی نظام مند برای نگاه به آینده بلندمدت در حوزه های دانش، فناوری، اقتصاد، محیط زیست و جامعه می باشد که با هدف شناسایی فناوری های نوظهور و تعیین آن دسته از بخش هایی که سرمایه گذاری در آنها احتمال سوددهی اقتصادی و اجتماعی بیشتری دارد، انجام می شود. در واقع، آینده نگاری یعنی آمادگی برای آینده یعنی به کار بردن منابع موجود به بهترین وجه ممکن در راستای ارزشها»🔸🔸


🔹جایگاه آینده نگاری در برنامه ریزی:

آینده نگاری در تفکر استراتژیک قرار دارد. در برنامه ریزی استراتژیک هدف تجزیه و تحلیل می شود و گام های رسیدن به آن ترسیم می شود، نتایج مورد انتظار هر گام بر آورده و پیشرفت کاری اندازه گیری می شود.

ولی تفکر استراتژیک محصولی انتزاعی است که با استفاده از علم حضوری، خلاقیت و آینده نگاری برای تدوین یک آینده یکپارچه با چشم اندازی که سازمان باید به آنجا برسد، انجام می گیرد. وجود تفکر استراتژیک، در واقع، فضای حیاتی لازم برای برنامه ریزی استراتژیک را فراهم می کند.

آینده نگاری به عنوان بخشی از تفکر استراتژیک است که برای فراهم کردن امکان گسترش استنباط هایی برای گزینه های استراتژیک قابل وصول به کار می رود.

#روشهای_آینده_نگاری_مازیار_عطاری_نشر_رویش_
#2
#آینده_نگری_و_آینده_نگاری
#Strategic_Thinking
#Looking_ahead
#planning
@pharmacyinnext50years
@pssc_sums


Репост из: @attachbot
‍ چرا از آینده نگاری حرف میزنیم؟

🔸تفکر درباره آینده و حوادث أن سابقه ای طولانی دارد. مردم همه دوران ها همواره مشتاق دانستن آینده خود بوده اند. شاهد این واقعیت وجود معابد یونان باستان و رونق حرفه طالع بینی است.

🔹اولین تلاش های سنتی مطالعه آینده از سال ۱۹۴۸ در شرکت رند آغاز شد. پیشگامان این مطالعات کاپلان، هلمر"، رشر، دالکی و گوردن بودند. عمده این مطالعات بر مبنای پیش بینی بود که سعی در شناخت وقایع احتمالی جنگ را داشت و بعدها در مسایل غیرنظامی و اقتصادی نیز به کار رفت.

💎ریاضیدانان و سایر متخصصان به این نتیجه رسیدند که رفتار جامعه بشری مانند یک نظام پویا و پیچیده است و نمی توان آن را در یک چهار چوب از پیش طراحی شده ریخت. گرچه بعضی از رویدادهای آینده را می توان از پیش تعیین کرد، مثل اینکه کودکان امروز، بزرگسالان فردا هستند. ولی بیشتر رویدادهای آینده غیرقطعی اند، با این وجود باز هم تلاش هایی نظام مند برای رسیدن به دورنمایی از آینده ممکن انجام گرفت. به مرور این تفکر پدید آمد که پیش بینی آینده به طور کامل غیرممکن است ولی هر اطلاعاتی درباره آینده برای تصمیم گیری می تواند مفید باشد. از این رو، از دهه ۸۰ به بعد، مفهوم أينده نگاری در سیاست گزاری جای گرفت. برای نخستین بار، ژاپنیها دردهه۸۰ از آینده نگاری به عنوان ابزار سیاست گزاری استفاده کردند.

#روشهای_آینده_نگاری_مازیار_عطاری_نشر_رویش
#آینده_نگری_و_آینده_نگاری
‎#آینده_پژوهی
‏#pragmatic_prediction
#pharmacy_in_next_50_years
@pssc_sums
@pharmacyinnext50years




What do you think 🤔????!!!! #pharmacy_in_next_50_years


برگزاری کارگاه با موضوع سیستمز بیولوژی
۶ اردیبهشت ۹۷


مقاله‌ای بعنوان پیش‌مطالعه ی کارگاه




#كارگاه
موضوع:معرفي سيستم بيولوژي
پنجشنبه ٦ ارديبهشت ٩٧
١٧ الي ١٩
دانشكده پزشكي-ساختمان شماره ٢-طبقه نهم-سالن اخلاق پزشكي
جهت ثبت نام:👇🏻
@strategic_center

@pharmacyinnext50years
@pssc_sums


#1450
#ساختارهای_آینده_پژوهی


💡ايده هاي خوب از كجا مي آيند؟

پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟

نتایج تحقیق نشان داد بیشتر ایده های مهم و موفق پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار پیدا نشدند! بلکه زمانی جرقه زدند که آدم ها دور ميز جلسات هفتگی با هم گفتگو می کردند. یعنی زمانیکه همه دور هم جمع شده و آخرین اطلاعات، خطاها، اشتباه ها، تجارب و یافته های خود را بازگو می کردند.

🔺تجویز راهبردي:
در گذشته قهوه خانه ها و اکنون کافی شاپ ها محل حضور نویسندگان، شاعران، متفکران و مصلحان اجتماعی بوده است. چرا؟ چون این مکان، مکان بسیار خوبی است تا ما در شبکه سیال بیرونی قرار بگیریم تا کمک کنیم شبکه ای جدید در مغز ما شکل بگیرد.
به صورت تاریخی کافه‌نشینی یک فرهنگ شرقی بوده است که توسط جهانگردان غربی به تعجب در سفرنامه‌ها یاد شده است. اما بعدها کافه‌ها اصلی‌ترین نهاد به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها با دیگران شد.

🔺به همین دلیل است که شوارتز آینده پژوه معروف در کتاب «شگفتی‌های اجتناب‌ناپذیر»‌اش در خصوص توسعه‌ چین یک پیشنهاد عجیب و غریب می دهد: توسعه کافه‌ها!
شوارتز تاکید می‌کند که شما نياز به تشكيل فضاي فكري دارید، شما نمی‌توانید كتاب‌خانه ها، كافه‌ها و خطوط دوچرخه‌سواری را نادیده بگیرید. در نهایت چه کنیم؟

🔹فراموش نکنیم که یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست. خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ می دهد. شبکه نورون ها و مغز خود را در شبکه سیال قرار دهیم. تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتگو و تعامل آن را کامل می کند.

🔹خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدم های متفاوت، ایده های متنوع و دیدگاه های متضاد را تجربه کنیم.

🔹گفتگو کنیم آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظه های شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد.

مجتبی لشکربلوکی

@Leadership_Info

#ساختارهای_آینده_پژوهی

@pharmacy_in_next_50_years
@pssc_sums


هر چند در کتابِ جهان می‌کنم نظر
یک نکته بیش نیست که تکرار می‌شود

#صائب


قسمت سوم

بلکه درخواست او از ما این است که درباره ی رفتار خود با حیوانات در سیستم‌های عظیم دامداری صنعتی بیندیشیم. بدون شک خوک‌ها از زندگی در محیط‌های تنگ و شلوغ و جدا از بچه‌هایشان زجر می‌کشند. اگر فکر می‌کنیم این زجرکشیدن به حساب نمی‌آید زیرا خوک‌ها در برابر ما موجوداتی هوشمند به حساب نمی‌آیند، آنگاه باید بدانیم که در حال کندن گوری برای خودمان هستیم. به‌این زودی این اتفاق برای خود ما نیز خواهد افتاد. و آنوقت زجر کشیدن ما چه ارزشی دارد؟

این کتابْ کتابی است بسیار هوشمندانه و پر از بینش‌های تیزبینانه و بذله‌گویی‌های گزنده. اما، همان‌طور که احتمالاً خود هراری هم تصدیق می‌کند، این کتاب تنها بر اساس معیارهای انسانْ هوشمند است، انسانی که هیچ ویژگی خاصی ندارد. طبق استانداردِ هوشمند‌ترین ماشین‌ها، این کتاب مبهم و مغشوش و نظری است. مجموعۀ داده‌ها بسیار محدود است. قدرت واقعی کتاب از حس آگاهی متمایزی ناشی می‌شود که در پس آن نهفته است. این کتاب عجیب و جالب است و تکه‌ای یخ در قلب خود دارد. هراری دلواپس سرنوشت حیواناتی است که در جهان انسانی زندگی می‌کنند، اما درمورد سرنوشت انسان‌ها در جهانی داده‌محور با کمال بی‌تفاوتی سخن می‌گوید. باید اعتراف کنم این ویژگی کتاب را عمیقاً دوست داشتم، اما ممکن است این، جدا از هرچیز دیگر، به‌این‌خاطر باشد که من مرد هستم و همه در این مورد با من موافق نیستند. اما تصور اینکه کسی بتواند این کتاب را بخواند و دچار دلهره‌ای موقتی وسرگیجه‌آور نشود دشوار است. نیچه زمانی نوشت امروز که بشریتْ اخلاق مسیحی را پشت سر گذاشته است در آستانۀ سفر در دریایی بی‌کران قرار دارد. هومو دئوس باعث می‌شود احساس کنیم، بعد از ماجراجویی طولانی و پرفرازونشیبی، اکنون بر پرتگاه صخره‌ای ایستاده‌ایم. گویی مسیری که پیموده‌ایم دیگر اهمیت چندانی ندارد، زیرا دیری نخواهد پایید که دود شده و به هوا خواهیم رفت.


پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را دیوید رانسیمن نوشته است و در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۱۶ با عنوان «Homo Deus by Yuval «Noah Harari review – how data will destroy human freedom در وب‌سایت گاردین منتشر شده است و وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «دورانی می‌رسد که انسان اشرف مخلوقات نخواهد بود» و ترجمۀ امیر قاجارگر منتشر کرده است.
•• دیوید رانسیمن (David Runciman) نویسنده و استاد سیاست در دانشگاه کمبریج است.


قسمت دوم

ما تازه در ابتدای فرایند تغییرشکلِ داده‌محور هستیم و هراری معتقد است نمی‌توانیم کار زیادی برای متوقف‌ساختن آن انجام دهیم. هومو دئوسْ از آن دست کتاب‌های «پایان تاریخ» است، اما نه به این معنای خام که هراری معتقد باشد در آن چیزها از حرکت بازمی‌ایستند، بلکه تقریباً برعکس: چیزها به‌قدری با سرعت در حال حرکت‌اند که تصور اینکه آینده چه چیزی به همراه خواهد داشت غیرممکن به نظر می‌رسد. در سال ۱۸۰۰ می‌توانستیم به‌شکلی قابل‌‌فهم فکر کنیم که جهان در سال ۱۹۰۰ به کجا خواهد رسید و ما چه نقشی در آن خواهیم داشت. تاریخ یعنی مجموعه‌ای از رخدادها که انسان در آن نقش اصلی را بازی می‌کند. اما امروز سال ۲۱۰۰ برای ما غیرقابل‌تصور است و از جایگاه انسان در آن زمان، اگر جایگاهی داشته باشد، کاملاً بی‌اطلاع هستیم. ممکن است، در آن زمان، جهانی ساخته باشیم که جایی برای ما نداشته باشد.

با درنظرگرفتن این نظریۀ نگران‌کننده و باتوجه‌به اینکه هنوز به آن وضعیت نرسیده‌ایم، چرا نمی‌توانیم کار بیشتری برای متوقف‌ساختن آن انجام دهیم؟ هراری معتقد است این باور مدرن که افراد مسئول سرنوشت خودشان هستند هیچ‌گاه بیشتر از نوعی پرش ایمانی نبوده و قدرت واقعی همواره در دست شبکه‌ها بوده است. افراد بشرْ موجودات کمابیش ناتوانی هستند که از لحاظ قدرت، به‌هیچ‌وجه، با شیر یا خرس قابل‌مقایسه نیستند. این کارِ گروهیِ انسان‌هاست که آن‌ها را قادر به تسخیر سیاره کرده است. این گروه‌ها، که در قالب مؤسسات و ادیان و دولت‌ها فعالیت می‌کنند، امروز بخشی از شبکۀ وسیع جریان‌های هم‌بستۀ اطلاعاتی هستند. یافتن نقاط مقاومت، جایی که واحدهای کوچک‌ترْ تاب مقاومت در برابر موج‌های اطلاعاتی همه‌گیر را داشته باشند، هرلحظه سخت‌وسخت‌تر می‌شود.

بعضی از مردم دست از مبارزه کشیده‌اند. به‌جای لیبرالیسم و دموکراسی و خودآیینیِ فردی، که اصول بنیادین مدرنیته هستند، دین جدیدی به‌نام «داده‌گرایی» به وجود آمده است. پیروان این دین، که بسیاری از آن‌ها در منطقۀ بِی کالیفورنیا مستقر هستند، چشم امیدشان به اطلاعات است و ما را تشویق می‌کنند که اطلاعات را تنها منشأ واقعی ارزش بدانیم. ما همان نقشی هستیم که در پردازش اطلاعات ایفا می‌کنیم. البته داده‌گرایی، به‌طور بالقوه، جنبۀ مثبت بزرگی هم دارد: برای رسیدن به چیزهایی که می‌خواهیم، با موانع کم‌وکمتری مواجه خواهیم شد، زیرا اطلاعاتِ موردنیاز در چشم‌به‌هم‌زدنی در دسترس ما خواهند بود. علایق و تجربیات ما در هم ادغام خواهند شد. همچنین طول عمرمان می‌تواند تا حد زیادی افزایش پیدا کند: داده‌گراها معتقدند نامیراییْ مقصد بعدی آن‌هاست. اما جنبۀ منفی داستان نیز واضح و آشکار است. اگر این اتفاق بیفتد، «ما» غیر از انباشتی از نقاط اطلاعاتی چه خواهیم بود؟ دیستوپیای سیاسی قرن ۲۱ در پی آن است که، با قدرتِ دولت، افراد را سرکوب و خاموش کند. البته چنین چیزی در قرن حاضر ضروری نخواهد بود. همان‌طور که هراری می‌گوید، «فرد را برادر بزرگ از میدان به در نمی‌کند، بلکه از درون متلاشی می‌شود».

مؤسسات و دولت‌ها همچنان در مقابل فردیت و نیازهای منحصربه‌فردِ ما سر تعظیم فرود خواهند آورد، اما برای تأمین این نیازها ناچار خواهند بود که «ما را به زیرنظام‌های زیست‌شیمیایی تجزیه کنند» و دائماً آن‌ها را توسط الگوریتم‌های قدرتمند زیر نظر داشته باشند. این داستان نیز دارای یک جنبۀ سیاسی دیستوپیایی است: اشخاص زودپذیر، یعنی کسانی که زودتر به پروژۀ داده‌گرایی می‌پیوندند، یگانه افرادی خواهند بود که دارای قدرت واقعی هستند و قدرت آن‌ها نسبتاً بلامنازع خواهد ماند. پیوستن به جمع این نخبگانِ عالی‌رتبه بی‌نهایت دشوار خواهد بود. برای پیوستن به این جمع باید سطح بسیار بالایی از تحصیلات داشته باشید و، علاوه‌براین، به‌هیچ‌وجه نباید از درهم‌آمیختن هویت شخصی‌تان با ماشین‌‌های هوشمند آزرده‌خاطر شوید. در این صورت می‌توانید یکی از خدایان جدید باشید. این چشم‌اندازْ مهیب و دلهره‌آور است: طبقه‌ای کوچک از پیشگویان کشیش‌مآب که به والاترین منبع دانش دسترسی دارند و باقی مردم تنها ابزاری برای اهداف بزرگ آن‌ها هستند. آینده می‌تواند نسخه‌ای تقویت‌شده از گذشتۀ دور باشد: مصر باستان که با قدرت فیسبوک تکثیر شده است.

هراری، در پیش‌بینی تحقق این چشم‌اندازهای عجیب، محتاطانه عمل نمی‌کند. هرچه باشد، آینده شناخت‌ناپذیر است. او قوی‌ترین آرای خود را به نقد وضعیت کنونی روابط بین انسان و حیوانات و ارتباط آن با وضع آیندۀ بشر اختصاص می‌دهد. اگر هوش و شعور در حال جداشدن از یکدیگر هستند، انسان‌‌ها نیز در همان وضعیتی گرفتار خواهند شد که امروز حیواناتِ دیگر دچار آن هستند: آمادۀ زجرکشیدن در دستان مالکان هوش برتر. به نظر نمی‌رسد هراری دلواپس چشم‌اندازی باشد که در آن ربات‌ها با ما همان‌طور رفتار می‌کنند که ما با حشرات، یعنی با بی‌تفاوتیِ خشونت‌آمیز.


آیندۀ مخوف ما
دورانی می‌رسد که انسان اشرف مخلوقات نخواهد بود
بررسی کتاب «هومو دئوس؛ تاریخچۀ مختصر فردا»، نوشتۀ یوول نوآ هراری
قسمت اول

تصور اینکه کسی بتواند کتاب جدید یوول نوآ هراری را بخواند و دچار دلهره‌‌ای سرگیجه‌آور نشود دشوار است. گویی دوباره نیچه قلم به دست گرفته است و آیندۀ هراسناکِ بشر را پیش‌گویی می‌کند. با این تفاوت که، امروز، سرعت تغییرات جهان چنان افسارگسیخته است که به‌دشواری می‌توان تصوری از آینده داشت. کافی است به همین مسئله فکر کنیم: روزی که هوشِ پردازشگر‌های داده از هوشِ انسانی پیشی بگیرد، چه بر سر ما خواهد آمد؟

دیوید رانسیمن، گاردین — در قلب این کتاب مسحورکننده، ایده‌ای ساده اما مخوف نهفته است: ماهیت انسان در قرن ۲۱ دگرگون خواهد شد، زیرا هوش در حال جداشدن از شعور است. ما به‌این‌زودی‌ها قصد نداریم ماشین‌هایی بسازیم که احساساتی شبیه به احساسات ما داشته باشند: این یعنی شعور. ربات‌ها عاشق یکدیگر نمی‌شوند (که البته بدین معنی نیست که ما هم عاشق ربات‌ها نمی‌شویم). ولی پیش‌ازاین ماشین‌‌‌هایی چون شبکه‌های وسیع پردازش اطلاعات ساخته‌ایم که قادرند احساسات ما را بهتر از خودمان بشناسند: این یعنی هوش.
گوگل، منظور موتور جست‌وجوگر گوگل است و نه شرکت گوگل، احساسات و امیال ندارد. برای گوگل اهمیتی ندارد که ما چه چیزی را جست‌وجو می‌کنیم. گوگل از رفتار ما آزرده نمی‌شود، اما می‌تواند رفتار ما را پردازش کرده و قبل از اینکه خودمان بدانیم چه می‌خواهیم، خواسته‌های ما را شناسایی کند. این واقعیت ممکن است معنای انسان‌بودن را تغییر دهد.

کتاب اخیر یوول نوآ هراری با عنوان هوشمند، که یکی از کتاب‌های پرفروش در عرصۀ جهانی است، به بررسی ۷۵هزار سال از تاریخ اخیر بشر می‌پردازد تا به ما یادآوری کند انسان‌بودن متضمن هیچ ویژگی ضروری یا خاصی نیست. ما یک اتفاق هستیم. انسان هوشمند تنها یکی از راه‌های ممکن انسان‌بودن است، احتمالی تکاملی مانند هر موجود دیگری بر روی سیاره. کتاب با این برداشت که «انسان هوشمند ممکن است به پایان خود نزدیک باشد» به اتمام می‌رسد. ما اکنون در اوج قدرت خود هستیم، اما ممکن است به مرز آن نیز رسیده باشیم. هراری در هومو دئوس این نظریه را پیگیری می‌کند تا نشان دهد تواناییِ بی‌بدیلِ ما در کنترل جهانِ اطرافْ چطور در حال تبدیل‌کردن ما به چیزی جدید است.

به هرسو نظر کنیم نشانی از قدرت بشر خواهیم دید: ما نه‌تنها بر طبیعت فائق آمده‌ایم، بلکه بزرگ‌ترین دشمنان انسان را نیز شکست داده‌ایم: جنگ به‌طور فزاینده‌ای منسوخ شده است، قحطی پدیده‌ای نادر است و بیماری‌ها در اطراف جهان در حال مداوا هستند. ما با ساختن شبکه‌هایی پیچیده‌تر از همیشه، که با انسان‌ها همچون واحدهای اطلاعاتی رفتار می‌کنند، به این موفقیت‌ها نائل شدیم. علم تکاملی به ما می‌آموزد که ما به‌یک‌معنی چیزی بیش از ماشین‌های پردازش اطلاعات نیستیم: ما هم الگوریتم هستیم. با استفادۀ درست از داده‌ها، می‌توانیم بر سرنوشت خود مسلط شویم. مشکل اینجاست که الگوریتم‌های دیگر، الگوریتم‌هایی که خودِ ما ساخته‌ایم، می‌توانند این کار را به‌نحو بهتری از ما انجام دهند. منظورِ هراری از جداییِ هوش و شعور همین است. پروژۀ مدرنیته بر این ایده بنا شد که تک‌تک انسان‌ها، علاوه‌بر منشأ قدرت، منشأ معنا نیز هستند. سرشت ما این است که به‌عنوان رأی‌دهنده، مصرف‌کننده و عاشق، خودمان تصمیم بگیریم چه اتفاقی برایمان می‌افتد. اما این دیگر حقیقت ندارد. ما همان چیزی هستیم که به شبکه‌ها قدرت بخشیده است: آن‌ها از ایده‌های ارزشمند ما استفاده می‌کنند تا سرنوشتمان را تعیین کنند.

اما همۀ این‌ها چیزهای جدیدی نیستند. درواقع دولت مدرن هم، که تقریباً چهارصد سال از به‌وجود‌آمدنش می‌گذرد، یک ماشین پردازش اطلاعات دیگر است. توماس هابز دولت را «آدم‌ماشینی» می‌نامید (یا همان چیزی که امروز به آن «ربات» می‌گوییم). ویژگی ماشینی دولت منشأ قدرت و همچنین بی‌رحمی آن است: دولت‌ها وجدان ندارند و این همان چیزی است که گاهی به آن‌ها اجازه می‌دهد دست به وحشتناک‌ترین اعمال بزنند. آنچه تغییر کرده این است که اکنون ماشین‌های پردازش اطلاعاتی وجود دارند که بسیار کارآمدتر از دولت‌ها هستند: همان‌طور که هراری اشاره می‌کند، دولت‌ها گام‌به‌گام پیش‌رفتن با پیشرفت تکنولوژی را تقریباً غیرممکن می‌دانند. همچنین پایبندماندن به این باور که در پس هر دولتی انسان‌هایی با پوست و گوشتِ واقعی قرار دارند، سخت‌و‌سخت‌تر شده است. پافشاریِ مدرن بر خودآیینیِ فردْ مهر تأییدی است بر این دیدگاه که باید راهی برای پیدا‌کردن قلب این جهان بی‌قلب وجود داشته باشد. اگر به‌دقت دیوان‌سالاریِ بی‌چهره را زیر نظر بگیریم و پشتکار به خرج دهیم، درنهایت چهرۀ یک کارمند دولت با احساسات واقعی را خواهیم دید. اما، هرچقدر هم در یک موتور جست‌وجوگر تأمل کنیم، چیزی جز داده‌ نخواهیم یافت.


شما چگونه می‌اندیشید؟
آیا علم و متون علمی در اختیار ما صددرصد خالص است؟
علم نوین تا کجا و تحت تاثیر چه عوامل اقتصادی و سیاسی می‌تواند انحراف و سوگیری( bias ) داشته باشد؟
درین میانه، پژوهش های آینده‌نگرانه چگونه می‌توانند مبنایی قابل اعتماد بیابند؟


مقاله ریچارد اسمیت ، سردبیر اسبق مجله پزشکی بریتانیا در مورد خطرات تکست بوک های پزشکی ( درسنامه های پزشکی ):

Richard Smith: The dangers of textbooks
March 23, 2018

richard_smith_2014Recently published research has found that about half of the authors of Harrison’s Principles of Internal Medicine, which is nothing short of a Bible in medicine, have received payments from 17 pharmaceutical and device companies and about a quarter hold patents. Some of these payments were considerable: authors in total had received more than $11m over four years, and one author had been paid $560 021 over a 17 month period, 90% of it for consulting. But none of these conflicts of interest were declared in the textbook. The research found that other textbooks had authors with financial conflicts of interest that were not declared, confirming earlier research. There is simply no tradition of publishing conflicts of interest in textbooks, as there is now, at long last, for articles in journals. Guidelines are beginning to follow with publishing conflicts of interest, and surely textbooks will follow eventually. But how much does it matter that textbooks don’t publish the conflicts of interest of authors?

It’s not surprising that authors of textbooks have financial conflicts of interest. Most authors of articles in journals have financial conflicts of interest, and the authors of textbooks are the same authors. What’s more, authors of a textbook like Harrison’s are by definition KOLs (pronounced to rhyme with trolls), key opinion leaders, who are valued by the pharmaceutical industry as big game hunters value tigers. A supportive word from a KOL can be worth millions, and even if they aren’t supportive they might hold back from negative comments if paid enough.

Do the financial conflicts of interest lead to biased information in textbooks? We don’t have direct evidence that they do, but we should expect that they will–because we have evidence that they do in journal articles and guidelines. Why would textbooks be different?

But I marvel that textbooks matter at all. It takes years to assemble a textbook, and much of the information they contain will be out of date by the time they are published. There is also something terribly old fashioned about the whole nature of textbooks, wisdom brought down from on high as Moses brought down from the mountain the 10 commandments. Doctors now have access online to information sources like BMJ Best Practice, UpToDate, and the Cochrane Library and increasingly decision support aids that are regularly updated. Going to look up something in a textbook is a bit like accessing the Dead Sea Scrolls for guidance.

Plus, although we don’t know how exactly conflicts of evidence corrupt textbooks, we do know that textbooks are far from evidence-based. Iain Chalmers, founder of the Cochrane Collaboration, told a House of Lords Committee that the Oxford Textbook of Medicine had continued to publish wrong advice years after it had been proven incorrect by a research study. This led to The Sunday Times running the headline “Hundreds killed by doctors relying on outdated manuals.” 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

Richard Smith: The dangers of textbooks

March 23, 2018

https://blogs.bmj.com/bmj/2018/03/23/richard-smith-the-dangers-of-textbooks/


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
چشم‌انداز IBM برای نظام سلامت.
نظر شما چیست؟
آیا این پیش‌بینی ها به‌زودی محقق می‌شوند؟

این ویدیو تا چه حد تبلیغاتی و تا کجا آینده‌نگری علمی است؟


✅چکیده ژورنال کلاب :
آینده نگاری فرایندي نظام مند، مشاركتي و گردآورنده ادراكات آینده است كه چشم اندازي ميان مدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصميم هاي روزآمد و بسيج اقدامات مشترك بنا مي سازد. مهمترین کارکردهاي آینده نگاری را می توان تعیین جهت، شناسایی روندهاي نوآیند، سازگار سازي اهداف یا نیازهاي شناخته شده، حمایت و ارتقاي تصمیم ها و خط مشی هاي هماهنگ با ترجیحات ذی نفعان، ارتقاي ارتباطات خارجی با کاربران پژوهش و آموزش و سرانجام، تعیین اولویت ها دانست.
@pharmacyinnext50years
@pssc_sums


مقاله مرتبط با ژورنال کلاب



Показано 20 последних публикаций.

148

подписчиков
Статистика канала