ʚɞ


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


𝖽𝖺𝗂𝗅𝗒 : @rosaniv

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций




مَهلای نازنینم؛
مگر می‌شود حضورت را چُنین دلگرم کننده، در یادم رقم بزنی؟
به راستی در نخستین حضورم، تنها شور و شعفِ قلب مهربانت به چشمانم آمد و بی شک میتوانم سوگند یاد کنم که با لطافت همچون طنینِ آشنای امواج دریا، آرام‌بخش و مرموز در پَس ذهنم خواهی ماند.
عزیزم، گرچه گمان می‌برم، در پَس خنده‌های شیرینت، غمی خجل پنهان شده، اما با تمامیت قلبم آرزو دارم قلب سرشار از مهرت هیچگاه دچار تزلزلِ نامهرهای نشود و طنین خنده‌های زیبایت تا ابدیت ادامه یابد.
عزیزم؛ برایت قلبی سرشار از عشق و مهربانی همچون نام زیبایت آرزومندم.


" برای مَهلایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




آنام کارایِ عزیزم؛
در نخستین قدم در جهانِ زیبایت، لطافت نیلوفرِ زیبایی را نگریستم که بی شک مهربانترین قلب درون سینه‌اش در حال تپش است.
ماهدُخت زیبا؛ به راستی میتوان به جای تمثیل واژه زیبایی از تو نام بُرد.
از تو سپاسگزارم که با وجود تمام ناملایمتی‌های تیره جهان، در پَس غم ها هنوز زیبا و مِخربان باقی ماندی و لبخندِ شیرینت را رها نکرده‌ای.
نازنینم برای روح زیبایت، عشقی اَبدی آرزومندم و امیدوارم تا اَبدیت مهربانیِ درون سینت، خاکستر نشود. 


" برای آنام کارایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




مانلی عزیزم؛
گمان می‌کنم بتوانم گَرد خاکستر، آغشته در احساساتَ این روزهیت را بیش از هر زمان دیگری با پوست و استخوانم احساس کنم.
عزیز من؛ گرچه زمان کمی‌ست که در جهانت قدم نهاده‌ام اما دلم میخواهد دفتر خط خط شده از نوشته‌های درونت را بخوانم و شکوفه‌ی گیلاسی برایت به ارمغان آورم تا سکوتِ جهان خیالت کمی بی صداتر نفس بکشد.
و بی شک حضور قلب مهربانِ فرشتگانی همچون تو آرزوی هر انسانیت.
مهربانترین؛ آرزو دارم لحظات شادکامی‌ات بی پایان باشد و قلب مهربانت مملو از عشق.


" برای مانلیِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




نایاکایِ عزیزم؛
زمانی که برای نخستین بار به تماشای مکتوباتت چشم دوختم، در دنیایِ رنگارنگت تنها روح مهربانت بود که در پَس واژگانت برق می‌زد اما
به راستی در بُعدی دیگر، بی سخن در سکوت، بدونِ توقفِ منظمِ عقربه ها، فَـرایِ جسم ها برخلاف ظاهرِ دلفریبت دریافتم که میتوان قلب مهربانت را به آغوش کشید، تا در تلاطمِ بی انتها، عشقی آتشین در وارای رویاها رقم زد.
و به راستی یقین دارم حضورت میتواند زیباترین بخش زندگی هر انسانی باشد.
زیباترین؛ برایت آرزومندم خیال زیبایت به سرانجامی بی بَدیل درست همانطور که در انتظار آنانی رقم بخورد.


" برای نایاکایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




مهدخت نازنینم؛
گرچه شاید کمی غیرمنتظرانه بنظر میرسد اما بی تردید باید برایت بگویم که نامت زیباترین نامیست تا به این روز شنیده‌ام.
با نخستین قدم درون جهان کوچیکت دریافتم همچون هلاله‌ی ماه، حضورِ کلماتت میتواند ناجی قلبِ دردمندی باشد.
شهدُخت ماه؛ گرچه میدانم کلمات مصیبت وارند، هنگامی که به جهنم دفع نمی شوند و در بهشت آرامش ندارند، در زمین می گردند و پا به پای ما تا زنده ایم در یاد ها می مانند، اما از تو میخواهم لاقل به مراقب از لحظاتِ خوبت کمی بیشتر خود را دوست داشته باشی.
عزیزم؛ برای قلب مهربانت زیباترین لحظات را همچون نام زیبایت آرزومندم.


" برای مهدُختِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




کیمیایِ عزیزم؛
شورو شوق دلگرم‌کننده‌ات برای زیستن، مرا به یقین میرساند که حضورت سرسخت‌تر از سبز ماندن است، گرچه در نخستین نگاهِ اجمالی همچون گوارتز بنفشِ، منحصر‌بفردی بنظر خواهی رسید، اما گمان میبرم در ذهن آشفته‌ام تو همان بنفشه‌ی سبز رنگ ناشناخته‌ای نقش خواهی بست که با به‌ یاد آوردنت لبخندِ لطیفی به روی چهره‌ام می‌نشیند.
زیباترین؛  یقین دارم تو را میتوان در لا‌به‌لای انبوه لوندرهای دوردست ناشناخته‌ای به‌یاد داشت، که در حصار جنگل سخنان ناگفته‌ات هنرمندانه همچون پیچکی در حال عشق ورزیدن است.
و به راستی حضورِ فرشتگانی همچون تو در این غبارِ خاکسترِ این روزها، تنها مطلق زیبای جهان است.
زیباترین؛ برای قلب مهربانت از درد نرنجیدن و شوقی مصفا آرزومندم.


" برای کیمیایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




ماریایِ عزیزم؛
در نخستین بار همچون آوازی نو ، درخشان در خاطرم به جا ماندی و امروز همچون لطافت گل‌های مهری که جعد گیسوان سیاهت را با آن آراستی در خیالم به جا ماندی.
ماه‌ دُخت‌ رویاها، یقین دارم از این پس نیمه شب با باز کردن پنجره‌ها و دیدن درخشش ماه یادت در خیالم نقش خواهد بست.
عزیزم، گرچه ناملایمتی‌ها دشوار خواهند ماند اما از تو میخواهم سختتر از ناملایمتی‌ها بمانی و همچنان با دنیای درگیر رنگ پری ها همقدم شوی.
زیباترین؛ برایت آرزو دارم لحظات شادکامی‌ات با اندوه کسی برآشوب نشود و لبخند شیرینت تا ابدیت به روی چهره‌ات نقش ببند.


" برای ماریایِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




مطیِ نازنینم؛
با نخستین نگاه به تو تنها میتوانم چشمان تحسین برانگیز خود را برای ساعاتی به زیبائی روحت بیندازم و در حصار کلماتت به هرسو به دنبال عشق بگردم.
پروانه‌ی آبی؛ یقین دارم همانطور که در خیال من نقش بسته‌ای، فروتن چون درختی که هرگز بوسه‌ای بر زمین نزد، در یادها خواهی ماند.
همانندواژگان فوئنتس، حضورت همان مکانی‌ست، که باید برای هر فردی باشد،حتی یک مکان خیالی، تا بتوان به آنجا رفت و دوباره زاده شد.
عزیزم؛ آرزو می‌کنم لبخند شیرینت، همیشه روشن و مصفا باشد و خیال زیبایت غرق در رویای عاشقی
.


" برای مطیِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




کایلِ عزیزم؛
وقتی برای نخستین بار قدم در جهانِ کوچکت نهادم، تو را در منظره‌ی پوشیده از آسمانِ آمیخته با ابرهای سیاه و لبخندهای گمشده از عمق احساست دریافتم.
اما زمانی که به تماشایِ واژگانت نشستم، تو را فرشته‌ا‌ی با تبسمی گرم یافتم که به یاد کلمات کافکا زمزمه میکند " به راستی تمام رنج تو حاصل از عشقی‌ست که نسبت به تو دارم".
عزیزکم کاش میتوانستم به جای نوشتن برایت برای ابدیت به آغوش بگیرمت، چرا که ما به طرز مظلومانه‌ای دلمان میخواهد زندگی کنیم و نمی‌شود، نمی‌توانیم.
اما میدانی من نیز به پایان سیاهی این شب‌های نومیدی به شبی سپید امیدی ندارم...
عزیزم؛ برای روحِ مهربانت؛ عشقی غرق در آرامش ارزومندم.


" برای کایلِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.




مائده نازنینم؛
با خواندن اولین مکتوباتت به حتم رسیدم که زیباترین قلب درون سینه‌ات در حال تپش است.
و به راستی حتم دارم حضورت همچون اشک شوقیست که بی امان به روی چهرهِ معشوقی دیرین نقش می‌بندد و واژگان ژرف آغشته به احساسات خفته‌ات، مآمن همچون آغوشی‌ست سرشار از عشق.
زیبای شیرین؛ میتوانم سوگند یاد کنم که از این پس هربار با یادآوری نقطه‌ی کوچیکی از تو رقص آفتاب پنجره و نجوای دُرنا ها در پس ذهنم نقش می‌بندد و بی شک نامت تنها با لبخندی بر زبانم جاری خواهد شد.
زیباترینم؛ برایت قلبی غرق در آرامش همچون زیبایی روحت آرزومندم.



"برای مائده‌یِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.

Показано 20 последних публикаций.

6

подписчиков
Статистика канала