#پاداش : منطق پنهانی که انگیزههای ما را شکل میدهد.
فصل سوم: پول مریخی، پیتزا ونوسی و تحسین ها ژوپیتری هستند.
🔸 چرا پول کمتر از آن چه فکر می کنیم اهمیت دارد.
آزمایش اینتل: خوش شانس بودم که به لیاد در یکی از بخش های اینتل معرفی شدم زیرا می توانستیم در جهان واقعی عوامل مؤثر بر انگیزه را بررسی کنیم. کار خط تولید، سر هم کردن تراشه های کامپیوتر بود که به خوبی قابل اندازه گیری است. چرخه ی کار در آن جا 8 روزه بود 4 روز با شیفت کاری 12 ساعته و 4 روز استراحت. مدیران کارخانه فکر می کردند که پس از 4 روز استراحت خوب است در اولین روز کاری برای ترغیب کارگران از انعام استفاده کنند. مدیر بخش در اولین روز ضمن تعیین میزان هدف تولید اعلام می کرد کسانی که به آن مقدار برسند در پایان شیفت حدود 30 دلار انعام دریافت خواهند کرد.
🔸 ما علاوه بر انعام نقدی چند وضعیت دیگر را هم پیشنهاد دادیم. در یک موقعیت از طرف اینتل برایشان یک پیتزای بزرگ فرستاده می شد که سبب می شد در چشم خانواده شان هم مثل یک قهرمان از آن ها تقدیر شود؛ البته به تصمیم مدیران این گزینه با فیش پیتزا جایگزین شد. در موقعیت دیگر به آن ها وعده داده می شد که شب از مدیرشان پیام «کارِت خوب بود!» دریافت می کنند و یک موقعیت دیگر که در آن انعامی داده نمی شد.
🔸 در روز اول افزایش بازدهی در گروه ها تقریبا مشابه بود. فیش پیتزا 6.7 درصد، تشکر کلامی6.6 درصد و انعام مالی 4.9 درصد بهره وری را افزایش دادند. اما نکته ی جالب در مورد گروهی که انعام مالی دریافت کرده بودند این بود که بهره وری شان در روز دوم 13.7 درصد کمتر از گروه کنترل – که هیچ انعامی دریافت نکرده بودند - بود. و به تدریج تا پایان روز چهارم به گروه کنترل نزدیک شد. در مجموع این گروه 6.5 درصد کمتر از گروهی که هیچ انعامی دریافت نکرده بودند بهروری داشت. در مقابل بهره وری گروه تشکر کلامی هم که در روز اول 6.6 درصد افزایش یافته بود به تدریج کاهش یافته و در این 4 روز به گروه کنترل نزدیک شد. بهره وریِ گروه دریافت کننده ی فیش پیتزا در میانه ی دو گروه دیگر قرار داشت.
🔸 من فکر می کنم که اگر تاکید بیشتر بر ارزش مالی آن شده بود به انعام مالی و اگر تشریفات بیشتری برای دادن یک پیتزای گرم انجام می شد به تشکر کلامی می رسید و بلکه از آن پیشی می گرفت.
فصل سوم: پول مریخی، پیتزا ونوسی و تحسین ها ژوپیتری هستند.
🔸 چرا پول کمتر از آن چه فکر می کنیم اهمیت دارد.
آزمایش اینتل: خوش شانس بودم که به لیاد در یکی از بخش های اینتل معرفی شدم زیرا می توانستیم در جهان واقعی عوامل مؤثر بر انگیزه را بررسی کنیم. کار خط تولید، سر هم کردن تراشه های کامپیوتر بود که به خوبی قابل اندازه گیری است. چرخه ی کار در آن جا 8 روزه بود 4 روز با شیفت کاری 12 ساعته و 4 روز استراحت. مدیران کارخانه فکر می کردند که پس از 4 روز استراحت خوب است در اولین روز کاری برای ترغیب کارگران از انعام استفاده کنند. مدیر بخش در اولین روز ضمن تعیین میزان هدف تولید اعلام می کرد کسانی که به آن مقدار برسند در پایان شیفت حدود 30 دلار انعام دریافت خواهند کرد.
🔸 ما علاوه بر انعام نقدی چند وضعیت دیگر را هم پیشنهاد دادیم. در یک موقعیت از طرف اینتل برایشان یک پیتزای بزرگ فرستاده می شد که سبب می شد در چشم خانواده شان هم مثل یک قهرمان از آن ها تقدیر شود؛ البته به تصمیم مدیران این گزینه با فیش پیتزا جایگزین شد. در موقعیت دیگر به آن ها وعده داده می شد که شب از مدیرشان پیام «کارِت خوب بود!» دریافت می کنند و یک موقعیت دیگر که در آن انعامی داده نمی شد.
🔸 در روز اول افزایش بازدهی در گروه ها تقریبا مشابه بود. فیش پیتزا 6.7 درصد، تشکر کلامی6.6 درصد و انعام مالی 4.9 درصد بهره وری را افزایش دادند. اما نکته ی جالب در مورد گروهی که انعام مالی دریافت کرده بودند این بود که بهره وری شان در روز دوم 13.7 درصد کمتر از گروه کنترل – که هیچ انعامی دریافت نکرده بودند - بود. و به تدریج تا پایان روز چهارم به گروه کنترل نزدیک شد. در مجموع این گروه 6.5 درصد کمتر از گروهی که هیچ انعامی دریافت نکرده بودند بهروری داشت. در مقابل بهره وری گروه تشکر کلامی هم که در روز اول 6.6 درصد افزایش یافته بود به تدریج کاهش یافته و در این 4 روز به گروه کنترل نزدیک شد. بهره وریِ گروه دریافت کننده ی فیش پیتزا در میانه ی دو گروه دیگر قرار داشت.
🔸 من فکر می کنم که اگر تاکید بیشتر بر ارزش مالی آن شده بود به انعام مالی و اگر تشریفات بیشتری برای دادن یک پیتزای گرم انجام می شد به تشکر کلامی می رسید و بلکه از آن پیشی می گرفت.