شب، با دست های خالی
به کوچه می زند!
مهتاب،
تمام راه منظومه ی آمدنش را
به دست ستاره ها سپرده،
تا میان راه شیری کهکشان،
توقف کند
یک تکّه ابر، خیال باران را
خواب زده می کند ...
#عرفان_یزدانی
به کوچه می زند!
مهتاب،
تمام راه منظومه ی آمدنش را
به دست ستاره ها سپرده،
تا میان راه شیری کهکشان،
توقف کند
یک تکّه ابر، خیال باران را
خواب زده می کند ...
#عرفان_یزدانی