"محبوب من اینجا شبها درد داره. به یاد داری؟ همون شبهایی که عاشقشون بودیم. شبهای ایتالیا، وقتی دستهامون با لمسهای گاه و بیگاه آغشته میشد، چشمهای من در شرم غرق میشد و تو میخندیدی و من رو به آغوش میکشیدی. شبهایی که ملودی بی نظیر بوسههای ناگهانی مون سکوت این مکان تنها رو میشکست، شبهایی که سیگار نیمه خاموش رو از لبهای من میدزدیدی و بعد از یک پک؛ با اغواگری لبهای نرمت رو روی لبهای ترک خورده من میکوبیدی. اما حالا من اینجا ایستادم و نخهای مارلبرو زیر پام یکی پس از دیگری میسوزن ولبهای تو برای بوسه نیست، تن تو برای لمس نیست، چشمهای تو برای حرف نیست، برگرد، به من، به اینجا که سرد و تنهاست، من مرد تنهایی نیستم، به من برگرد، محبوب اغواگر من"
برای تو~ -
برای تو~ -