تَلخون


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


[ زخم ها زد راه بر جانم ولی .. ]
اگه تو سازمان اطلاعات و امنیت کار می کنی:
https://telegram.me/dar2delbot?start=send_DYdywZq
فیس تو فیس:
@delaram_bgh
اینستا: delaram.bgh

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


https://t.me/khodamgoft/326
[درد نام دیگر من است.]




https://t.me/HURA_Writer/2635

خیلی مهربون و دل سوز و منطقی و بی آزارن در کل😒💚




Репост из: تهرانِ فالش


Репост из: Really black
‍ ما توی چشم های هم سکوت می کردیم.
نویسنده:#دلارام_باقری
@tobedelaram
تنظیم:#حسن_خیری
@HassanKheirii
گوینده:#عادل_رستمکلایی
@backkk_to_blackkk


تصمیم گرفتم فعلا کتاب بخونم و به ذهنم استراحت بدم و ایده بگیرم.^___^
و خوشحالم الان😬


[باد.]


#زغوغای‌جهان‌فارغ


حسینا گفت: " می دانی اولین بوسه ی جهان چطور کشف شد؟ "
دست هاش تا آرنج گِلی بود، گفت که در زمان های قدیم زن و مردی پینه دوز یک روز به هنگام کار بوسه را کشف کردند. مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.

سال بلوا- عباس معروفی


برای ورودِ داینا به دار و دسته ی عینکی ها🤓
تصویرگر: Aeppol


Репост из: تَلخون
انگار که سال هاست ننوشتم. خب؟
اما انگار که تموم اون سال ها به نوشتن فکر می کردم. رفتن تو اغما مثلا، بعد غلتیدن تو واقعیت. چشم باز کردن و دیدن یه گنجشک نقره ای پشت شیشه ی آسایشگاه و گفتن"پارسال که خوابیدم باهار بود الان چرا پاییزه" و بعد کش و قوس خفن عصر جمعه ای. بوی پرتقال گلپربغل و قاب ون یکاد به دیوار رو به رو. پرستار خسته ی شیفت و چک کردن نور چشمام و سیستم سمپاتیک بدنم. بعد سال ها لب باز کنم و بگم: می خوام بنویسم. قلم داری؟




الان یه لبخند عجیب رو لبامه و دارم آروم اشک می ریزم.


من دیگه نمی تونم بنویسم؟جدی؟


خوب نشده.


[از هنذفری ام صدای جیرجیرک و هوهوی باد در شالیزار می آید.🍃]




هشتگ نمی زنم. بمونه همینجا که بعد روش کار کنم.


یه جهانِ مستِ مست، تو تِلو تلوی باد
عطرِ انگورِ رسیده توی باغ و مرداد

رقصِ شاخه های خواب، زیر آفتابِ شدید
یکی دستمو گرفت و از رو جاده ها پرید

یه وجب رها شدن ، توی دنیای کبود
توی تنهاییِ من، کسی مثلِ تو نبود

کسی مثلِ تو نبود، که منو درکم کنه
با یه بوسه ی سفید، غصه هامو کم کنه

تو یه جنگلِ خمار، با درختای بلوط
یه جهانِ مستِ مست، یه فراری از سکوت

باز منو صدا بزن، باز نگاه کن و ببین
چشمم اقیانوسه و، قلبم عاشقه همین
[قلبم عاشقه همین🌱]

ماهِ سنجاق شده به، تار و پودِ پیرهنم
یه شب از فروردینه ، تو زمستونِ تنم

ماهِ نقره ایِ من، روشنیِ کوچه ها
فانوسِ ترانه ای ، تو شبِ بی انتها

Показано 20 последних публикаций.

347

подписчиков
Статистика канала