Репост из: جناب گاو
سئوال و جواب
قسمت اول: #سرمایهداری
سئوال: نظر شما نسبت به سرمایهداری چیست؟
جواب: نمیدانم، چون اصلاً نمیدانم سرمایهداری چیست!
سئوال: ولی شنیدهایم شما طرفدار سرمایهداری هستید؟!
جواب: شاید باشم! چون نمیدانم سرمایهداری چیست، ممکن است طرفدارش باشم یا نباشم! من طرفدار آزادی اقتصادیم!
سئوال: ولی مگر اقتصاد آزاد همان سیستم سرمایهداری نیست؟
جواب: شاید باشد! من میدانم اقتصاد آزاد یعنی چه، ولی نمیدانم سیستمِ سرمایهداری یعنی چه!
سئوال: ولی مگر اقتصاد آزاد به تشکیل طبقه ثروتمند و سرمایهدار نمیانجامد؟
جواب: مسلماً میانجامد!
سئوال: و شما فکر میکنید این خوب است! یعنی فکر میکنید سرمایهداران آدمهای خوبیاند؟!
جواب: خیر! برعکس، من فکر میکنم خیلی از سرمایهداران (و البته نه تمام آنها) آدمهای مزخرفیاند. اکثر انسانها ظرفیت اخلاقی یا شخصیتی لازم برای ثروتمند شدن را ندارند! من کلاً به انسان هبوط یافته، به خصوص به بشر مدرن، بدبینم.
سئوال: پس چگونه است که هنوز طرفدار اقتصاد آزادید؟ چگونه از سیستمی حمایت میکنید که به تعدادی آدم مزخرف ثروت و قدرت میبخشد؟
جواب: چون این روش در میان روشهای ممکن در دنیای امروز اخلاقیترین است. چون گزینهی دیگر قدرت بخشیدن به سیاستمداران و بوروکراتهاست و نیز قدرت و ثروت بخشیدن به رفقای رانتدارِ آنان، در پروسهای که سرمایهداری رفاقتی نامیده میشود (که ربطی به اقتصاد آزاد ندارد). در میان بوروکراتجماعت و سیاستمدارجماعت و رفقای رانتدار ایشان، امکان فاسد بودن، احمق بودن و مزخرف بودن بسیار بیشتر است تا کسانی که در رقابتی آزاد ثروتمند شدهاند. در حقیقت، خودِ نظامِ پرریسکِ بازار آزاد موجب میشود که کسانی که بدون رانت در این بازار ثروتمند میشوند لااقل نوعی هوشیاری کسب کنند. به علاوه چنین افرادی با تحملِ ریسکِ فردی دارای ثروت شدهاند، برعکسِ سیاستمداران و بوروکراتها که همواره ریسک را به جامعه انتقال میدهند و بنابراین بسیار بیشتر در معرض فساد و حماقتاند.
سئوال: شما معتقدید که راه رفاه مردم از این آزادی میگذرد؟
جواب: بله! در درازمدت هیچ راه دیگری به رفاهِ دنیوی نمیانجامد. ولی حقیقتاً آن چه بیشتر از رفاه برای من مهم است اخلاقی بودن است.
سئوال: شما دولتگرایان را متهم میکنید که از دولت خدا ساختهاند. آیا خود شما از بازارِ آزاد خدا نساختهاید؟
جواب: خیر! زیرا بازار آزاد یک سیستم نیست! زیرا بازار آزاد چیزی جز کنشها و تراکنشهای افراد جامعه نیست! آزادی اقتصادی در حقیقت روشی سلبی است: کنترل، نه! برنامهریزی برای جامعه: نه!
در حقیقت دولتگرایی بر پایه توهمات دانش و کنترل بنا شده. ولی آزادی اقتصادی بر عکس بر پایه رد این توهمات است.
همین!
قسمت اول: #سرمایهداری
سئوال: نظر شما نسبت به سرمایهداری چیست؟
جواب: نمیدانم، چون اصلاً نمیدانم سرمایهداری چیست!
سئوال: ولی شنیدهایم شما طرفدار سرمایهداری هستید؟!
جواب: شاید باشم! چون نمیدانم سرمایهداری چیست، ممکن است طرفدارش باشم یا نباشم! من طرفدار آزادی اقتصادیم!
سئوال: ولی مگر اقتصاد آزاد همان سیستم سرمایهداری نیست؟
جواب: شاید باشد! من میدانم اقتصاد آزاد یعنی چه، ولی نمیدانم سیستمِ سرمایهداری یعنی چه!
سئوال: ولی مگر اقتصاد آزاد به تشکیل طبقه ثروتمند و سرمایهدار نمیانجامد؟
جواب: مسلماً میانجامد!
سئوال: و شما فکر میکنید این خوب است! یعنی فکر میکنید سرمایهداران آدمهای خوبیاند؟!
جواب: خیر! برعکس، من فکر میکنم خیلی از سرمایهداران (و البته نه تمام آنها) آدمهای مزخرفیاند. اکثر انسانها ظرفیت اخلاقی یا شخصیتی لازم برای ثروتمند شدن را ندارند! من کلاً به انسان هبوط یافته، به خصوص به بشر مدرن، بدبینم.
سئوال: پس چگونه است که هنوز طرفدار اقتصاد آزادید؟ چگونه از سیستمی حمایت میکنید که به تعدادی آدم مزخرف ثروت و قدرت میبخشد؟
جواب: چون این روش در میان روشهای ممکن در دنیای امروز اخلاقیترین است. چون گزینهی دیگر قدرت بخشیدن به سیاستمداران و بوروکراتهاست و نیز قدرت و ثروت بخشیدن به رفقای رانتدارِ آنان، در پروسهای که سرمایهداری رفاقتی نامیده میشود (که ربطی به اقتصاد آزاد ندارد). در میان بوروکراتجماعت و سیاستمدارجماعت و رفقای رانتدار ایشان، امکان فاسد بودن، احمق بودن و مزخرف بودن بسیار بیشتر است تا کسانی که در رقابتی آزاد ثروتمند شدهاند. در حقیقت، خودِ نظامِ پرریسکِ بازار آزاد موجب میشود که کسانی که بدون رانت در این بازار ثروتمند میشوند لااقل نوعی هوشیاری کسب کنند. به علاوه چنین افرادی با تحملِ ریسکِ فردی دارای ثروت شدهاند، برعکسِ سیاستمداران و بوروکراتها که همواره ریسک را به جامعه انتقال میدهند و بنابراین بسیار بیشتر در معرض فساد و حماقتاند.
سئوال: شما معتقدید که راه رفاه مردم از این آزادی میگذرد؟
جواب: بله! در درازمدت هیچ راه دیگری به رفاهِ دنیوی نمیانجامد. ولی حقیقتاً آن چه بیشتر از رفاه برای من مهم است اخلاقی بودن است.
سئوال: شما دولتگرایان را متهم میکنید که از دولت خدا ساختهاند. آیا خود شما از بازارِ آزاد خدا نساختهاید؟
جواب: خیر! زیرا بازار آزاد یک سیستم نیست! زیرا بازار آزاد چیزی جز کنشها و تراکنشهای افراد جامعه نیست! آزادی اقتصادی در حقیقت روشی سلبی است: کنترل، نه! برنامهریزی برای جامعه: نه!
در حقیقت دولتگرایی بر پایه توهمات دانش و کنترل بنا شده. ولی آزادی اقتصادی بر عکس بر پایه رد این توهمات است.
همین!