Репост из: جناب گاو
سئوال و جواب
قسمت دوم: #اقتصاد_آزاد
(قسمت اول را اینجا ببینید)
سئوال: آیا منظورتان از اقتصاد آزاد سیستمی مثل اقتصاد آمریکاست؟
جواب: خیر!
سئوال: ولی همیشه از اقتصاد آمریکا به عنوان اقتصاد آزاد صحبت میشود!
جواب: این بعضی دلایل تاریخی دارد: اولاً، اقتصاد آمریکا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسیار آزادتر از دهههای بعدی بود، و همین رشد سریع اقتصاد آمریکا در این دههها را میتواند توضیح دهد. ثانیاً، در تاریخِ آمریکا همیشه یک جریان قوی که خواهان آزادی اقتصادی بوده وجود داشته و دارد. ثالثاً، در طولِ جنگ سرد، آمریکا قدرت اصلی در مقابلِ کمونیسم و اقتصادِ کاملاً برنامهریزیشدهی آن بود. و آخر آنکه، هنوز هم اقتصادِ آمریکا نسبت به خیلی از کشورهای دیگر دنیا آزادتر است.
ولی حقیقت آن است که اکنون دولت آمریکا دخالتهای بسیار زیادی در اقتصاد آن دارد، و این دخالتها در یک قرن گذشته همواره روال صعودی و افزایشی داشته است.
سئوال: مثلاً در چه مواردی دولت آمریکا در امور اقتصادی کشورش دخالت میکند؟
جواب: بارزترین و بزرگترینش در سیاستهای پولی از طریق بانک مرکزی است. دیگر مثالها: در مسائل مربوط به سلامت و درمان از طریق قانونگذاریهای وسیع و خدمات درمانی، نوعی مرکانتالیسم در قالب سیاستهای حمایتی از شرکتها، دخالت در امور حمل و نقل با بسطدهی هر چه تمامتر جادهها، ......
سئوال: پس اگر در آمریکا اینگونه است و در تقریباً هر کشوری دیگر نیز اینگونه است، پس چرا شما اقتصاد آزاد بدون دخالت دولت را بهتر میدانید؟
جواب: به دلایل مختلف! اولاً تجربه نشان داده که رشد سالم اقتصادی لازمهاش آزادی اقتصادی است. اگر ما میخواهیم الگوبرداری کنیم، قاعدتاً نباید کشورهای ثروتمند در زمان ثروت و رفاهشان الگوی ما باشند، بلکه وقتی در حال توسعه بودند. بایستی نگاه کنیم به انگلیس یا آمریکای قرن نوزده. یا به سنگاپور، یا به هنگکنگ در پنجاه سال گذشته، یا به رشد سریع آلمان پس از جنگ جهانی، یا به نیوزیلند در دهه ۱۹۸۰ یا.......
اگرچه حتی در مقامِ مقایسه، همین کشورهای ثروتمند، همین امروز، هنوز از تقریباً تمام کشورهای فقیر اقتصاد آزادتری دارند (اگرچه نه کاملاً آزاد).
به علاوه، کشورهای پولدار وُسعشان میرسد که بعضی دخالتها را در بازار انجام دهند، بدون آنکه آسیب جدی ببینند. در کشوری که ثروت و صنعت ندارند همان دخالتها آسیبهای خیلی جدی میرساند.
ولی همان دخالتها حتی در همان کشورهای ثروتمند نیز، به گمانم، موجب بسیاری از مشکلات شده است. این شرح مبسوطی میطلبد، ولی به عنوان مثال، اگر دخالتهای وسیع آمریکا در سیستم درمانی نبود (به صورت انواع قانونگزاریها، سوبسیدها، ....)، شاید بسیاری از معضلات حاد سیستم درمانی آمریکا الان به این صورت نبود.
اما، به نظرم، سه نکته حتی اساسیتر هست: اول آنکه، دخالت دولت همیشه به نوعی نظام رجحانبندی منجر میشود که لزوماً بوروکراتها مجری آن میشوند، و لزوماً به رانت و فساد میانجامد. یعنی غیراخلاقی است. بنابراین، بر فرض، اگر دخالتی از طرف دولت حتی به نوعی از رفاه موقت منجر شود، به خاطر غیراخلاقی بودنِ آن در اساس، باید از خیرِ آن گذشت.
ثانیاً، دخالتِ دولت متضمنِ پذیرش نوعی دانش از جانب بوروکراتها و تکنوکراتهاست، ولی دیدهایم که اینها معمولاً توهم دانش دارند.
ثالثاً، در سیستم دولتی، بوروکراتها و سیاستمداران و تکنوکراتها، به خصوص در یک نظامِ تمرکزیافته، مصون از تاوانهای خطاهای خودند، و این سرآغاز همه فسادها و حماقتهاست.
و نکته آخر آنکه دخالتِ دولت هیچ وقت تمامی ندارد: اگر یک ذره به آن اجازه دخالت دادی، بیشتر و بیشتر و بیشتر میطلبد. دولت را، اگر دنبال کلاه کسی فرستادی، مطمئن باش کلاه را با سر خواهد آورد!
قسمت دوم: #اقتصاد_آزاد
(قسمت اول را اینجا ببینید)
سئوال: آیا منظورتان از اقتصاد آزاد سیستمی مثل اقتصاد آمریکاست؟
جواب: خیر!
سئوال: ولی همیشه از اقتصاد آمریکا به عنوان اقتصاد آزاد صحبت میشود!
جواب: این بعضی دلایل تاریخی دارد: اولاً، اقتصاد آمریکا در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسیار آزادتر از دهههای بعدی بود، و همین رشد سریع اقتصاد آمریکا در این دههها را میتواند توضیح دهد. ثانیاً، در تاریخِ آمریکا همیشه یک جریان قوی که خواهان آزادی اقتصادی بوده وجود داشته و دارد. ثالثاً، در طولِ جنگ سرد، آمریکا قدرت اصلی در مقابلِ کمونیسم و اقتصادِ کاملاً برنامهریزیشدهی آن بود. و آخر آنکه، هنوز هم اقتصادِ آمریکا نسبت به خیلی از کشورهای دیگر دنیا آزادتر است.
ولی حقیقت آن است که اکنون دولت آمریکا دخالتهای بسیار زیادی در اقتصاد آن دارد، و این دخالتها در یک قرن گذشته همواره روال صعودی و افزایشی داشته است.
سئوال: مثلاً در چه مواردی دولت آمریکا در امور اقتصادی کشورش دخالت میکند؟
جواب: بارزترین و بزرگترینش در سیاستهای پولی از طریق بانک مرکزی است. دیگر مثالها: در مسائل مربوط به سلامت و درمان از طریق قانونگذاریهای وسیع و خدمات درمانی، نوعی مرکانتالیسم در قالب سیاستهای حمایتی از شرکتها، دخالت در امور حمل و نقل با بسطدهی هر چه تمامتر جادهها، ......
سئوال: پس اگر در آمریکا اینگونه است و در تقریباً هر کشوری دیگر نیز اینگونه است، پس چرا شما اقتصاد آزاد بدون دخالت دولت را بهتر میدانید؟
جواب: به دلایل مختلف! اولاً تجربه نشان داده که رشد سالم اقتصادی لازمهاش آزادی اقتصادی است. اگر ما میخواهیم الگوبرداری کنیم، قاعدتاً نباید کشورهای ثروتمند در زمان ثروت و رفاهشان الگوی ما باشند، بلکه وقتی در حال توسعه بودند. بایستی نگاه کنیم به انگلیس یا آمریکای قرن نوزده. یا به سنگاپور، یا به هنگکنگ در پنجاه سال گذشته، یا به رشد سریع آلمان پس از جنگ جهانی، یا به نیوزیلند در دهه ۱۹۸۰ یا.......
اگرچه حتی در مقامِ مقایسه، همین کشورهای ثروتمند، همین امروز، هنوز از تقریباً تمام کشورهای فقیر اقتصاد آزادتری دارند (اگرچه نه کاملاً آزاد).
به علاوه، کشورهای پولدار وُسعشان میرسد که بعضی دخالتها را در بازار انجام دهند، بدون آنکه آسیب جدی ببینند. در کشوری که ثروت و صنعت ندارند همان دخالتها آسیبهای خیلی جدی میرساند.
ولی همان دخالتها حتی در همان کشورهای ثروتمند نیز، به گمانم، موجب بسیاری از مشکلات شده است. این شرح مبسوطی میطلبد، ولی به عنوان مثال، اگر دخالتهای وسیع آمریکا در سیستم درمانی نبود (به صورت انواع قانونگزاریها، سوبسیدها، ....)، شاید بسیاری از معضلات حاد سیستم درمانی آمریکا الان به این صورت نبود.
اما، به نظرم، سه نکته حتی اساسیتر هست: اول آنکه، دخالت دولت همیشه به نوعی نظام رجحانبندی منجر میشود که لزوماً بوروکراتها مجری آن میشوند، و لزوماً به رانت و فساد میانجامد. یعنی غیراخلاقی است. بنابراین، بر فرض، اگر دخالتی از طرف دولت حتی به نوعی از رفاه موقت منجر شود، به خاطر غیراخلاقی بودنِ آن در اساس، باید از خیرِ آن گذشت.
ثانیاً، دخالتِ دولت متضمنِ پذیرش نوعی دانش از جانب بوروکراتها و تکنوکراتهاست، ولی دیدهایم که اینها معمولاً توهم دانش دارند.
ثالثاً، در سیستم دولتی، بوروکراتها و سیاستمداران و تکنوکراتها، به خصوص در یک نظامِ تمرکزیافته، مصون از تاوانهای خطاهای خودند، و این سرآغاز همه فسادها و حماقتهاست.
و نکته آخر آنکه دخالتِ دولت هیچ وقت تمامی ندارد: اگر یک ذره به آن اجازه دخالت دادی، بیشتر و بیشتر و بیشتر میطلبد. دولت را، اگر دنبال کلاه کسی فرستادی، مطمئن باش کلاه را با سر خواهد آورد!