سلام گایز ^^🤍
امیدوارم که خوب بوده باشید.
این روزها زیاد به یاد اون دورانیام که اسرار رو مینوشتم و براتون میذاشتم. نمیدونم این داستان هیچوقت کامل بشه یا نه، اما از بخش اولش فقط یه قسمت دیگه مونده بود که خیلی وقتِ پیش ویرایشش رو انجام داده بودم، اما منتشر نکرده بودم چون نمیخواستم بازم مدت زیادی منتظر ادامهٔ داستان بمونید.
به هر جهت، تصمیم گرفتم اون قسمت رو (که از قضا سکانسی هم هست که همه خیلی انتظارش رو کشیدیم...) منتشر کنم.
اگه هنوز کسی اینجا باشه که داستان تو خاطرش مونده باشه، این قسمت با تمام عشقی که من به این داستان و آرتمیس و هالی دارم، تقدیم بهش ♡
#اسرار_آشکار
امیدوارم که خوب بوده باشید.
این روزها زیاد به یاد اون دورانیام که اسرار رو مینوشتم و براتون میذاشتم. نمیدونم این داستان هیچوقت کامل بشه یا نه، اما از بخش اولش فقط یه قسمت دیگه مونده بود که خیلی وقتِ پیش ویرایشش رو انجام داده بودم، اما منتشر نکرده بودم چون نمیخواستم بازم مدت زیادی منتظر ادامهٔ داستان بمونید.
به هر جهت، تصمیم گرفتم اون قسمت رو (که از قضا سکانسی هم هست که همه خیلی انتظارش رو کشیدیم...) منتشر کنم.
اگه هنوز کسی اینجا باشه که داستان تو خاطرش مونده باشه، این قسمت با تمام عشقی که من به این داستان و آرتمیس و هالی دارم، تقدیم بهش ♡
#اسرار_آشکار