- هی شاهزاده..
قلب من آبی شدن نگاه و حرفات رو حس کرده بود..
احساسات تو بود که همه ی وجودمو گرم کرد..
پس انتظار براش بس بود..
این قلب خاکستری من میخواست رنگی بشه..
به دست آوردن تو شبیه مسیر هزار ساله ای بود که طی کردنش ناممکن بود..
اما حالا تو اینجا بودی، توی آغوش من!
با دست هایی رنگی که همه ی وجودمو نقاشی کرده بود ..
حسی که ذهنم تا آخر عمر اون رو برای خودش تکرار میکرد ..
خواب های من .. این واقعیت رو بیشتر به یاد بیار!
″کالرز″
قلب من آبی شدن نگاه و حرفات رو حس کرده بود..
احساسات تو بود که همه ی وجودمو گرم کرد..
پس انتظار براش بس بود..
این قلب خاکستری من میخواست رنگی بشه..
به دست آوردن تو شبیه مسیر هزار ساله ای بود که طی کردنش ناممکن بود..
اما حالا تو اینجا بودی، توی آغوش من!
با دست هایی رنگی که همه ی وجودمو نقاشی کرده بود ..
حسی که ذهنم تا آخر عمر اون رو برای خودش تکرار میکرد ..
خواب های من .. این واقعیت رو بیشتر به یاد بیار!
″کالرز″