شب ها . . .
بیهوده از این کوچه می گُذرم . . .
می دانی که خانه یِ من
این حوالی نیست . . .
ظُهر ها . . .
بیهوده در کافه ها به انتظار می نشینم . . .
عصر ها در ایستگاه . . .
کاش یک نفر به شانه ام بزند که هِی!
کسی که با پایِ دلش رفته است
با قطار برنمی گردد . . .
و چقدر خوب می شود
آن یک نفر تو باشی . . . ❥
بیهوده از این کوچه می گُذرم . . .
می دانی که خانه یِ من
این حوالی نیست . . .
ظُهر ها . . .
بیهوده در کافه ها به انتظار می نشینم . . .
عصر ها در ایستگاه . . .
کاش یک نفر به شانه ام بزند که هِی!
کسی که با پایِ دلش رفته است
با قطار برنمی گردد . . .
و چقدر خوب می شود
آن یک نفر تو باشی . . . ❥