مکالمه ی ایی کوتاه بین دازای و چویا:
- چووووووویاااااا

+ خفه شو دازای!

- همیشه عاشق ابراز محبتتم دختر ترشیده مافیا😐

نگهان کله چویا دود کرده و دیوار کنار دازای به ذارات اتم تبدیل میشود*

- اوه قدرت زیادی داری آناهاباکی😁 میخواستم بهت یه چیزی نشون بدم🤔

+ خفه شووو، فقط خفه شو منو به اسم خودم صدا بزن عوضیی😑

- اوی، میدونی اگه خفه شم نمیتونم تو رو به اسم خودت صدا بزنم🤔😁

یقه ی دازای را گرفته و وی را چند سانت از زمین جدا میسازد😐*

+ لعنتی زود باش بگوببینم چی میخوای نشونم بدی 😑

- میدونستی اگه زیاد حرص بخوری موهای پرنسسیت سفید میشه چوچو-چان😌🤓

+ مارمولک خال مخالی😑این چیزی بود که میخواستی نشونم بدی نردبون بد قواره؟

- چوچو- چان تو همیشه توی لقب های زیبا برای بقیه گذاشتن ماهری *-*❤️

+ اگه یه بار دیگه بهم بگی چوچو خودم دروازه های جهنمو برات باز میکنم😑🔪

- خودت میدونی که اینکارت باعث خوشحالیم میشه😃

چشم های چویا ترسناک میشود😐*
+ وقتی با زجر و درد باشه معلومه که نمیشه😈

- اااوو..خیلی خب من تسلیم😥
خواستم این کاناله رو نشونت بدم
منو تو رو باهم شیپ کردن تازه باهم ازدواجم کردیم😐❤️

+ هننن؟؟ ازدواج؟؟؟ من؟؟ با ت..تو؟

چویا به سمت دریا میدود و خودش را در آن غرق میکند*

- هعی چووویااا وایستااا تا باهم یه خودکشی عاشقانه داشته باشیم این قبول نیست😭😭

⚜ @afsa_animator ⚜