🌘ابوریحان بیرونی و شعوبیه، از تاثیرپذیری تا رویارویی
(با نگاهی بر آثارالباقیه و ترجمه فارسی آن)
✍️#محمد_رحمانی_فر
📝بی گمان برای معرفی ابوریحان بیرونی، تنها ذکر نام او کفایت میکند. دانشمندی که صاحب تالیفات متعددی در علوم مختلف از جمله هیئت، نجوم، ریاضیات، فلسفه، جغرافیا، فیزیک و حتی تاریخ میباشد. بیرونی در حدود سال 360 ه.ق. در حوالی شهر خوارزم (1) (ازبکستان کنونی) به دنیا آمد و در سال 440 ه.ق. در شهر غزنه (پایتخت غزنویان) وفات نمود.
📝دوران زندگی ابوریحان بیرونی مصادف بود با دوران اوج اندیشههای #شعوبیگری. شعوبیه به دنبال اثبات برتری زبانی، نژادی و تاریخی قوم فارس بر عربها بود (2) و برای نیل به این منظور، به دنبال احیای تاریخ پیش از اسلام ایران، البته از طریق جعل سند و تاریخسازی برای دوران مزبور با استناد به افسانهها، اساطیر و حتی خرافات بود. تا جایی که این مساله در نوشتههای تاریخی بیرونی نیز بازتاب یافته است. هر چند نمیتوان شخصیتی مانند ابوریحان بیرونی را در زمره شعوبیه قرار داد و هرچند او برخی اوقات در مقابل اندیشهها و تاریخسازیهای آنها ایستادهاست، با این حال همانگونه که اشاره کردم، تاریخسازیها و تحریفات تاریخی نویسندگان منتسب به این فرقه همچون حمزه اصفهانی (3) ابناندیم (4) بر افکار و آثار وی بیتاثیر نبودهاست. به نحوی که این امر در آثارالباقیه نیز مشهود است.
1- نمونههایی از وجوه افتراق اندیشههای ابوریحان بیرونی و شعوبیه
📝با اینکه آثارالباقیه از معدود کتابهای ابوریحان بیرونی است که به طور تخصصی به موضوع تاریخ و البته محاسبه روز و ماه و سال و بررسی تقویمهای امم مختلف پرداختهاست. با این حال، موضعگیری وی در برابر ادعاهای شعوبیه در کتاب "الصیدنه فی الطب" که کتابی است در باب طب و داروسازی و از قضای روزگار از آخرین تالیفات وی محسوب میشود، بسیار صریحتر است. ابوریحان در این کتاب مینویسد: "پس به زبانهای عربی و فارسی پرداختم؛ در هر یک از آنها تازه واردم، به زحمت آنها را آموختم اما نزد من دشنام دادن به زبان عربی خوشتر از ستایش به زبان فارسی است. درستی سخنانم را کسی در می-یابد که یک کتاب علمی نقل شده به فارسی را بررسی کند. همین که زرق و برقش ناپدید شد، معنایش در سایه قرار میگیرد، سیمایش تار می¬شود و استفاده از آن از میان می¬رود، زیرا این گویش فقط برای داستانهای خسروانی و قصههای شب مناسب است."(6) فارغ از اینکه، با این سخن ابوریحان بیرونی موافق باشیم یا نه، از این سخن نتایج چندی به دست میآید: اول از همه اینکه، برخلاف ادعاهای نادرست شعوبیه جدید، ابوریحان بیرونی فارس نبوده و چنانکه خودش اذعان میدارد، فارسی را با زحمت یاد گرفتهاست. دوم اینکه ابوریحان بیرونی، جایگاه زبان فارسی را بسیار حقیر میدانسته است و مهمتر از همه اینکه ابوریحان به شدت با اندیشههای شعوبیه یعنی فارسگرایان آن روزگاران مخالف بودهاست.
📝ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه، حمزه اصفهانی را متهم کرده که در رساله نوروز خود، به علت تعصب بیجایی که به شیوه محاسباتی فارسها داشته، دچار اشتباه در محاسبه شده است(7). از همین نکته، مشخص میشود که وی نه تنها علقهای با شعوبیگری نداشته، بلکه مخالف دخالت دادن تعصبات قومی در مسائل علمی نیز بودهاست.
📝برخلاف تعصبی که شعوبیه جدید در ذوالقرنین پنداشتن کوروش دارند و برای نیل به این هدف خود، دست به جعل تاریخ و سندسازیهای دروغین زدهاند تا جایی که دانشمند بزرگواری همچون علامه طباطبائی و به تبع آن برخی از علمای شیعه که طبعاً در حوزه تاریخ باستان صاحبنظر نیستند را به اشتباه انداختهاند، ابوریحان بیرونی صراحتاً از ذوالقرنین بودن اسکندر مقدونی دفاع مینماید و جالب این است که در آن روزگاران خود پارسیان و سران شعوبیه هم هنوز اسکندر را ذوالقرنین میپنداشتند و برای اینکه مثل همیشه وانمود کرده باشند که آنها هم دستی بر آتش داشتهاند و به قول معروف از ذوالقرنین بودن اسکندر چیزی هم عاید آنها شود دست به جعل حکایت شرمآوری زدند که ابوریحان در این باب نیز در مقابل شعوبیه میایستد و میگوید "برای این گفتار حکایتی را که فارسیان، مانند گفتار دشمن برای دشمن خود، ساختهاند گواه آوردند."(8)🔖ادامه متن در کانال
(با نگاهی بر آثارالباقیه و ترجمه فارسی آن)
✍️#محمد_رحمانی_فر
📝بی گمان برای معرفی ابوریحان بیرونی، تنها ذکر نام او کفایت میکند. دانشمندی که صاحب تالیفات متعددی در علوم مختلف از جمله هیئت، نجوم، ریاضیات، فلسفه، جغرافیا، فیزیک و حتی تاریخ میباشد. بیرونی در حدود سال 360 ه.ق. در حوالی شهر خوارزم (1) (ازبکستان کنونی) به دنیا آمد و در سال 440 ه.ق. در شهر غزنه (پایتخت غزنویان) وفات نمود.
📝دوران زندگی ابوریحان بیرونی مصادف بود با دوران اوج اندیشههای #شعوبیگری. شعوبیه به دنبال اثبات برتری زبانی، نژادی و تاریخی قوم فارس بر عربها بود (2) و برای نیل به این منظور، به دنبال احیای تاریخ پیش از اسلام ایران، البته از طریق جعل سند و تاریخسازی برای دوران مزبور با استناد به افسانهها، اساطیر و حتی خرافات بود. تا جایی که این مساله در نوشتههای تاریخی بیرونی نیز بازتاب یافته است. هر چند نمیتوان شخصیتی مانند ابوریحان بیرونی را در زمره شعوبیه قرار داد و هرچند او برخی اوقات در مقابل اندیشهها و تاریخسازیهای آنها ایستادهاست، با این حال همانگونه که اشاره کردم، تاریخسازیها و تحریفات تاریخی نویسندگان منتسب به این فرقه همچون حمزه اصفهانی (3) ابناندیم (4) بر افکار و آثار وی بیتاثیر نبودهاست. به نحوی که این امر در آثارالباقیه نیز مشهود است.
1- نمونههایی از وجوه افتراق اندیشههای ابوریحان بیرونی و شعوبیه
📝با اینکه آثارالباقیه از معدود کتابهای ابوریحان بیرونی است که به طور تخصصی به موضوع تاریخ و البته محاسبه روز و ماه و سال و بررسی تقویمهای امم مختلف پرداختهاست. با این حال، موضعگیری وی در برابر ادعاهای شعوبیه در کتاب "الصیدنه فی الطب" که کتابی است در باب طب و داروسازی و از قضای روزگار از آخرین تالیفات وی محسوب میشود، بسیار صریحتر است. ابوریحان در این کتاب مینویسد: "پس به زبانهای عربی و فارسی پرداختم؛ در هر یک از آنها تازه واردم، به زحمت آنها را آموختم اما نزد من دشنام دادن به زبان عربی خوشتر از ستایش به زبان فارسی است. درستی سخنانم را کسی در می-یابد که یک کتاب علمی نقل شده به فارسی را بررسی کند. همین که زرق و برقش ناپدید شد، معنایش در سایه قرار میگیرد، سیمایش تار می¬شود و استفاده از آن از میان می¬رود، زیرا این گویش فقط برای داستانهای خسروانی و قصههای شب مناسب است."(6) فارغ از اینکه، با این سخن ابوریحان بیرونی موافق باشیم یا نه، از این سخن نتایج چندی به دست میآید: اول از همه اینکه، برخلاف ادعاهای نادرست شعوبیه جدید، ابوریحان بیرونی فارس نبوده و چنانکه خودش اذعان میدارد، فارسی را با زحمت یاد گرفتهاست. دوم اینکه ابوریحان بیرونی، جایگاه زبان فارسی را بسیار حقیر میدانسته است و مهمتر از همه اینکه ابوریحان به شدت با اندیشههای شعوبیه یعنی فارسگرایان آن روزگاران مخالف بودهاست.
📝ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه، حمزه اصفهانی را متهم کرده که در رساله نوروز خود، به علت تعصب بیجایی که به شیوه محاسباتی فارسها داشته، دچار اشتباه در محاسبه شده است(7). از همین نکته، مشخص میشود که وی نه تنها علقهای با شعوبیگری نداشته، بلکه مخالف دخالت دادن تعصبات قومی در مسائل علمی نیز بودهاست.
📝برخلاف تعصبی که شعوبیه جدید در ذوالقرنین پنداشتن کوروش دارند و برای نیل به این هدف خود، دست به جعل تاریخ و سندسازیهای دروغین زدهاند تا جایی که دانشمند بزرگواری همچون علامه طباطبائی و به تبع آن برخی از علمای شیعه که طبعاً در حوزه تاریخ باستان صاحبنظر نیستند را به اشتباه انداختهاند، ابوریحان بیرونی صراحتاً از ذوالقرنین بودن اسکندر مقدونی دفاع مینماید و جالب این است که در آن روزگاران خود پارسیان و سران شعوبیه هم هنوز اسکندر را ذوالقرنین میپنداشتند و برای اینکه مثل همیشه وانمود کرده باشند که آنها هم دستی بر آتش داشتهاند و به قول معروف از ذوالقرنین بودن اسکندر چیزی هم عاید آنها شود دست به جعل حکایت شرمآوری زدند که ابوریحان در این باب نیز در مقابل شعوبیه میایستد و میگوید "برای این گفتار حکایتی را که فارسیان، مانند گفتار دشمن برای دشمن خود، ساختهاند گواه آوردند."(8)🔖ادامه متن در کانال