صدای #شکسته_شدن شیشه فضا رو پر میکنه.💠
سعی میکنه یه قدم به سمتش بره، ولی ووهیون چند قدم عقب میره و سرش رو تکون میده.
"نزدیک من نیا!" زیر لب #میناله "جلو نیا‼️"
"ووهیون-"
"#چطور_تونستی⁉️"
سونگگیو #بغضی که راه گلوشو بسته بود رو قورت میده. واقعا چطوری تونست🔞
"معذرت میخوام" آروم زمزمه میکنه. دوباره شانسش رو امتحان میکنه و جلوتر میره تا #بازوی ووهیون رو بگیره 👨❤️👨
"عزیزم، معذرت میخوام، دوباره تکرار نمیش_"
"اون زن #حامله است سونگگیو ‼️"
ووهیون دست های سونگگیو رو از روی بازوهاش کنار میزنه
و با چشمایی پر از خشم #خیانت♨️ بهش نگاه میکنه.
"معذرت میخوام" تنها چیزی که سونگگیو میتونه دوباره بگه "من...#درستش میکنم..." ⛈
ووهیون خنده ی عصبی میکنه "درستش میکنی؟! چطوری؟
پای یه #بچه وسطه سونگگیو! یه بچه! یه بچه ی بیگناه❗️چطوری میتونی اینو درست کنی! #چطوری؟!"
برای این سوال سونگگیو هیچ جوابی نداشت. خودش هم نمیدونست....
اگه ادامشو میخوای جوین شو💯💯