رمان:زبان گلها
نويسنده:ونسا ديفن باخ
هر کدام از گل ها، برای انتقال مفهوم عاشقانه ی مخصوصی به کار می روند: گل شونگ برای سرسپردگی، گل ستاره ای برای شکیبایی و رزهای قرمز برای عشق آتشین. اما این زبان لطیف در زندگی ویکتوریا جونز، بیشتر برای ابراز اندوه، بی اعتمادی و تنهایی کاربرد داشته است. او که کودکی اش را در پرورشگاه گذرانده، اکنون نمی تواند به کسی نزدیک شود و تنها راه ارتباطش با دنیای پیرامون، گل ها و مفاهیم آن ها است. ویکتوریا اکنون هجده ساله شده و باید پرورشگاه را ترک کند. اما او جایی برای رفتن ندارد و شب ها را در یک پارک به صبح می رساند؛ پارکی که ویکتوریا در آن، باغچه ای کوچک برای خود به وجود می آورد. خیلی زود، گل فروشی محلی استعداد او را کشف می کند و ویکتوریا می فهمد که قادر است با انتخاب گل برای افراد، به آن ها کمک کند.
نويسنده:ونسا ديفن باخ
هر کدام از گل ها، برای انتقال مفهوم عاشقانه ی مخصوصی به کار می روند: گل شونگ برای سرسپردگی، گل ستاره ای برای شکیبایی و رزهای قرمز برای عشق آتشین. اما این زبان لطیف در زندگی ویکتوریا جونز، بیشتر برای ابراز اندوه، بی اعتمادی و تنهایی کاربرد داشته است. او که کودکی اش را در پرورشگاه گذرانده، اکنون نمی تواند به کسی نزدیک شود و تنها راه ارتباطش با دنیای پیرامون، گل ها و مفاهیم آن ها است. ویکتوریا اکنون هجده ساله شده و باید پرورشگاه را ترک کند. اما او جایی برای رفتن ندارد و شب ها را در یک پارک به صبح می رساند؛ پارکی که ویکتوریا در آن، باغچه ای کوچک برای خود به وجود می آورد. خیلی زود، گل فروشی محلی استعداد او را کشف می کند و ویکتوریا می فهمد که قادر است با انتخاب گل برای افراد، به آن ها کمک کند.