با خواب باب راس بیدار شدم
اولش داشتم تو یه مغازه با یکی از همکالاسام دعوا میکردم سر چیزی بعد اومدم بیرون همونطور ک راه میرفتم از اونور خیابون باب راسو دیدم سریععع با ذوق دوویدم سمتش بعد گفتم ایف یو آر ریل اسلپ می اونم جدی یه کشیده محکم زد (مرد حسابی جدی نبودم حالا) بعد موهاش کلا کوتاه کرده بود باورم نمیشد
دستش یه پایه بود ازوناکه بوم نکه میدارن نمیدونم اسمشون چیه پایه؟
با یه کیف کرفک کنم رنگا و قلم اینا باشه داشت راه میرفت
بعد همکلاسم از مغازه بیرون اومد اونم شناخت گفت عه باب راس و ... بعد همونجا بیدار شدم
جایی که بودیم تو یه بازار بزرگ که بیشتر چیزای پلاستیکی یا رنگو اینا داشت بودیم با کلی درخت
اولش داشتم تو یه مغازه با یکی از همکالاسام دعوا میکردم سر چیزی بعد اومدم بیرون همونطور ک راه میرفتم از اونور خیابون باب راسو دیدم سریععع با ذوق دوویدم سمتش بعد گفتم ایف یو آر ریل اسلپ می اونم جدی یه کشیده محکم زد (مرد حسابی جدی نبودم حالا) بعد موهاش کلا کوتاه کرده بود باورم نمیشد
دستش یه پایه بود ازوناکه بوم نکه میدارن نمیدونم اسمشون چیه پایه؟
با یه کیف کرفک کنم رنگا و قلم اینا باشه داشت راه میرفت
بعد همکلاسم از مغازه بیرون اومد اونم شناخت گفت عه باب راس و ... بعد همونجا بیدار شدم
جایی که بودیم تو یه بازار بزرگ که بیشتر چیزای پلاستیکی یا رنگو اینا داشت بودیم با کلی درخت